| کد مطلب: ۵۹۵۷۱

آناتومی یک دشمنی/جهان چگونه نشانه‏‌های حرکت به سوی فاجعه در روابط آمریکا و روسیه را نادیده گرفت؟

انتشار ۳ سند جدید از گفت‌وگوها و ملاقات‌های جورج دبلیو بوش و ولادیمیر پوتین، رؤسای‌جمهور وقت ایالات متحده و روسیه در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ نشان می‌دهد رابطه واشنگتن و مسکو چگونه از رابطه‌ای در ظاهر دوستانه به رابطه‌ای خصمانه و تنش‌آلود بدل شد.

آناتومی یک دشمنی/جهان چگونه نشانه‏‌های حرکت به سوی فاجعه در روابط آمریکا و روسیه را نادیده گرفت؟

انتشار 3 سند جدید از گفت‌وگوها و ملاقات‌های جورج دبلیو بوش و ولادیمیر پوتین، رؤسای‌جمهور وقت ایالات متحده و روسیه در بازه زمانی سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ نشان می‌دهد رابطه واشنگتن و مسکو چگونه از رابطه‌ای در ظاهر دوستانه به رابطه‌ای خصمانه و تنش‌آلود بدل شد.

چگونگی انتشار این اسناد، داستانی پیچیده و طولانی دارد. اسوتلانا ساورانسیکایا، مدیر برنامه‌های روسیه در «آرشیو امنیت ملی» ایالات متحده، نهادی غیرانتفاعی و غیرحزبی مستقر در دانشگاه جورج واشنگتن است که تاکنون کتاب‌ها و مجموعه‌های مرجع متعددی را درباره تاریخ روابط ایالات متحده با شوروی و روسیه منتشر کرده، در نوامبر ۲۰۲۳ با استناد به تحقیقات گسترده خود بر روی یادداشت‌ها و کتاب‌های موجود در کتابخانه ریاست‌جمهوری جورج دبلیو بوش در دالاس، و همچنین با بهره‌گیری از وب‌سایت رسمی کاخ کرملین (که اغلب خلاصه‌ای از دیدارها را منتشر می‌کرد)، درخواستی جامع را بر اساس «قانون آزادی اطلاعات» به ثبت رساند.

هدف از این درخواست، دریافت متن کامل تمامی مکالمات میان ولادیمیر پوتین و جورج دبلیو بوش در دهه ۲۰۰۰ بود. با این حال، پاسخ دریافتی در ژوئن ۲۰۲۴ ناامیدکننده بود؛ کتابخانه جورج دبلیو بوش به «آرشیو امنیت ملی» اطلاع داد که «بهترین برآورد ما این است که فرآیند بررسی خروج از طبقه‌بندی برای این درخواست ممکن است حدود ۱۲ سال به طول انجامد.»

در واکنش به این تعلل، «آرشیو امنیت ملی» با کمک شرکت حقوقی گودوین پراکتر در نوامبر ۲۰۲۴ شکایتی را نزد دادگاه فدرال ارائه کرد تا به تخمین ۱۲ساله برای رسیدگی به درخواست‌های آزادی اطلاعات اسناد ریاست‌جمهوری که در اختیار اداره بایگانی و سوابق ملی آمریکا  است، اعتراض کند. در پی این اقدام حقوقی، اداره بایگانی و سوابق ملی آمریکا روند پردازش اسناد را در سال ۲۰۲۵ تسریع کرد و پس از اطلاع‌رسانی به بوش، رئیس‌جمهور سابق و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور فعلی (جهت بررسی احتمال مخالفت)، سرانجام در ۲۲ دسامبر، اعلام کرد که امکان انتشار اسناد وجود دارد.

در این گفت‌وگوها میان رؤسای‌جمهور آمریکا و روسیه درباره طیف گسترده‌ای از موضوعات شامل ائتلاف ناتو، فروپاشی اتحاد شوروی، جنگ افغانستان، توافق‌های منع اشاعه و اوکراین صحبت‌هایی مطرح شده که هر کدام نشان‌دهنده نگاه طرفین در آن مقطع زمانی و همچنین تغییرات در نوع رابطه میان آمریکا و روسیه در گذر زمان است.

2001؛ تعارف‌های دوستانه در موضع ضعف

نخستین سندی که از طبقه‌بندی خارج شده، متن گفت‌وگوهای بوش و پوتین در 16 ژوئن 2001 در قلعه بردو اسلوونی است. شروع گفت‌وگوها به خوبی نشان می‌دهد که چگونه جورج دبلیو بوش و پوتین کوشیدند با تکیه بر ظرفیت دیپلماسی شخصی فضا را تغییر دهند و نوعی اعتماد متقابل برای پیشبرد گفت‌وگو ایجاد کنند.

بر اساس این سند، در آغاز این دیدار که مجموعاً 1 ساعت و 40 دقیقه به طول انجامید، پوتین از بوش سوال می‌کند که سفرش چگونه بوده است. در پاسخ به این پرسش، بوش ضمن ابراز نگرانی از وجهه خود در اروپا، با صراحتی غیرمعمول خطاب به پوتین اعتراف می‌کند: «مردم تصور می‌کردند من یک انزواگرا هستم و اهمیتی برای اروپا قائل نیستم. شاید خاستگاه تگزاسی من آن‌ها را آزار می‌دهد.» بوش در ادامه  اهمیت این دیدار را فراتر از پروتکل‌های دیپلماتیک توصیف کرده و می‌گوید: «من این مطلب را علنی نخواهم گفت، اما این مهم‌ترین جلسه در کل سفر من محسوب می‌شود. همه در حال تماشا هستند.»

رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای این که فضایی دوستانه‌تر در جلسه ایجاد شود، بلافاصله بعد از جملات بالا از پوتین درباره یک ماجرای شخصی سوال می‌کند: «من کتاب شما را خوانده‌ام، می‌دانم که همیشه یک صلیب را همراه خود نگه می‌دارید.» در پاسخ، پوتین ماجرای نجات معجزه‌آسای صلیب شخصی‌اش از آتش‌سوزی ویلای خود را برای بوش بازگو کرد.

در ادامه، بخش عمده‌ای از مذاکرات به بحث و تبادل نظر درباره پیمان موشک‌های ضدبالستیک (ABM) اختصاص یافت.

پیمان موشک‌های ضدبالستیک (ABM) توافقی تاریخی میان ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بود که با هدف محدود کردن سیستم‌های دفاعی در برابر موشک‌های بالستیک هسته‌ای، در ۲۶ مه ۱۹۷۲ در مسکو توسط ریچارد نیکسون و لئونید برژنف به عنوان بخشی از مذاکرات محدودسازی جنگ‌افزارهای استراتژیک (سالت ۱) امضا شد.

هدف اصلی از امضای این پیمان، جلوگیری از رقابت تسلیحاتی با حفظ «آسیب‌پذیری متقابل» بود و طرفین استدلال می‌کردند که اگر هیچ‌کدام از طرفین سپر دفاعی کاملی نداشته باشند، هیچ‌کدام برای شروع حمله هسته‌ای پیش‌دستی نخواهند کرد. در سال 2001، دولت وقت ایالات متحده در تلاش بود تا از پیمان موشک‌های ضدبالستیک خارج شود و معتقد بود این پیمان مانع از توسعه سیستم‌های دفاعی برای مقابله با تهدیدات «کشورهای سرکش» و تروریست‌ها می‌شود.

در نشست اسلوونی، پوتین با لحنی پرسشگرانه در این باره از بوش سوال کرد: «چرا پیمان ABM برای شما محدودکننده است؟ این پیمان چگونه به یک مانع امنیتی برای شما تبدیل شده است؟ نظر من این است که اجازه دهید متخصصان‌مان موضوع را به طور کامل بررسی کنند.»

رئیس‌جمهور آمریکا با رد ماهیت این پیمان، استدلال کرد: «پیمان ABM رابطه ما را به عنوان دشمن تثبیت کرده است. تکیه بر اینکه می‌توانیم یکدیگر را نابود کنیم، به معنای ثبات نیست... این پیمان خصومت را نهادینه می‌کند، نه ثبات را.» بوش کوشید پوتین را متقاعد کند که سیستم دفاع موشکی مدنظر او، تکرار طرح «جنگ ستارگان» نیست، بلکه برای مقابله با «کشورهای سرکش» طراحی شده است که ممکن است آمریکا یا روسیه را هدف اخاذی قرار دهند.

پس از این استدلال‌ها، بوش از پوتین دعوت کرد که به ایالات متحده و اقامتگاه شخصی او سفر کند. در اینجا، پوتین ضمن استقبال از دعوت بوش و تلاش آمریکا برای گسترده‌تر کردن چارچوب روابط دو کشور، به تجربه تلخ اتحاد جماهیر شوروی اشاره و تأکید می‌کند که روابط باید بر مبنای راستگویی باشد: «حُسن‌نیت اتحاد جماهیر شوروی دنیا را داوطلبانه تغییر داد.

روس‌ها داوطلبانه هزاران کیلومترمربع از خاک خود را واگذار کردند. این امر در تاریخ بی‌سابقه است.» او به‌طور مشخص به از دست دادن سرزمین‌های استراتژیک اشاره کرد: «اوکراین، که برای قرن‌ها بخشی از روسیه بود، واگذار شد. قزاقستان واگذار شد. قفقاز هم همین‌طور.» پوتین از غرب گلایه کرد که در قبال این فداکاری‌ها، پاسخ درخوری ارائه نداده است: «دوستان جدید من، مرا رها کردند.»

پوتین گفت: «من می‌دانم شما نگران روابط روسیه با برخی دولت‌های سرکش هستید. فکر می‌کنید من از آن‌ها خوشم می‌آید؟». 

بوش اظهار کرد که «نمی‌دانم، اما می‌دانم که شما با آن‌ها ارتباط دارید.» رئیس‌جمهور وقت آمریکا سپس اقدام به گلایه از برخی سیاست‌های روسیه شامل ارتباط با ایران، برخورد سخت با شورشیان چچن و نبود مطبوعات آزاد می‌کند. او سپس می‌گوید: «شما اگر نگران مرزهای جنوبی خود هستید، بهتر است که با گسترش ناتو موافقت کنید، چون این موضوع ثبات و امنیت را برای منطقه به ارمغان می‌آورد.» او با این حال با مجموعه‌‌ای از جملات مثبت و جالب توجه به این بخش از صحبت‌های خود پایان می‌دهد: «روسیه به غرب تعلق دارد و یک دشمن نیست. در 50 سال آینده چین می‌تواند به یک دردسر بزرگ تبدیل شود. منافع روسیه با غرب همسو است.»

رئیس‌جمهور روسیه بعد از شنیدن این سخنان توضیحاتی درباره گلایه‌های بوش می‌دهد و بعد دوباره به موضوع روابط روسیه با غرب و ناتو بازمی‌گردد و درخواستی را مطرح می‌کند که برای بوش تعجب‌برانگیز است: «اینکه گفتید روسیه دشمن نیست بسیار مهم است. صحبت‌های شما درباره 50 سال آینده نیز اهمیت زیادی دارد.

اما در مورد ناتو، اگر روسیه بخشی از ناتو نباشد، احساس می‌کند که از همکاری‌های امنیتی کنار گذاشته شده و خب در این صورت، از نظر روسیه چه نیازی به گسترش ناتو وجود دارد؟ در سال 1954 اتحاد جماهیر شوروی درخواستی را برای عضویت در ناتو ارائه داد. من سند آن را دارم. با این حال ناتو به چهار دلیل به شوروی جواب منفی داد؛ حل نشدن مسئله اتریش، حل نشدن مسئله آلمان، سلطه تمامیت‌خواهانه شوروی بر شرق اروپا و عدم همکاری با سازمان ملل در موضوع خلع سلاح. اکنون تمام این شرایط برآورده شده است. شاید روسیه بتواند یک متحد باشد... روسیه کشوری اروپایی است... ما احساس می‌کنیم که از ناتو بیرون مانده‌ایم.»

پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳، رهبران جدید شوروی (نیکیتا خروشچف و ویاچسلاف مولوتوف) تصمیم گرفتند رویکرد متفاوتی در سیاست خارجی پیش بگیرند. درخواست عضویت در ناتو که در ۳۱ مارس ۱۹۵۴ ارسال شد، یک حرکت «برد-برد» برای شوروی محسوب می‌شد. شوروی استدلال می‌کرد که اگر ناتو واقعاً یک سازمان تدافعی برای حفظ صلح است و نه یک ائتلاف ضدِ شوروی، پس باید با عضویت شوروی موافقت کند.

اگر غرب این درخواست را رد می‌کرد (که کرد)، شوروی می‌توانست به جهان بگوید: «ببینید! ناتو یک اتحاد تهاجمی است که فقط برای دشمنی با ما ساخته شده است.» اگر به فرض محال غرب با این درخواست موافقت می‌کرد، شوروی به عنوان عضو ناتو می‌توانست از حق وتو استفاده کند و تصمیم‌گیری‌های سازمان را قفل کند.

این کار عملاً ناتو را از درون نابود می‌کرد و نفوذ آمریکا در اروپا را خنثی می‌ساخت. یکی از بزرگترین ترس‌های شوروی در آن زمان، پیوستن آلمان غربی به ناتو و مسلح شدن دوباره آن بود. شوروی امیدوار بود با طرح یک سیستم امنیت جمعی جدید که خود نیز در آن حضور دارد، مانع از شکل‌گیری یک آلمان غربی قدرتمند و نظامی شود.

بلافاصله پس از رد این درخواست و زمانی که آلمان غربی در سال ۱۹۵۵ رسماً به ناتو پیوست، شوروی واکنش نهایی خود را نشان داد: تاسیس پیمان ورشو در سال ۱۹۵۵. شوروی با ادعای اینکه ناتو یک پیمان تهاجمی است، بلوک شرق را در یک اتحاد نظامی رسمی در برابر ناتو سازماندهی کرد و جنگ سرد وارد فاز جدیدی از صف‌آرایی نظامی شد.

برخی تحلیلگران معتقدند که رویکرد پوتین هم مشابه رهبران اتحاد شوروی، تلاشی برای آشکار ساختن رویکرد واقعی ناتو و خنثی کردن ایده گسترش دوستانه این ائتلاف به شرق بود. پوتین که پیشتر درخواست مشابهی را در دیدار با بیل کلینتون، رئیس‌جمهور قبلی آمریکا مطرح کرده بود، می‌دانست که غرب و آمریکا هیچ گاه با این درخواست موافقت نمی‌کنند اما در حالی که روسیه، در بسیاری از حوزه‌ها قدرت خود را از دست داده بود و نیاز به همکاری با غرب برای بازیابی قدرت از دست‌رفته داشت، از این فرصت استفاده می‌کرد تا بتواند در برابر نفوذ ناتو به شرق ایستادگی کند.

پوتین  در این گفت‌وگو فاش کرد که انگیزه سفرش به کره شمالی، جلوگیری از بهانه‌تراشی آمریکا برای لغو پیمان ABM بوده است. رئیس‌جمهور روسیه همچنین با لحنی آمیخته به طنز درباره سفرش به کوبا گفت: «آن‌ها یک نیروگاه هسته‌ای ناکارآمد و بی‌کیفیت برای ما فرستادند که ۳۰ میلیون دلار بابتش پول داده بودیم و اصلاً کار نمی‌کرد. من به آنجا رفتم تا پولم را پس بگیرم.» پوتین در این گفت‌وگو پاکستان را نیز یک «خونتای نظامی» توصیف کرد که به سلاح هسته‌ای مجهز است.

این سند تاریخی، تصویری از دورانی را ترسیم می‌کند که در آن رهبران آمریکا و روسیه با زبانی مشترک و دغدغه‌هایی نزدیک (نظیر تروریسم و اقتصاد) سخن می‌گفتند. بوش با وعده حمایت از عضویت روسیه در سازمان تجارت جهانی و لغو قانون «جکسون-وانیک» سعی در جذب مسکو داشت و پوتین با ارائه تصویری از روسیه‌ی اروپایی، خواهان پذیرش در باشگاه غرب بود.

با این حال، گلایه‌های عمیق پوتین از سرزمین‌های ازدست‌رفته شوروی و گسترش ناتو، هشداری زودهنگام از بحران‌هایی بود که دو دهه بعد جهان را درگیر خود ساخت. قانون جکسون-وانیک  یک اصلاحیه مشهور در قانون تجارت ایالات متحده مصوب سال ۱۹۷۴ بود که نقش مهمی در دوران جنگ سرد و روابط آمریکا با شوروی ایفا کرد. به زبان ساده، این قانون تجارت با آمریکا را مشروط به رعایت حقوق بشر (به‌ویژه حق مهاجرت) می‌کرد.

2005؛ به دنبال راهی برای مدیریت بحران‌ها

سند دوم، روایت دیدار دو رئیس‌جمهور، چهارسال پس از دیدار دوستانه در اسلوونی است. این دیدار در کاخ سفید که سپتامبر 2005 برگزار شد، همانند دیدار اسلوونی  با شوخی‌های رؤسای‌جمهور آمریکا و روسیه آغاز شد. بوش که در ابتدای جلسه منتظر حضور کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا بود تا جلسه را آغاز کند، با ذکر یک خاطره گفت که در نشست اخیر شورای امنیت وقتی داشت یک یادداشت را به رایس می‌داد که روی آن نوشته شده بود «من باید به دستشویی بروم، چگونه این کار را انجام دهم؟»، رسانه‌ها از برگه یادداشت عکس گرفتند و آن را منتشر کردند. با این حال، فضا در ادامه تنش‌آلود شد و بحث‌ها درباره موضوعات مختلف نشانگر عمیق‌تر شدن اختلافات دو کشور بود. 

بحث‌های ابتدایی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران و گزینه نظامی است و سپس رهبران دو کشور مذاکره درباره برنامه هسته‌ای کره شمالی را آغاز می‌کنند. رئیس‌جمهور آمریکا وضعیت انسانی کره شمالی را «رقت‌بار» و «بسیار غم‌انگیز» توصیف می‌کند و می‌گوید: «آن‌ها مردم را از گرسنگی می‌کشند.» موضع او قاطع است: «رآکتور آب سبک، هرگز.»  پوتین  اما با رد مقایسه کره شمالی با اروپای شرقی، تحلیلی هولناک ارائه می‌دهد: «من عضو حزب کمونیست بودم... این راهی طولانی برای تحول درونی است. کره شمالی از شورویِ دوران استالین هم منزوی‌تر است.»

او هشدار می‌دهد: «تعداد زیادی از آن‌ها آماده‌اند که برای ایدئولوژی بمیرند. آنجا آلمان شرقی نیست.» پوتین همچنین خاطره‌ای از سفر خود به پیونگ‌یانگ نقل می‌کند که حتی محافظان امنیتی‌اش گفته بودند: «هرگز نمی‌خواهیم دوباره به اینجا برگردیم.»

یکی از حساس‌ترین فرازهای مذاکرات ۱۶ سپتامبر ۲۰۰۵، زمانی رقم خورد که «ولادیمیر پوتین» با پیش کشیدن مبحث فنی «کلاهک‌های هسته‌ای کوچک» که کلاهک‌های تاکتیکی نیز خوانده می‌شوند، دکترین نظامی ایالات متحده را به چالش کشید. این گفت‌وگو که با اتهام‌زنی پوتین آغاز شد، به‌سرعت به جدالی کلامی میان او، جورج بوش و دونالد رامسفلد وزیر دفاع وقت آمریکا بدل گردید و شکاف عمیق میان مسکو و واشنگتن را پیرامون مفهوم «آستانه استفاده از سلاح هسته‌ای» آشکار ساخت.

پوتین بحث را با طرح یک نگرانی راهبردی آغاز کرد و خطاب به طرف آمریکایی گفت: «شنیده‌ام که شما در حال توسعه تسلیحات هسته‌ای کوچک و تاکتیکی هستید. استفاده از این سلاح‌ها همیشه وسوسه‌انگیز خواهد بود.» استدلال پوتین فراتر از مسائل فنی بود؛ او باور داشت که کوچک‌سازی سلاح هسته‌ای، قبح استفاده از آن را از بین می‌برد: «روش و ابزار استفاده از این تسلیحات، روانشناسی کشورهای دارای سلاح هسته‌ای را تغییر می‌دهد. استفاده از آن‌ها به‌جای بازدارندگی صرف ممکن می‌شود.»

بوش که گویی از طرح این موضوع غافلگیر شده بود، پرسید: «شما ما را متهم می‌کنید که سلاح‌های هسته‌ای کوچک می‌سازیم؟» در اینجا دونالد رامسفلد برای تشریح ماهیت پروژه وارد بحث شد. او فاش کرد که پیش‌تر با سرگئی ایوانوف وزیر دفاع وقت روسیه در این باره گفت‌وگو کرده است. دفاع رامسفلد بر پایه نیاز عملیاتی استوار بود: «ما از کنگره درخواست مجوز کرده‌ایم تا سلاح‌های بزرگ و کثیف را کنار گذاشته و آن‌ها را به نمونه‌های کوچک‌تر تبدیل کنیم؛ چراکه افراد زیادی در حال انجام فعالیت‌هایی در زیرزمین هستند. شما نمی‌توانید با سلاح‌های متعارف به آن‌ها دسترسی پیدا کنید.» رامسفلد با اشاره به موانع داخلی در آمریکا افزود: «اما ما هنوز نتوانسته‌ایم موافقت کنگره را جلب کنیم.»

فضای سنگین بحث برای لحظاتی با شوخی دو رئیس‌جمهور تلطیف شد. بوش پس از توضیحات وزیر دفاعش به شوخی گفت: «رامسفلد همین الان تمام اسرار ما را لو داد.» پوتین با کنایه‌ای هوشمندانه پاسخ داد: «من تمام آن اسرار را در اینترنت خواندم. من حتی خواندم که چطور می‌توان یک بمب اتم ساخت.» بوش نیز در پاسخ گفت: «ما باید رازدار باشیم.»

اوج تنش کلامی در این بخش، زمانی بود که دونالد رامسفلد برای رد استدلال‌های پوتین، او را با یکی از شاخص‌ترین منتقدان لیبرال دولت بوش مقایسه کرد. رامسفلد خطاب به پوتین گفت: «شما دقیقاً همان استدلالی را درباره سلاح‌های هسته‌ای کوچک مطرح می‌کنید که تد کندی (سناتور دموکرات و مخالف سرسخت بوش) بیان می‌کند.» این مقایسه در فرهنگ سیاسی آن زمان جمهوری‌خواهان، نوعی تحقیر محسوب می‌شد. جورج بوش بلافاصله متوجه سنگینی این حرف شد و رو به پوتین گفت: «این تقریباً بزرگ‌ترین توهینی است که ما می‌توانیم بکنیم.»

این بخش از سند آشکار می‌سازد که نگرانی مسکو در سال ۲۰۰۵ فراتر از گسترش ناتو بود؛ مسکو نگران بود که آمریکا با ساخت سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی و «سنگرشکن»، مرز میان جنگ اتمی و جنگ متعارف را محو کرده و استفاده از بمب اتم را در میادین نبرد واقعی «عادی‌سازی» نماید. پاسخ‌های رامسفلد نیز نشان می‌دهد که پنتاگون به‌شدت در پی راهکاری برای انهدام تأسیسات غنی‌سازی زیرزمینی (احتمالاً با نگاه به ایران یا کره شمالی) بوده است.

2008؛ صریح‌ترین تهدیدها در آخرین رویارویی

سومین سند محرمانه که به‌تازگی از طبقه‌بندی خارج شده است، پرده از جزئیات آخرین رویارویی مستقیم بوش پسر و ولادیمیر پوتین در دوران ریاست‌جمهوری‌ بوش برمی‌دارد. این دیدار که در بامداد روز ۶ آوریل ۲۰۰۸ و در فضای سنگین اقامتگاه پوتین در سوچی برگزار شد، حاوی صریح‌ترین و هولناک‌ترین هشدارهای پوتین پیرامون آینده اوکراین، گرجستان و توازن وحشت هسته‌ای است.

در شرایطی که بوش می‌کوشید در روزهای پایانی دولت خود، «چارچوبی راهبردی» را برای رئیس‌جمهور بعدی ایالات متحده به یادگار بگذارد، پوتین با ادبیاتی تند و بی‌پرده، از «تکه‌تکه شدن اوکراین» و «پاسخ هسته‌ای فوری» سخن به میان آورد.

این نشست رأس ساعت ۱۰:۰۰ صبح در «اتاق گرد»  اقامتگاه تابستانی رئیس‌جمهور روسیه در سوچی آغاز شد. ترکیب تیم آمریکایی شامل «بوش، کاندولیزا رایس وزیر خارجه و استیون هادلی» مشاور امنیت ملی بود و در طرف مقابل، پوتین به همراه سرگئی لاوروف وزیر خارجه و یوری اوشاکوف حضور داشتند. بوش با هدف اطمینان‌بخشی به پوتین اظهار داشت: «نمی‌خواهم رئیس‌جمهور بعدی آمریکا بیاید و بگوید ما نیازی به رابطه با روسیه نداریم. قصد دارم شرایطی را فراهم کنم که آن‌ها ناچار شوند در چارچوبی که ما بنا نهاده‌ایم، کار کنند.»

مبحث استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک، پرتنش‌ترین بخش فنی مذاکرات بود.

پوتین با صراحت در این باره اعلام کرد که بازرسی‌های گاه‌به‌گاه کفایت نمی‌کند: «من به کاندولیزا و گیتس گفتم. بسیار حیاتی است که ببینیم هر روز و هر لحظه در آن سایت‌ها چه می‌گذرد. کارشناسان ما نباید صرفاً در سفارت بنشینند.» پوتین برای ترسیم عمق خطر، یک سناریوی نظامی را تشریح کرد: «شلیک موشک از یک زیردریایی در اروپای شمالی تنها شش دقیقه زمان می‌برد تا به مسکو برسد.» او هشدار داد که سیستم‌های خودکار روسیه برای این بازه زمانی کوتاه تنظیم شده‌اند: «ظرف چند دقیقه، تمام توان پاسخ هسته‌ای ما در آسمان خواهد بود.»

پوتین طرح‌های آمریکا را عامل آغاز یک مسابقه تسلیحاتی جدید دانست و گفت ارتش روسیه پیشنهادهایی برای مقابله ارائه داده که «بسیار وحشیانه» هستند و حتی خود او با خواندن آن‌ها وحشت‌زده می‌شود، اما در صورت عدم همکاری، ناگزیر به اجرا خواهند بود.

تکان‌دهنده‌ترین بخش این سند با توجه به تحولات امروز، اظهارات طولانی پوتین درباره ماهیت کشور اوکراین است. او با خشم نسبت به عضویت احتمالی اوکراین در ناتو هشدار داد: «اوکراین یک کشور طبیعی نیست؛ بلکه کشوری مصنوعی است که در دوران شوروی ایجاد شد.» او تشریح کرد که غرب اوکراین از لهستان، رومانی و مجارستان جدا شده و شرق آن متعلق به روسیه بوده است.

او یادآوری کرد که ۱۷ میلیون روس (یک‌سوم جمعیت) در اوکراین سکونت دارند. پوتین پیش‌بینی کرد که فشار برای عضویت در ناتو منجر به «فروپاشی و تکه‌تکه شدن» کشور خواهد شد. او استدلال کرد که هدف ناتو صرفاً سیاسی و برای «تثبیت وضعیت اوکراین در جهان غرب» است، اما این منطقی اشتباه است.

پوتین درباره گرجستان نیز هشداری جدی داد و پیش‌بینی کرد که عضویت در ناتو، میخائیل ساکاشویلی رئیس‌جمهور وقت گرجستان را گستاخ خواهد کرد تا برای بازپس‌گیری نظامی آبخازیا و اوستیای جنوبی تلاش کند. او هشدار داد که در این صورت «جنگ چریکی مشابه افغانستان» آغاز خواهد شد. پوتین برای انذار بوش از عواقب جنگ در قفقاز، تصویری هولناک ارائه داد: «وقتی ۱۰ سال پیش اینجا جنگ بود، چچنی‌ها با سرهای گرجی‌ها فوتبال بازی می‌کردند.» او تأکید کرد که اگر گرجستان دست به سلاح ببرد، روسیه مداخله خواهد کرد.

در میان تنش‌ها، تنها نقطه روشن همکاری روسیه و آمریکا، پرونده ایران بود. بوش راهبرد پوتین در قبال نیروگاه بوشهر را ستود و گفت: «من به مردم می‌گویم برنامه تو بسیار هوشمندانه بود. روسیه گفت: بفرمایید این هم سوخت، پس شما نیازی به غنی‌سازی ندارید. اگر غنی‌سازی کنید یعنی هدف غیرنظامی ندارید.» بوش همچنین از پوتین بابت تعویق فروش سامانه موشکی S-300 به ایران قدردانی کرد.

پوتین در پاسخ، طرف‌های ایرانی را «دیوانه» خواند، اما با تعجب ابراز داشت که آن‌ها با وجود ایدئولوژی تند، افرادی «تحصیل‌کرده و روشنفکر» هستند. این سند با جمله‌ای از بوش پایان می‌یابد که به تیمش دستور می‌دهد بیانیه مشترک را با ادبیاتی ملایم و تسکین‌دهنده تنظیم کنند. این دیدار آخرین پرده از روابطی بود که نسبتاً دوستانه آغاز شد، اما در نهایت در سوچی، با تهدید موشک‌های هسته‌ای و نقشه‌های تجزیه کشورهای همسایه خاتمه یافت؛ میراثی که سایه سنگین آن تا به امروز بر جهان گسترده است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار