پروژه افغانستان؟
بررسی ابعاد سیاسی واکنش به افزایش مهاجران افغانستانی
بررسی ابعاد سیاسی واکنش به افزایش مهاجران افغانستانی
حضور افغانستانیها در ایران سابقهای طولانی دارد. آنها ایران را خانه دوم خود میدانند، شاید هم نه! پناهگاهی پس از ترک اجباری خانههایشان. نقطه اوج مهاجرت افغانستانیها به ایران در سالهای اخیر پس از تسلط طالبان بر این کشور، بهویژه پس از اتفاقات سال 2021 است که در پی آن حضور افغانستانیها در ایران گستردهتر شد. در این بین موج افغانهراسی در ایران دو سال بعد و در سال 2023 در حال گستردهتر شدن است؛ که موجب واکنشها و اظهارنظرهای مختلف در فضای رسانهها و جامعه شده است. براساس گزارشی که انجمن پژوهشی دیاران با استفاده از دادههای «گزارش کمیساریا در مورد بازگشت داوطلبانه، گزارش نظارت بر ترددهای مرزی افغانستان، گزارش وضعیت افغانستان تا اول آگوست و گزارش تازهواردان افغانستانی در ایران» منتشر کرده است، میزان مهاجرت افغانستانیها به ایران از ماه آگوست 2021 به ایران رشد کرد اما این موج به مرور کندتر شد. البته نکته مهم این گزارش، شیوه ورود مهاجران افغانستانی به ایران است. براساس گزارش کمیساریا 82 درصد از ترددهای افغانستانیها به ایران از گذرگاههای رسمی و بهصورت غیرقانونی صورت میگیرد؛ درصورتیکه حدود ۹۶ درصد ترددها به پاکستان از گذرگاههای رسمی و به شکل قانونی انجام میگیرد. همچنین مهمترین مشاغلی که مهاجران تازهوارد افغانستانی به آن مشغول بودهاند، عبارتند از: کارگری ساختمان(۴۳ درصد)، مشاغل نیروهای مسلح(۳۳ درصد)، خیاطی و کارهای نساجی(۱۲ درصد) و کارگری کشاورزی و مزارع (۶ درصد).
براساس گزارش آژانس پناهندگان سازمان ملل در ایران، بیش از 4ونیم میلیون افغانستانی در ایران حضور دارند که این تعداد به تایید وزیر کشور نیز رسیده است. به گفته او به صورت غیررسمی 5 میلیون و به صورت رسمی 4 و نیم میلیون مهاجر افغانستانی در کشور وجود دارند. این در حالی است که در ماههای گذشته این عدد از سوی مخالفان حضور مهاجران 8 و 10 میلیون نفر نیز اعلام شد؛ مخالفانی که حالا افغانستانیها را یک تهدید برای امنیت ملی کشور میدانند. اما چه چیزی باعث شده است تا افغانستانیها که تا دیروز بخشی از درد مشترک معترضین در اعتراضات سال ۱۴۰۱ بودند، حالا به تهدیدی برای امنیت ملی تبدیل شوند؟ با نگاهی به اعتراضاتی که در شبکههای اجتماعی شکل گرفته، معترضین را میتوان در چند دسته مشخص جای داد؛ یک گروه مخالفان سرسخت حکومت و دولت هستند و گروه دیگر موافقان سرسخت دولت رئیسی.
برخی واکنشها به حضور افغانها
عدهای مدعی هستند افغانستانیها پروژه حکومت برای جایگزین کردن آنها با مخالفانشان است و عدهای هم از گسترش ناامنی در کشور سخن میگویند. این گفتهها زمانی رنگ و بوی جدیتری به خود میگیرد که یک کارشناس مذهبی و چندی از نمایندگان مجلس صحبتهایی را در مورد افغانستانیها مطرح کردند. یکی از این سخنرانیها که روزهای اخیر در فضای مجازی منتشر شده، صحبتهای سیدحسین حسینیقمی، یک کارشناس مذهبی است که میگوید چند میلیون مهاجر مسلمان افغانستانی مؤمن، پیرو اهلبیت در کشور ما زندگی میکنند و باید با یک قانون به آنها شناسنامه ایرانی داده شود و مانند یک ایرانی حق رای داشته باشند و اینهمه نگرانی درباره اینکه آینده ایران چه خواهد شد، وجود نداشته باشد. احتمالاً اشاره او به زاد و ولد افغانستانیها در ایران و برطرف کردن مشکلات مربوط به سالمندی جمعیت ایران در دهههای آینده است.
اما اظهارنظرهای نمایندههای مجلس در این زمینه جالب توجه است. محسن پیرهادی، رئیس فراکسیون مدیریت شهری مجلس معتقد است که نباید به این موضوع دید صرفاً سیاه و سفید داشت و آن را به چالش کشید و با آن بهعنوان یک پدیده ناخوشایند اجتماعی برخورد کرد. او میگوید: «ابراز نگرانی در مورد آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی افزایش مهاجران غیرقانونی افغانستانی در حاشیه کلانشهرها از سوی جمعی از شهروندان به حق است و باید محل توجه مسئولان امنیتی و سیاسی قرار گیرد، اما این نگرانی نباید سبب شود در بحث مهاجران افغانستانی جامعه دچار نگاه احساسی و تهییج شود.»
جلال رشیدیکوچکی، دیگر نماینده مجلس نظر دیگری دارد. او معتقد است که مهاجران قانونی میتوانند از منابع ایران استفاده کنند اما موضوع بحث حضور مهاجران غیرقانونی در کشور است: «اتباع غیرقانونی درحال استفاده منابع ما هستند و همچنین این افراد بعدها میتوانند چالشهای اجتماعی و امنیتی برای کشورمان ایجاد کنند که برخی تحرکات نشاندهنده این موضوع است. بهترین کار این است که دولت هزینه زندگی برای این افراد و کسانی که به آنها خدمات میدهند را زیاد کند.»
احمدرضا علیرضابیگی، دیگر نماینده مجلس، بر ساماندهی اتباع خارجی تاکید کرده است و میگوید: «از نگاه بنده بهتر است لایحه جامعی از سوی دولت در بحث ساماندهی اتباع خارجی دنبال شود و پختگی و سنجیدگی آن بهقدری باشد که بتواند عوارض مهاجران را به یک فرصت تبدیل کند. زمانی که صحبت از مهاجرت با تشکیل سازمان ملی مهاجرت میشود، منظور هم مهاجرت به ایران و هم مهاجرت از ایران است.» محمدتقی نقدعلی، نماینده خمینیشهر نگرانی خود را با حضور افغانستانیها در مدارس شهرش اعلام کرد و گفت: «بحث اتباع خارجی در شهرستانها بهویژه در حوزه آموزش و پرورش امنیت را تحت تاثیر قرار داده است. در حوزه انتخابیه خود مردم از هجوم اتباع خارجی به مدارس ناراضی هستند. این موضوع باعث اعتراض عمومی شده است. از رئیس مجلس انتظار دارم که یک توضیحی ارائه کنند.»
فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز با اشاره به حق بودن نگرانی مردم در این زمینه اینگونه از دغدغههایش برای حضور افغانستانیها در ایران سخن گفت: «باتوجه به شرایط اخیری که در کشور به وجود آمده است و هجوم زیاد مهاجران که بعضاً هم بهصورت غیرقانونی وارد کشور ما میشوند، نگرانیهایی را برای مردم ما به وجود آورده که نگرانیهای به حقی هم هست. از آن طرف یک اتفاقاتی در این کشور رخ میدهد که قبل از حضور طالبان در کشور افغانستان سابقه نداشته است؛ مثل کلیپی که علیه مردم ایران پخش میشود! من یک کلیپ مشاهده کردم بچههای کوچک افغان که دبستانی هستند و ذهنشان به این کارها قد نمیدهد، حرفهای ضدامنیتی و دینی میزنند! اینها مبین این واقعیت است که یک جریانی در پشت صحنه و خارج از مرزها در داخل افغانستان است و برخی را هدایت میکند تا چهره مردم افغانستان و آنهایی که سالها در ایران بودند و زندگی کردهاند و با مردم ما به نوعی چفت شدهاند را در ذهن مردم ایران بد کند. به صورت عینی مشاهده میشود بعضاً حرکتهایی صورت میگیرد که ذهن مردم ایران و افغان تغییر پیدا کند. بهرغم اینکه سالهای بسیاری تعداد زیادی از مردم افغانستان به دلایل شرایط آن کشور در کشور ما بودند و در بخش تولیدی و جاهای دیگر مشغول به کار بودند و مشکل خاصی نبود اما بعد از حضور حاکمان فعلی، این حساسیت در کشور به وجود آمد. این حساسیت نه اینکه فقط در مردم ایران باشد، بلکه در مسئولین هم به وجود آمده است که باید رسیدگی شود.»
دوراهی دولت و مجلس
در حالی نمایندگان مجلس از بایدهای تشکیل سازمان امور مهاجرت سخن گفتند که آنها آآبانماه سال گذشته، کلیات طرح تأسیس سازمان ملی اقامت که با لایحه تشکیل سازمان مهاجران اتباع خارجی ادغام شد را به تصویب رساندند. اما آنها اسفندماه سال قبل درخواست گروهی از نمایندگان برای رسیدگی به طرح تاسیس سازمان ملی اقامت براساس اصل ۸۵ قانون اساسی را با ۱۳۸ رای مخالف رد کردند. علی بهادریجهرمی، سخنگوی دولت نیز در واکنش به حضور اتباع افغانستانی در ایران به فضاسازی رسانهای اشاره کرده و از لایحهای سخن گفته که دو سال پیش به مجلس ارائه کردند اما از نتیجه آن سخنی به میان نیاورده است. احمد وحیدی، وزیر کشور نیز در آخرین اظهارنظر خود، آمریکا را عامل اصلی موج پناهجویان افغانستانی در ایران اعلام کرده است. او درخصوص آخرین وضعیت ساماندهی اتباع خارجی گفت: «این مسئله در جریان است هرچند دشمن به تازگی تبلیغات غیرمتعارف و غیرمعمولی در این خصوص ایجاد کرده و تلاش میکنند این مسئله را یک نوع نزاع و فضای تنازعی در این حوزه نشان دهند که این کار خلافی است. در هر حال بخشی از اتباع خارجی به دلیل مشکلاتی که داشتند، تحت هجوم قرار گرفتند که باعث و بانی همه اینها، آمریکا است. آمریکا، افغانستان را به این روز کشاند و ظلمهای فراوانی به مردم افغانستان تحمیل کرد و مردم این کشور چارهای جز مهاجرت به کشورهای دیگر نداشتند اما اصل موضوع از طرف ما بحث ساماندهی این مهاجران است.»
با مروری بر گفتههای مقامات دولت و مجلس ایران میتوان بخشی از نگرانی مردم به حضور مهاجران را درک کرد، بهعبارتی شاید بخشی از نگرانی حضور مهاجران افغانستانی در ایران به این دلیل است که بیشتر اظهارنظرها تاکید بر نابسامانیها و اختلالات امنیتی و حتی استفاده از منابع اختصاصی مردم ایران دارند؛ فارغ از درستی و غلطی این ادعاها آنها نمیدانند این موضوع از کجا شروع شده و به کجا ختم میشود. در واقع این نگرانی باید بیشتر معطوف به سیاستگذاریهایی باشد که برنامه صحیحی برای ساماندهی همسایگان مقیم کشور ما ندارد اما تیر نارضایتی را به سوی مردم افغانستان نشانه گرفته است.
نگاه کارشناس / 1
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم مطرح کرد:
ملتسازی نامشروع و نبود نهاد پاسخگوی وضعیت مهاجران
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم در گفتوگو با هممیهن درباره ابعاد سیاسی حضور مهاجران افغانستانی در ایران و نگرانیهایی که اخیراً دراین باره شکل گرفته توضیح داده است که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد که حضور مهاجران افغانستانی در ایران، طی ماههای اخیر، از جنبه اجتماعی خارج شده و ابعاد سیاسی به خود گرفته است. از شایعاتی درباره حضور آنها در مجلس تا صحبتهایی مبنی بر فتح اصفهان در دو روز. اما حضور آنها در ایران، مسئله جدیدی نیست. آیا به نظر شما پروندهای سیاسی پشت این ماجرا است؟
در مسئله مهاجران افغانستانی در ایران نباید دچار افراط و تفریط شد. در دنیای جهانی امروز، خیلی از مرزها شکسته شده و طبیعتاً خیلی از افراد زندگی خود را در سرزمینی دیگر از وطن خود پیگیری میکنند. برخی نیز مانند مردم افغانستان به دلیل ظلمی که به آنها روا داشته شده، مجبور به مهاجرت هستند، در نتیجه باید با این موضوع برخوردی منطقی داشت. ایران نیز همچون هر کشوری باید به این موضوع در راستای امنیت و منافع ملی خود نگاه کند؛ هرچند که ذکر این نکته ضروری است که کمتر کشوری در دنیا سابقه پذیرایی بیش از چهار دهه از همسایگان را دارد. در نتیجه نباید بهگونهای برخورد کرد که این سابقه مثبت از بین برود. از سویی در این مدت ایرانیها با بیمیلی جامعه جهانی نیز روبهرو شدند و بعد از مهاجرت گسترده سوریها به ترکیه، اتحادیه اروپا سه میلیارد یورو کمک مالی به آنها کرد و پولی که برای سال اول پذیرش حدود یک میلیون مهاجر سوری دریافت کردند، چندصد برابر کمکهایی است که جامعه جهانی در چهار دهه گذشته برای کمک به مهاجران در ایران پرداخت کرده است. یعنی ایرانیها در اوج بیتوجهی و بیمهری جهانی با موضوع مهاجرت افغانستانیها، پذیرای آنها بودند. اما بحثی که الان مطرح است، توجه به مؤلفههای امنیت ملی است که به خطر افتاده، چراکه بعد از ۲۰ سال و با وجود یک ردیف در بودجه تحت عنوان انسداد مرزها، عملاً مرزها مسدود نشده است. علت آن نیز مافیا است. هرجا که مافیا ورود میکند، عملاً سیاستها کند خواهد شد. در مرزهای شرقی نوعی تلاقی و تراکم مافیای قاچاق کالا، مواد مخدر، انسان و سوخت را داریم که با همدیگر، منافع درهمتنیدهای پیدا کردند و عملاً سیاست انسداد و مدیریت مرزها را از بین بردند و هرچه که تبدیل به مافیا شود، سیاستها در قبال آن کند خواهد شد. بهعنوان کسی که در زمان مسئولیتم بررسی میدانی در مرزهای شرقی را داشتم، این واقعیت را میگویم که کشور با یک تهدید جدی در امنیت ملی و منافع ملی مواجه است. بهویژه اینکه بخش اعظم مهاجرین بعد از بازگشت طالبان وارد کشور شدند و الان که سیاست اخراج پناهندگان در پاکستان در دستور کار قرار گرفته، بخش عمدهای از آنها وارد ایران خواهند شد. در داخل ایران نوع برخوردی که وجود دارد، نهتنها نشاندهنده ناکارآمدی است، بلکه نشاندهنده سیاستهای انحرافی و خطرناک است. آن بخش از کسانی که بهدنبال تبعهسازی از بیگانگان هستند، باید در اصالت ایرانی بودن آنها شک کرد چراکه ایرانیای را نمیبینید که خواهان از بین رفتن خلوص جمعیتی کشور باشد. بهویژه اینکه عدهای در کشور عملاً رابطه با ملت ایران را قطع کردند و به دنبال ملتسازی هستند.
ملت سازی با افغانها...
این روزها برخی این صحبت را مطرح میکنند که ما به اتباع خارجی شناسنامه دهیم و آنها پای صندوق رای بیایند. یعنی بهجای به دست آوردن دل مردم، به دنبال ملتسازی از خارج از کشور هستند. البته در نقد این موضوع کسانی که تاکنون ادعای ستیز با غرب را داشتند، در مورد مهاجران افغانستانی از غرب مثال میزنند، درحالیکه در کشورهای غربی در روند پذیرش مهاجر و تبعهسازی شرایط سختی حاکم است و تا وقتی که یک مهاجر در دل این کشورها، در فرهنگ و امنیت آنها هضم نشود، امکان جذب و تبعه شدن آنها وجود ندارد. برای مثال بخشی از این مهاجران بهعنوان فرار مغزها جذب میشوند. در اروپا و در کشور سوئیس، سولههای عظیمی از مهاجران وجود دارد که بدون وجود امکانات اولیه بهداشتی، در بدترین شرایط نگهداری میشوند و خیلی از آنها در جنگ با همدیگر بر سر غذا و جا کشته میشوند و با این وجود میبینید که به یکباره عدهای از افراد این سیاستها را به رخ میکشند و انتظار دارند کشور مؤلفههای امنیت ملی خود را کنار بگذارد. لذا پشنهاد من این است که اولاً یک دستگاه شکل بگیرد و اختیارات لازم به آن داده شود و مسئولیت ورود مهاجران را برعهده بگیرد. متاسفانه تنوع دستگاهها و تنوع مداخلات باعث شده است از زمانی که مهاجران افغانستانی به جمعیت یک میلیون نفری در ایران رسیدهاند و تا الان که صحبت از ۸ برابر شدن این آمار است، میبینیم که کماکان این مباحث وجود دارد. وزارت کشور برای این موضوع پیشنهاد خوبی است، هرچند که برای توجیه دادههای آماری باید واقعیت را بپذیرد. از طرفی باید حضور تبعه اظهارنامهای باشد و هر تبعهای که در ایران هست، باید اظهار حضور کند و اگر این کار را انجام ندهد، تخلف محسوب شده و به کشور خود مسترد شود. بعلاوه سازوکاری برای حضور مهاجران شکل بگیرد که براساس آن مانند یک ایرانی برخورد شود. برای مثال تمام ایرانیها تحت رصد اقتصادی، اجتماعی و امنیتی هستند و کارت ملی و کارت بانکی، افراد را تحت رصد امنیتی و اقتصادی قرار میدهند، اما اتباعی که در ایران هستند چون از چنین امکاناتی برخوردار نیستند، هیچگونه رصدی از آنها صورت نمیگیرد و در معرض آسیبهای امنیتی برای کشور قرار دارند. البته من معتقدم دولتها بهجای فرافکنی و مقصریابی، یک گزارش عملکرد آماری و برنامه آماری ارائه دهند. برای مثال مشخص شود در برنامه هفتم توسعه چه رویکردی در پیش گرفتهاند و کشور پذیرای چه تعداد از مهاجران خواهد بود و چه تعداد از مهاجران باید مستند شوند. دولت باید پاسخگوی این موارد شود. یکی از مشکلاتی که در جامعه ما وجود دارد، به اسم شعارهای فراملی به امنیت ملی کشور آسیب میزند. یعنی کسانی که با ادعاهای ارزشی و انسانی و اسلامی کشور را مملو از مهاجرانی کردند که خودشان نیز از حضور در ایران ناراضی هستند و در فضای مجازی یک عامل منفیساز برای کشور شدند، باید نسبت به اینها پاسخگو باشند. برخی از صاحبان تریبون الان مدعی هستند باید به آنها حق رای داد، در صورتی که اول باید تابعیت آنها مورد ارزیابی قرار گیرد چراکه معتقدم یک ایرانی حاضر نیست خلوص جمعیتیاش از بین برود.
شما در صحبتهای خود به این مسئله اشاره کردید که مافیایی در مرزهای شرقی کشور تشکیل شده که البته موضوع جدیدی نیست و سالیان سال است که در مرزهای شرقی با آن مواجه هستیم. اما چه اتفاقی افتاده که این موضوع در ماههای اخیر برجستهتر و پررنگتر شده است و نگاهها الان متوجه مردم افقانستان است، در صورتی که کشور ما اجازه ورود آنها را داده، هرچند که عدهای نیز غیرقانونی به کشور وارد شدهاند که این موضوع هم به سیاستهای کشور ما در حراست از مرزها باز میگردد. چرا وضعیت چنین شده است؟ چرا این نگاه متوجه دولت ایران نیست و برخی از مردم کشور ما انگشت اتهام را به سمت کسانی میگیرند که خود آواره کشور ما هستند، نه دولتی که باید سیاستهای مهاجرتی را تدوین و اجرا میکرد؟
در بررسیهای میدانی متوجه شدم برخی از اتباع در مرز میگفتند بعد از ۲۴ ساعت، محل خواب ما در ایران مشخص میشود و بعد از ۴۸ ساعت هم محل کار آنها مشخص میشود. یعنی ما با یک موضوع سازماندهیشده مواجه هستیم. برخی از افرادی که مسترد شده بودند میگفتند بعد از هر بار استرداد، ۵۰۰ دلار پول جمع میکنیم و آن را به قاچاقچیان انسان میدهیم و وارد ایران میشویم. این موضوع خطرناک است. یک جوان تحصیلکرده ایرانی بعد از ۴۸ ساعت نمیتواند شغل پیدا کند اما برخی از اتباع میتوانند.
البته شغلهایی که دارند، شغلهای رسمی نیست، حقوقی که دریافت میکنند بسیار پایینتر از حداقلهای حقوق در ایران است.
نه اینگونه نیست. برخی از اتباع اماکن عمومی را بهعنوان محل کار کاملاً اجاره کردهاند و بستگان و زیردستان خود را در آنجا مشغول کردهاند؛ از جمله گاراژهای بزرگ، ساختمانهای بزرگ و کارهای عمرانی را در دست دارند. برای مثال در جایی خودم دیدم کسی که فرمانده نظامی بوده، یک گاراژ بزرگ را کرایه کرده بود و تمام نیروهای نظامی زیردست خود را در آنجا به کاری گمارده بود و به من گفت که بخش اعظم نظامیهای افغانستانی در جاهای مختلف کشور ما هستند و جاهایی را که امکان اجتماع اتباع در آن وجود دارد، اجاره میکنند و حضور دارند و اینها واقعیاتی است که وجود دارد. حالا شما میگویید مردم افغانستان بیگناه هستند، بله من هم موافقم. اما واقعیتی وجود دارد و آن، مسئولیت مسئولان هر کشور و سوگندی که خوردهاند در قبال ملت خود است. برخی از نگاه امتمحور برای فرار از مسئولیتهای ملی استفاده میکنند. در صورتی که مسئولان کشور در برابر ملت ایران مسئول هستند. در شرایطی که در کشور ما از هر ۸ نفر جمعیت یک نفر جزو اتباع خارجی است، در کشوری که حدود ده درصد از بودجه خود را صرف یارانهها میکند، باری بر دوش کشور است. درست است که دلایل انسانی وجود دارد، اما معتقدم ایرانیها در طول تعاملات تاریخی خود با افغانستان بالاترین تجربیات انسانی را به اشتراک گذاشتند و هیچ ملتی در دنیا نمیتواند ادعای مشابهی داشته باشد. الان هم بحث من برخورد غیرانسانی نیست، بلکه باید این مسائل در قالب منافع ملی کشور دیده شود. برای مثال نظام اقامت و تابعیت در ترکیه و امارات بهگونهای است که بعد از سودرسانی این کشورها اجرا میشود اما ایران تنها کشوری است که نظام تابعیت، پناهندگی و اقامت آن کاملاً بر دوش ملت ایران صورت میگیرد و اینها دغدغههای جدی است که به مسئولان کشور وارد است. بدون شک یک صاحب تریبون به صورت خلقالساعه این موضوع را مطرح نمیکند که بیایید به اتباع خارجی اجازه رای بدهیم، حتماً در محافلی این موضوع مطرح شده است و به تریبونهای رسانهای رسیده است. متاسفانه برخی از افراد بهجای توجه به مسئله مهاجرین در قالب منافع ملی سعی میکنند آن را در قالب ملتسازی نامشروع دنبال کنند. این زمانی است که ملت ایران رها شود و از دیگران یارگیری صورت گیرد. برای مثال، نوع برخوردی که ترکیه با موضوع مهاجرین دارد، به یک ابزار مثبت برای تاثیرگذاری در تحولات سوریه و تعامل با اروپا تبدیل شده اما در ایران متاسفانه موضوع مهاجرین بهگونهای است که با وجود تحمل بیشترین هزینهها، به یک ابزار علیه خود ایرانیها تبدیل میشود و حتی علیه تاریخ مهماننوازی ایرانیها میشود. الان تنها دغدغهام این است که مهاجرین بهگونهای ساماندهی شوند که شاخصهای امنیتی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی دیده شود، نه اینکه افرادی این موضوع را در قالب ملتسازی ببینند. یک نظریهپرداز بزرگ علوم سیاسی میگوید در سیاست کسانی که وعدههای کلان میدهند شارلاتان هستند و ادعای کلانی که در مورد مهاجرین صورت میگیرد، نوعی شارلاتانیسم است، وگرنه وظیفه مسئولان در قبال مهاجرین همچون یک پدیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مشخص است.
آیا معتقدید که دولتهای ما در زمینه ساماندهی مهاجرین بهگونهای که به منافع ملی ما آسیب وارد نشود، کمکاری داشتهاند؟ یا بخاطر بیبرنامگی دولتها، به چنین موضوعی تبدیل شده است؟
نوعی بیبرنامگی و تلاقی مدیریتی وجود دارد که عامل اصلی تبدیل شدن موضوع مهاجرین در ایران به یک موضوع امنیتی است. زمانی که برنامه هفتم منتشر شد، اعلام کردم که باید برای هر کاری مسئول و وزارتخانه پاسخگو مشخص شود، اما هیچ مسئول مشخصی بهعنوان پاسخگوی مسئله مهاجرت به ایران مشخص نشده است.
نگاه کارشناس / 2
ارزیابی محمد مهاجری از هجمههای اخیر به مردم افغانستان:
فضاسازی سیاسی مخالفان یا دلسوزی منتقدان؟
محمد مهاجری، فعال رسانهای اصولگرا در گفتوگو با هممیهن درباره فضای سیاسی ایجادشده با حضور مهاجران افغانستانی در ایران سخن گفت که در ادامه میخوانید.
آیا موضوع مهاجرت افغانستانیها در ایران، افزایش تعداد آنها و صحبتها از مافیایی که میگویند به واسطه آن، این مهاجران راحتتر از جوان ایرانی صاحب شغل میشوند، فضاسازی سیاسی و رسانهای است؟
داستان افغانستانیها در ایران موضوعی تاریخی است و مسئله جدیدی نیست و حداقل عمری چندیندههای دارد. معمولاً یک همزیستی مسالمتآمیز بین مردم ایران و افغانستان همیشه وجود داشته و کمتر اتفاق میافتاده که مسائل قومیتی باعث اختلافنظر بین آنها شود. در دو مقطعی که طالبان حاکمیت این کشور را به دست گرفت، موضوع حساسیت بیشتری پیدا کرد؛ بهویژه در جریانات اخیر که یکسری اطلاعات تاییدنشده مبنی بر اینکه روزانه صدها نفر از مردم افغانستان به ایران میآیند منتشر شد و فضا بهگونهای امنیتی شده است. تاکنون رسماً حضور ۵ میلیون نفر مهاجر افغانستانی در ایران تایید شده که بخش زیادی از آنها بهصورت قانونی در ایران حضور دارند و از امکانات رفاهی ما همچون آب، برق و… به صورت قانونی استفاده میکنند اما معنی این حضور این نیست که ما فقط برای حضور افغانستانیهای مقیم ایران هزینه میدهیم. آنها در مشاغلی حضور دارند که از قدیم مشاغل سخت محسوب میشد و اکثراً هم ایرانیها کمتر تمایلی به اشتغال در این دسته از شغلها داشتند. شاید اگر همین حالا مردم افغانستان تصدیگری برخی از شغلها را در کشور ما انجام ندهند، با مشکل کمبود نیروی کار به صورت جدی مواجه باشیم. مشاهدات میدانی افزایش چشمگیر مهاجران افغانستانی، آنگونه که در رسانهها مطرح میشود را نشان نمیدهد و تغییر ملموسی دیده نمیشود. از طرفی برخی افغانستانیها اکنون در ایران به مشاغل سخت قبلی مشغول نیستند، شاید سطح اشتغال آنها نیز ارتقا پیدا کرده و در مشاغل پردرآمدتری حضور دارند.
نظرتان درباره اینکه افغانستانیها امنیت کشور را تحتالشعاع قرار میدهند، چیست؟
اخیراً مباحث امنیتی درباره حضور افغانستانیها در کشور مطرح شده است اما فکر میکنم بخش عمدهای از موضوعاتی که راجع به افغانستانیها گفته میشود فضاسازی سیاسی و رسانهای است که بیشتر از سوی مخالفان دولت مطرح میشود تا به دولت فشار سیاسی وارد کنند. البته شاید بخشی از مسئله از روی دلسوزی باشد، چراکه برخی معتقدند در شرایطی که کشور ما با مشکلات اقتصادی جدی روبهروست، باید جلوی ورود افغانستانیهای بیشتر به کشور گرفته شود. در راستای امنیتی بودن برخی این ادعا را مطرح میکنند که خیلی از کسانی که وارد کشور میشوند با تفکر طالبانی هستند اما از نظر من این موضوع بعید است وقتی که در ایران حضور دارند، بتوانند تفکر طالبانی را عملیاتی کنند. به هر حال تفکر طالبانی یک تفکر کاملاً متعصب و متصلب است و ولو اینکه بخواهند این تفکرات را در ایران پیادهسازی کنند، این امکان با توجه به فرهنگ ایرانی ما وجود ندارد.
آیا فکر میکنید اعتراضات سال گذشته و فضایی که ایجاد شد نیز میتواند تاثیرگذار باشد. با توجه به اینکه اتحادی بین مردم ایران و افغانستان شکل گرفت، بهویژه بعد از اینکه طالبان روی کار آمد و سیاست دولت ما به نوعی در تضاد با خواست عامه مردم بود؟
بخشی از حرف شما درست است. یعنی برخی از منتقدان دولت فکر میکنند که ارتباطات ما با طالبان خوب شده است، میخواهند به این ارتباطات ضربه بزنند. البته معتقدم طالبان قدرت برتر در افغانستان است و موضوعی نیست که ما از آن چشمپوشی کنیم. ما نمیتوانیم با هر قدرتی که در کشوری حاضر است بجنگیم. بنابراین باید تعاملاتی وجود داشته باشد. البته باید ملاحظات امنیت ملی کشور و منافع ما لحاظ شود. گمان میکنم اتفاقاتی که در حال رخ دادن است، خیلی بزرگتر از واقعیت موجود است و آگراندیسمانی که انجام میشود در مجموع به نفع منافع کشور ما نیست.
یعنی باید به سمت عادیسازی روابط مردم رفت؟
بله، بهویژه نباید هیچ اتفاقی رخ دهد که بین مردم ایران و افغانستان کینه و دودستگی ایجاد شود. برخی از افرادی که انتقاد میکنند، این موضوع را مطرح میکنند که حجم جنایتهای افغانستانیها در ایران زیاد است. براساس آنچه که در رسانهها میخوانم، عمده جنایتهای خشن افغانستانیها متوجه خانواده خودشان است. البته این به معنی آن نیست که خشونت آنها متوجه ایرانیها نیست، هرچند که هزینه هر نوع ناامنی را ما پرداخت میکنیم چراکه در کشور ما اتفاق میافتد و هزینه روانی را کشور ما پرداخت میکند و باید جلوی آن گرفته شود اما اینکه از کشور ما دارند قربانی میگیرند، حداقل برای من قابل اثبات نیست.