بگذارید صدای همه شنیده شود / معرفی رویکردی جدید برای ارتباطات عادلانه
رویکرد جدید که بر تحلیل ساختارهای قدرت و نقشهای اجتماعی تمرکز دارد، به ما ابزارهایی میدهد تا موانع ارتباطی را شناسایی و بر آنها غلبه کنیم.
آیا ارتباط شما با دیگران همواره بر مبنای عدالت است؟ آیا تا به حال احساس کردهاید که در یک گفتوگو صدای شما شنیده نمیشود؟ این سوالات کلید رویکرد «آموزش انتقادی ارتباطات بینفردی و خانوادگی» (CIFCP) است که با تمرکز بر قدرت، هویت و فرهنگ، به ما میآموزد چگونه ارتباطات خود را تحلیل کرده و آن را به سوی روابطی عادلانهتر و برابرتر هدایت کنیم.
رویکرد جدید که بر تحلیل ساختارهای قدرت و نقشهای اجتماعی تمرکز دارد، به ما ابزارهایی میدهد تا موانع ارتباطی را شناسایی و بر آنها غلبه کنیم. در روز جمعه 30 آذرماه 1403 برابر با 20 دسامبر 2024، انتشارات راتلج در نیویورک، کتابی با عنوان «آموزش انتقادی ارتباطات بینفردی و خانوادگی: مسیرهای نوین به سوی آینده» منتشر کرد. این کتاب که توسط اساتید ارتباطات، میک بی. بروئر و ساندرا ال. فولکنر تدوین شده است، بخشی از مجموعه پژوهشی کتابهای مرجع ناشر در حوزه مطالعات ارتباطات بهشمار میآید و به تحلیل و کاوش در زمینه پداگوژی ارتباطات بینفردی و خانوادگی اختصاص دارد.
پداگوژی، علم و هنر یاددهی و یادگیری و بهمعنای فرآیند کسب دانش، مهارتها، ارزشها و باورهاست که از طریق روشهای مختلف آموزشی مانند تدریس، آموزش عملی و پژوهش انجام میشود. این فرآیند در بستر روابط استاد - دانشجو در فضاهای رسمی یا غیررسمی شکل میگیرد.
پداگوژی انتقادی براساس نظریات فریره و هابرماس، بهویژه مفهوم «آموزش مسألهمحور» فریره، یاد میدهد که ارتباطات فراتر از تبادل اطلاعات ساده است و میتواند ابزاری برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی باشد. پائولو فریره، نظریهپرداز برزیلی، در کتاب «آموزش ستمدیدگان»، به نقد نظام آموزشی پرداخته بود که در آن محرومان، بهدلیل ساختارهای طبقاتی قادر به رشد و پرورش تواناییهای خود نیستند.
او دو نوع نظام آموزشی را مطرح کرد: «آموزش مخزنی» که در آن استاد بهعنوان منبع یکطرفه دانش عمل میکند و «آموزش مسئلهمحور» که در آن رابطه بین استاد و دانشجو گفتوشنودی و دوطرفه است. آموزش مخزنی، رویکردی است که در آن دانشجویان تنها اطلاعات را از استاد دریافت میکنند و تفکر نقادانه جایی ندارد.
فریره معتقد بود که این نوع آموزش سرکوبگر است و باید جای خود را به آموزش مسئلهمحور دهد که در آن استاد و دانشجو بهطور همزمان یاد میگیرند و آموزش از طریق اندیشه و عمل صورت میگیرد. فریره همچنین بر اهمیت گفتوشنود و تفکر نقادانه تأکید داشت که موجب دگرگونی اجتماعی میشود.
رویکرد جدید، بهطورخاص بر پویاییهای قدرت درون روابط فردی و خانوادگی متمرکز است. بهعنوان مثال، چگونه نقشهای جنسیتی و هویتهای فرهنگی میتوانند بر شیوههای ارتباطی تأثیر بگذارند و چگونه این تأثیرات میتوانند به تقویت یا مقاومت در برابر ساختارهای قدرت منتهی شوند. این تحلیلها به ما کمک میکنند تا الگوهای ارتباطی ناعادلانه را شناسایی و آنها را با گفتوگوهای سازنده و معنادار جایگزین کنیم.
در این روش نهتنها بر قدرت و هویت تأکید میشود، بلکه زمینه فرهنگی و تاریخی هر ارتباط نیز مورد توجه قرار میگیرد. ارتباطات، براساس این رویکرد، هیچگاه در خلأ رخ نمیدهند و همواره تحتتأثیر هنجارهای فرهنگی و اجتماعی قرار دارند. برای نمونه، تأثیر تابوها و سنتهای فرهنگی بر نحوه ابراز احساسات یا مدیریت تعارضات در خانواده، یکی از مباحث اصلی در این روش است.
یکی از ویژگیهای برجسته این روش، توانمندسازی یادگیرندگان است که پیشفرضهای خود را به چالش بکشند و مهارتهایی را برای تحلیل انتقادی شیوههای ارتباطی خود توسعه دهند و نیز از طریق گفتوگو و همکاری، به سوی تغییرات اجتماعی مثبت حرکت کنند. CIFCP، ابزارهایی برای تحلیل روابط خانوادگی، پویاییهای قدرت در ارتباطات و تغییرات فرهنگی در مدیریت تعارض فراهم میآورد.
این رویکرد به مربیان و محققان این امکان را میدهد که علاوه بر تدریس مباحث تئوریک، تجربیات عملی و فعالیتهای گروهی را برای ایجاد روابط عادلانهتر در کلاسهای درس طراحی کنند. با این حال پذیرش این رویکرد با چالشهایی همراه است. مقاومت در برابر تغییر، حساسیت فرهنگی و دشواریهای اندازهگیری تأثیر ازجمله مشکلات پیشروی این روش هستند. آموزش انتقادی ارتباطات بینفردی و خانوادگی، رویکردی تحولگراست که کمک میکند تا روابط انسانی را بهسمت عدالت و برابری هدایت کنیم. این رویکرد با تأکید بر تحلیل انتقادی، این فرصت را میدهد که از طریق گفتوگو و تعامل، به سوی ارتباطاتی عادلانهتر و دربرگیرندهتر حرکت کنیم.