| کد مطلب: ۵۱۰۹۳

وقتی خلاقیت فخر می‏‌فروشد

هنر می‌توانست پلی باشد میان روح انسانی و حقیقت، اما امروز برخی هنرمندان، نه در مسیر آفرینش که در جاده‌های لغزان خودبینی گام می‌زنند.

وقتی خلاقیت فخر می‏‌فروشد

هنر می‌توانست پلی باشد میان روح انسانی و حقیقت، اما امروز برخی هنرمندان، نه در مسیر آفرینش که در جاده‌های لغزان خودبینی گام می‌زنند. کسانی که با خلق چند اثر، خود را بالاتر از جامعه می‌بینند و با زبانی آغشته به تکبر، مردم را تحقیر می‌کنند. این توهم «خودویژه بودن»، بیماری پنهانی است؛ گویی ایشان از نژادی دیگرند و فراتر از نقد. چنین کسانی آیینه حقیقت نیستند، بلکه مجسمه‌هایی‌اند که جز خود را نمی‌پرستند. نگاه‌شان به آیینه شهرت دوخته شده و زبان‌شان، نه زبان زیبایی؛ بلکه زبان برتری‌طلبی است.

بسیاری خود را پیامبران زیباشناسی می‌پندارند؛ هر نقدی را توهین می‌دانند و سکوت مخاطب را نشانه بی‌سوادی. در نظرشان هنرمند ارباب است، نه عضوی از جامعه. این طرز فکر نه‌تنها مسموم که خطرناک است؛ زیرا میان مردم و هنر دیوار می‌کشد و اثر هنری را به ابزار سلطه بدل می‌کند.

افلاطون در «جمهوریت» هنرمند را سه پله دورتر از حقیقت می‌دانست و هشدار می‌داد هنرمندی که از حقیقت فاصله بگیرد، شایسته حضور در مدینه نیست. چنین نگرشی یادآور وضع امروز ماست؛ هنرمندانی‌که بیرون از جامعه ایستاده‌اند و آن را تحقیر می‌کنند. از مردم تنها کف می‌خواهند و از نقادان، ستایش. گویی اثرشان مصون از خطاست و خود مبرا از مسئولیت.

تاریخ هنر پُر است از بزرگانی که با شکوه خود فروتن ماندند؛ از سهراب سپهری که طبیعت را معلم می‌دانست تا هوکوسای که خود را «شاگردی ابدی در مکتب امواج» می‌خواند. آنان فهمیدند هنرمند تنها زمانی بزرگ است که در برابر حقیقت زانو بزند، نه وقتی که مردم را وادار به زانو زدن کند. در سنت ایرانی نیز، بزرگانی چون کمال‌الملک یا بهزاد در عین نبوغ و مهارت، خود را خدمتگزار زیبایی و فرهنگ می‌دانستند. آنان هرگز از مردم فاصله نگرفتند، بلکه هنرشان را در خدمت روح جمعی این سرزمین دیدند. همین پیوند با مردم آثارشان را جاودانه کرد.

امروز بیش از هر عرصه‌ای، در هنرهای تجسمی با این بیماری روبه‌رو هستیم. گاه در گالری‌ها هنرمندانی دیده می‌شوند که با آویختن چند تابلو یا برپایی یک نمایشگاه کوچک، خود را فراتر از نقد و پرسش می‌دانند. در چنین فضاهایی، افتتاحیه‌ها به‌جای آنکه پل ارتباطی میان خالق اثر و مخاطب باشند، صحنه‌ای برای نمایش تکبر می‌شوند. نگاه از بالا به پایین، گفت‌وگوی سرد و گاه بی‌اعتنایی به پرسش‌های ساده‌ی بازدیدکنندگان نشان می‌دهد که گالری برای برخی تنها جایگاه قدرت‌نمایی است، نه محفل گفت‌وگو. حال آنکه گالری بدون حضور مردم، تالاری خالی بیش نیست؛ آثار تجسمی نیز تنها زمانی جان می‌گیرند که نگاه مردمی آنان را کامل کند.

جامعه ما امروز نیازمند هنرمندانی است که از برج‌های عاج فرود آیند و در میان مردم راه بروند. هنرمند اگر در تراز انسانی بایستد خودبه‌خود بزرگ است، اما اگر بر تخت توهم بنشیند، سقوط‌اش محتوم است. وظیفه مردم نیز سکوت‌کردن نیست؛ باید بپرسند، نقد کنند و نپذیرند. هنر زمانی می‌بالد که مردم مخاطبانی فعال باشند، نه دست‌افشانی برای سوپراستارهای خودخوانده. نقد سازنده، به‌ویژه در جامعه‌ای که هنوز با سانسور و محدودیت روبه‌روست، نه‌تنها حق که مسئولیت است. سکوت در برابر تکبر هنرمندان، هنر را از مسیر اجتماعی و اخلاقی منحرف می‌کند.

تاریخ نشان‌داده هنرمندانی که از مردم فاصله گرفتند، دیر یا زود به‌حاشیه ‌رانده‌شدند. در مقابل، آنان که درد جامعه را لمس کردند، حتی اگر در زمان حیات‌شان به‌رسمیت شناخته نشدند، در گذر زمان جاودانه شدند. مثال‌های فراوان از نیما یوشیج گرفته تا ونگوگ، گواه همین حقیقت‌اند. هنرمند راستین منتظر درک‌شدن نمی‌ماند؛ او می‌کوشد مردم را درک کند. آثارش به مردم تعلق دارد؛ نه به مجموعه‌داران نخبه. صدایش از بطن دردها می‌آید؛ نه از برج‌های روشنفکری موهوم. او در شادی و رنج مردم شریک است؛ نه در رقابت‌های پوچ شهرت و نمایش.

باید تصویر کاذب «هنرمند خاص و برتر» را شکست. هنر زاییده مشارکت انسانی است و هنرمند تنها یک صدا در هم‌سرایی جامعه. صدایی که اگر با دیگران همخوانی نداشته باشد، به‌زودی خاموش خواهد شد. جامعه‌ای که به تکبر هنرمندان پاداش دهد، درحقیقت به جدایی هنر از زندگی یاری رسانده است. در چنین فضایی، هنر بدل به کالایی لوکس می‌شود، نه نیرویی برای بیداری و همبستگی.

راه علاج آن است که هم مردم و هم هنرمندان، جایگاه واقعی هنر را بازشناسند؛ هنرمند نه فراتر از جامعه که در متن آن معنا می‌یابد. جامعه ما به چنین بازشناسی نیازمند است؛ زیرا اگر هنر به رگ‌های جامعه خون تازه نرساند، به‌زودی خشکیده و بی‌ثمر خواهد شد. رسالت هنر، دمیدن روح در زندگی است؛ نه تحقیر آن.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
پربازدیدترین
آخرین اخبار