تحلیل انستیتو واشنگتن: آیا اسرائیل به اهدافش میرسد؟
ترور و بازدارندگی
به نظر میرسد ترور هنیه نظریهای را که نتانیاهو بر سر شرایط خود برای توافق گروگانگیری مصالحه نخواهد کرد، تقویت میکند. حتی اگر این شرایط به شدت توسط یحیی سنوار، رد شده باشد. در واقع، نتانیاهو در زمان دیدار دوهفته پیش خود با پرزیدنت بایدن در واشنگتن هیچ نشانهای از تمایل به مصالحه بروز نداد. به جای استفاده از تعطیلات کنست به عنوان فرصتی برای مصالحههای سخت، نشانههایی ظاهر شدهاند که او ممکن است حملات بیشتری را بر روی شخصیتهای ارشد حماس مجاز بشمارد.
در نگاه نخست، تنها نکته اشتراک بین دو عملیات ترور اخیر اسرائیل، که فرمانده ارشد حزبالله، فواد شکر را در بیروت، و اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس را در تهران هدف گرفت، این بود که هر دو از اعضای ارشد «محور مقاومت» نزدیک به ایران بودند. حمله به شکر آسانتر قابل توضیح است: اسرائیل او را مسئول حمله موشکی ۲۷ ژوئیه به مجدلالشمس میدانست. با این حال، در حالی که آن حمله چندین خط قرمز را رد کرد، اسرائیل همچنان نمیخواست جنگ تمامعیاری را بر سر آن با حزبالله آغاز کند از این رو ترجیح داد بهجای حملهای گسترده با تلفات غیرنظامی سنگین، حمله هدفمندی انجام دهد که هزینه محسوسی را بر حزبالله تحمیل میکرد.
این رویکرد، پرسش «پس از این چه میشود؟» را برای حزبالله ایجاد میکند. در حالی که نشان داد اسرائیل همچنان بر این گروه و حرکات آن اشراف اطلاعاتی دارد. ترور هنیه بیشتر غافلگیرکننده بود. اول به این دلیل که گزارش شده بود او اصلیترین میانجی قطر در مذاکرات جاری برای آزادی گروگانهایی بود که در ۷ اکتبر ربوده شده بودند، و همچنین به این دلیل که او در آن زمان در ایران به سر میبرد. اسرائیل هنوز اعتراف نکرده که عامل حمله در مرکز تهران است، اما ماهیت عملیات و هویت هدف به ایفای نقش اسرائیل اشاره دارد. ترور هنیه در آنجا برای ایران بسیار گران تمام شد. هنیه در آن روز با مقامات عالیرتبه ایرانی دیدار کرده بود و برای شرکت در مراسم تحلیف مسعود پزشکیان در تهران به سر میبرد. این مسئله تهران را وادار میکند که به نحوی پاسخ دهد.
محاسبه با فرمول ایران؟
فارغ از تمایل اسرائیل برای احیای بازدارندگی، مقامات تلآویو و واشنگتن باید به این فکر کنند که پاسخ احتمالی ایران و حزبالله چگونه خواهد بود. هر دو طرف مجبورند با دقت بیشتری به چگونگی اقدام خود در برابر تلاش طولانیمدت تهران برای ایجاد «حلقه آتش» به دور اسرائیل فکر کنند. با این حال، حتی اگر آنها تصمیم بگیرند که در بلندمدت محتاطتر رفتار کنند، چهبسا مجبور باشند در کوتاهمدت واکنش نشان دهند که این امر خطر اشتباه محاسبه بیشتر را افزایش میدهد. از نظر ایران، باید به ترور هنیه پاسخ قابل توجهی داد زیرا این اتفاق در تهران رخ داده و اعتبار امنیتی تهران را زیر سوال برده است.
از نظر حزبالله، ترور شکر کمتر تحقیرآمیز و بیشتر یادآور آسیبپذیریهای حیاتی اطلاعاتی این گروه در برابر اسرائیل است. مسلم است که حزبالله هم مانند ایران، بهدنبال شناسایی نشتهای اطلاعاتی و جاسوسها در دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی خود در روزهای آینده خواهد بود. با این حال، آنها همچنین دیر یا زود، خواستار وارد آوردن هزینه بر اسرائیل هستند به نظر نمیرسد که نه تهران و نه حزبالله خواستار جنگ با اسرائیل باشند، اما آنها نیز نیاز دارند تا ضعف خود را جبران کرده و از این ماجرا قدرتمند بیرون بیایند.
در مورد نوع تلافیجویی که ممکن است انجام دهند، باید گفت که تهران و حزبالله توانایی انجام حملات دقیق مشابه بر روی شخصیتهای ارشد اسرائیلی را ندارند. با این حال، آنها میتوانند با رگبار موشکها و راکتها به اسرائیل حمله کنند. ایران چهبسا حملات همزمانی با حزبالله، حوثیها در یمن، و نیروهای نیابتی خود در عراق برنامهریزی کند، با امید به اینکه برخی از موشکها و پهپادهای آنها از سد پدافند هوایی اسرائیل عبور کنند یا دستکم، ذخایر موشکهای رهگیر پدافند اسرائیل را خالی کنند.
حمله ماه آوریل ایران به اسرائیل شامل یک دور حمله موشکی بالستیک و کروز بود، بنابراین تهران چهبسا این بار انجام چند دور حمله را در نظر داشته باشد تا نشان دهد که دارد از نردبان تشدید بالا میرود.
ناکامی مذاکرات آتشبس غزه؟
در عرصه دیپلماتیک، احتمال دارد تهران از حماس بخواهد که تمام حرکتها به سمت توافق گروگانگیری و آتشبس را متوقف کند تا این تصور ایجاد نشود که حملات اسرائیل و فشار نظامی مؤثر واقع شدهاند. این به این معنا نیست که توافق هرگز به نتیجه نخواهد رسید، اما تاخیر در روند آن به احتمال زیاد قطعی است. در اسرائیل، تصمیمی که بهنظر میرسد برای ترور هنیه گرفته شد احتمال کوتاه آمدن بنیامین نتانیاهو از شرطهای خود در مذاکرات توافق بر سر گروگانها را به شدت کاهش داده است، بهخصوص حالا که احتمال دارد حماس هم شرایط خود را سختتر کند.
در هفتههای اخیر، دو نظریه رقیب در مورد چگونگی برخورد نتانیاهو با مسئله گروگانگیری پدیدار شده است. یک نظریه این است که او حالا که کنست وارد تعطیلات سهماهه شده و بهطور موقت از رأی عدم اعتماد اعضای راستگرای ائتلاف خود که هرگونه مصالحه با حماس را رد میکنند، در امان است، انعطافپذیرتر خواهد شد. نظریه دوم این است که موضع سرسختانه او رجزخوانی نیست و او بهواقع تا زمانی که حماس بهطور قابل توجهی از لحاظ نظامی ضعیف نشده، هیچ توافقی را نخواهد پذیرفت. بر اساس این خط فکری، او مصمم به حفظ دو مسیر در غزه است که کنترل فیزیکی آنها را برای جلوگیری از بازسازی حماس یا شلیک راکت به اسرائیل در آینده حیاتی میداند: نخست مسیر نتزاریم در قسمت شمالی نوارغزه و دوم مسیر فیلادلفی در مرز مصر.
به نظر میرسد ترور هنیه نظریهای را که نتانیاهو بر سر شرایط خود برای توافق گروگانگیری مصالحه نخواهد کرد، تقویت میکند. حتی اگر این شرایط به شدت توسط یحیی سنوار، رد شده باشد. در واقع، نتانیاهو در زمان دیدار دوهفته پیش خود با پرزیدنت بایدن در واشنگتن هیچ نشانهای از تمایل به مصالحه بروز نداد. به جای استفاده از تعطیلات کنست به عنوان فرصتی برای مصالحههای سخت، نشانههایی ظاهر شدهاند که او ممکن است حملات بیشتری را بر روی شخصیتهای ارشد حماس مجاز بشمارد.
ترور سایر رهبران حماس در این سال مانند مروان عیسی، محمدالضیف، و صالح العاروری مانع از پیشرفت مذاکرات نشد؛ باید دید که آیا پس از هنیه همین اتفاق خواهد افتاد یا خیر. دستکم، روند انتقال قدرت بهدلیل چالشهای لجستیکی برگزاری جلسه دفتر سیاسی در زمان جنگ برای انتخاب یک جانشین دائمی، مختل خواهد شد.
تأثیر بر منافع آمریکا؟
در مورد اینکه چگونه ترورهای هدفمند این هفته ممکن است بر روابط دوجانبه اسرائیل با واشنگتن تأثیر بگذارد، اسرائیل ممکن است قصد داشته باشد نشان دهد که ایالات متحده نمیتواند آن را از کاری که باید انجام دهد بازدارد. اگر چنین باشد، این پیام لزوماً قصدی برای نمایش سرکشی از سوی نزدیکترین متحد خود نبوده، بلکه بهعنوان راهی برای احیای بازدارندگی در برابر ایران و حزبالله بوده است. شاید چنین رویکرد قاطع و غافلگیرکنندهای در بلندمدت کارساز باشد، اما نه نتانیاهو و نه جو بایدن نباید در مورد آنچه ایران و حزبالله ممکن است در کوتاهمدت انجام دهند، امید زیادی داشته باشند.
در روزهای آینده، دولت بایدن بهطور قابل فهمی بر جلوگیری از تشدید تنشها متمرکز خواهد شد. از سوی دیگر، احتیاط ایران درباره کشاندن آمریکا به درگیری بهترین اهرم برای مهار تصمیمات بعدی حکومت ایران است، بنابراین دولت بایدن باید از این احتیاط به نفع خود استفاده کند. تند شدن اخیر لحن ایران علیه ایالات متحده ممکن است نشانهای باشد که تهران میخواهد به طور غیرمستقیم اسرائیل را از پاسخ قاطع به هرگونه تلافیجویی محور مقاومت به دلیل افزایش خطر تشدید بیشتر بحران باز دارد. با این نظر و با توجه به اینکه اسرائیل پیام خود را رسانده است، اکنون باید منافع و نگرانیهای آمریکا را در نظر بگیرد.