| کد مطلب: ۵۹۵۶۱

برکات تحریم!

درباره مشکلات و تبعات تحریم نیازی به گفت‌وگو نیست. ولی در مورد برکات آن جای بحث است. نه اینکه ندارد، بلکه برای عده‌ای خاص برکت دارد، همان‌ها که همچنان از آن دفاع می‌کنند. به علاوه، برکات احتمالی آن که جنبه عمومی داشته باشد، در مقایسه با هزینه‌هایش چندان نامتوازن است که گفتن آن از عقلانیت به دور است. ساختار آن ذهنی و استدلالی که در مقایسه با این هزینه‌های گزاف، چنین برکات بی‌اهمیتی را می‌بیند، چگونه می‌تواند با مردمی که تحت فشار این تحریم هستند، همنوایی و همدردی کند و اعتماد مردم را به سیاست‌های جاری به دست آورد؟

آقای عراقچی در مقام وزیر امورخارجه کشور گفته‌اند که: «من مشکلات تحریم را می‌دانم، اما برکاتش را هم می‌دانم». در شرایط کنونی شاید چندان پذیرفتنی نباشد که وزیرخارجه کشور را به نقد عمومی کشید، ولی برخی از سخنان به‌گونه‌ای است که بدترین تبعات را برای گوینده آن از حیث جایگاه و اعتباری که دارد، رقم می‌زند و سکوت در برابر آنها اعتبار رسانه را مخدوش می‌کند. در واقع، این دیگران نیستند که با نقد خود جایگاه وی را مورد سوال قرار می‌دهند؛ بلکه ایشان است که به‌نوعی خودزنی می‌کند، درحالی‌که هیچ ضرورتی برای این خودزنی وجود ندارد و این گفتار بیش از هر چیز ناشی از فقدان تجربه و ذهنیت فرد است.

این‌گونه مواضع، مخاطب را به این نتیجه می‌رساند که اگر کسی به فکر حفظ اعتبار مقام و جایگاه خود نیست و بی‌محابا و بدون ضرورت آن را تلف می‌کند، آیا می‌تواند از منافع کشور چنانچه شایسته است، دفاع کند؟ این جمله وی چه اشکالی دارد؟ برای نقد آن لازم است که ابتدا ایشان بفرمایند برکات آن چیست؟ چون هزینه‌ها را همه می‌دانند. کافی است که نمودار متغیرهای اقتصادی و اجتماعی کشور را از سال۱۳۹۰ تاکنون مرور کنند.

همه شاخص‌ها بدون استثنا از آن سال تاکنون روند نزولی داشت، جز سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ که دوره امید برجام بود. این روند نزولی همچنان ادامه دارد و اگر یک روز هم بتوانیم آن را معکوس کنیم، از یک سو، به دلیل رسیدن به کف است و از سوی دیگر، روند افزایشی احتمالی بسیار کند و ناپایدار خواهد بود، هرچند هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم. بنابراین، درباره مشکلات و تبعات تحریم نیازی به گفت‌وگو نیست.

ولی در مورد برکات آن جای بحث است. نه اینکه ندارد، بلکه برای عده‌ای خاص برکت دارد، همان‌ها که همچنان از آن دفاع می‌کنند. به علاوه، برکات احتمالی آن که جنبه عمومی داشته باشد، در مقایسه با هزینه‌هایش چندان نامتوازن است که گفتن آن از عقلانیت به دور است. مثل این است که شهری را به‌طرز وحشتناک بمباران کنند و گودال عمیقی در آن ایجاد شود و بتوان آن را تبدیل به حوضچه‌ای برای پرورش ماهی کرد و بگوییم این هم از برکات جنگ و بمباران است.

ساختار آن ذهنی و استدلالی که در مقایسه با این هزینه‌های گزاف، چنین برکات بی‌اهمیتی را می‌بیند، چگونه می‌تواند با مردمی که تحت فشار این تحریم هستند، همنوایی و همدردی کند و اعتماد مردم را به سیاست‌های جاری به دست آورد؟ آیا این گزاره به‌نحوی نشان نمی‌دهد که از نظر گوینده تحریم اهمیت چندانی ندارد؟

اغلبِ مردم متوجه مشکلات کشور در رابطه با جهان غرب هستند، زخم‌هایی که از این طریق به کشور و جامعه وارد می‌‌شود را می‌فهمند، ولی انتظار دارند که آقای وزیر امورخارجه نمک بر این زخم‌ها نریزند. تقریباً می‌توان گفت که کمتر جملات دیپلماتیک و هوشمندانه‌ای از ایشان شنیده می‌شود، چه در برخورد با کشورهای دیگر و چه در موضوعات داخلی مثل مورد فوق. وظیفه ایشان نیست که برکات نداشته تحریم را به مردم گوشزد کنند. اگر متوجه نباشند که معنای استفاده از اصطلاح برکات تحریم در ادبیات سیاسی داخل کشور چیست، چگونه می‌توانند درکی متعارف از سیاست داخلی پیدا کنند؟

 البته، آقای عراقچی در سخنان دیگری سعی کردند که این گفتار را تعدیل کنند؛ هر چند اصل وجود برکات را رد نکردند و حتی با گزاره‌ای دیگر بدترش کردند، آنجا که گفتند: «هیچ فعال اقتصادی به من نگفت برو تحریم‌ها را بردار. همه گفتند مشکل ما را در بانک مرکزی، گمرک، مالیات، جهاد و صمت حل کن. همه‌اش مشکلات داخلی است.»

به نظر می‌رسد که این سخنان ایشان عذر بدتر از گناه بود. چون وجود برکاتی که ارزش گفتن را دارد، رد نکردند. به‌علاوه، اصلاح مواردی که از سوی فعالان فرضی اقتصادی گفته شده است، در حوزه کاری ایشان نیست و باید افراد دیگری اقدام کنند. شاید هم آن افراد از سیاره دیگری آمده‌اند یا گمان کرده‌اند که آقای عراقچی حساسیتی به مسئله تحریم ندارد که زحمت این درخواست مهم را نداده‌اند. شاید هم مجموعه‌ای از فعالان بوده‌اند که از تحریم بهره‌مند می‌شدند و می‌خواسته‌اند تحریم بماند و بانک مرکزی و نهادهای دیگر ارزهای ۲۸۵۰۰تومانی را به آنان‌ بپردازند.

متأسفانه این رویکرد در مواضع خارجی ایشان نیز وجود دارد. قرار نیست که حرف‌های نادرستی زد، ولی قرار نیست هر چه را هم که معتقدید درست است، بگویید. به نظر می‌رسد که لحن دیپلماتیک که لازمه اشتغال به این حرفه است، در ادبیات آقای وزیر غایب است. شاید بگوییم که اینها فقط حرف است و اهمیت تعیین‌کننده‌ای ندارد، ولی چنین نیست؛ جملات و ادبیات بخش مهمی از تعاملات سیاسی و دیپلماتیک را شکل می‌دهند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار