استاد مسلم سنتور
تابستان ۱۳۸۸ تابستان بدی بود. تلخ و سخت، جنجالی و خونین نیز گذشت. پایانش نیز غمبار از آب درآمد. این غمِ آخر البته پوشیده ماند زیر هیاهوی آن انتخابات جنجالی. پرویز مشکاتیان آن استاد مسلم سنتور، ۳۰ شهریورماه همان تابستان، درگذشت.

تابستان ۱۳۸۸ تابستان بدی بود. تلخ و سخت، جنجالی و خونین نیز گذشت. پایانش نیز غمبار از آب درآمد. این غمِ آخر البته پوشیده ماند زیر هیاهوی آن انتخابات جنجالی. پرویز مشکاتیان آن استاد مسلم سنتور، ۳۰ شهریورماه همان تابستان، درگذشت. خبری که نخست، باورکردنی نمینمود، اما واقعیت داشت. هنگام مرگ ۵۴ سال بیشتر نداشت هرچند صورت و کسوت افسانهای او، دیرپاتر از این نشاناش میداد. شاید همه اینها بهخاطر همه آن حرص و جوشی بود که در وجودش و بهقول محمدرضا شجریان، در صدای قلباش برای وطن و آزادی در جریان بود.
شجریان پس از مرگ داماد سابق و رفیق قدیمیاش بر همین نظرش افزوده بود: «کمتر هنرمندی را توان آن است که رنجها و آرزوهای مردماش را در هنر خویش بازتاباند و ترجمه صادق و راستین زمانه خود باشد.» مشکاتیان علاوه بر اینها البته در هنر نیز مهارتی تام داشت و شایسته عنوان استادی بود. یکی از بزرگترین آهنگسازان و نوازندگان سنتور ایرانی در دوران معاصر بهشمار میآمد، در گشودن راه شعر نیمایی به موسیقی اصیل ایرانی و پرورش نوازندگان جدید، نقش قابلتوجهی داشت و بهراستی مرگش نهفقط اتفاقی غمانگیز که فقدانی ابدی برای موسیقی ایرانی است.