عصر جدید روابط پاکستان و عربستان/ پیمان دفاعی اسلامآباد و ریاض چه معنایی برای منطقه و جهان دارد؟
در شرایطی که اسلامآباد به دلیل آزمایش هستهای هدف تحریمهایی گسترده قرار گرفته بود، عربستان سعودی تصمیم گرفت روزانه ۵۰ هزار بشکه نفت به رایگان در اختیار پاکستان قرار دهد.

سال ۱۹۹۸، تنها چند هفته پس از تست یک کلاهک هستهای توسط هند در نزدیکی مرز با پاکستان، نواز شریف، نخستوزیر وقت پاکستان با عبداللهابن عبدالعزیز، ولیعهد وقت عربستان سعودی تماس گرفت و از او پرسید که آیا ریاض حاضر است در صورت انجام یک آزمایش هستهای از سوی اسلامآباد در کنار پاکستان بماند و به این کشور برای ایستادگی در برابر تحریمهای احتمالی کمک کند؟
تنها چند روز بعد، پاسخ عربستانیها به این سوال آشکار شد. در شرایطی که اسلامآباد به دلیل آزمایش هستهای هدف تحریمهایی گسترده قرار گرفته بود، عربستان سعودی تصمیم گرفت روزانه ۵۰ هزار بشکه نفت به رایگان در اختیار پاکستان قرار دهد.
هفته گذشته، نزدیک به سه دهه پس از هستهای شدن پاکستان، شهباز شریف، نخستوزیر این کشور و برادر کوچکتر نواز شریف، به همراه ژنرال عاصم منیر، فرمانده کل ارتش به ریاض سفر کرد تا با عربستان که در مسائل نظامی به شدت به تکنولوژی و تجهیزات ایالات متحده وابسته است، توافقی دفاعی منعقد کند.
این دو کشور در حالی یک توافق دفاعی جامع امضا کردند که خاورمیانه تحت تأثیر رفتارهای تهاجمی اسرائیل و سیاست پیشبینیناپذیر واشنگتن که بهطور خاص در حمایت از حمله اسرائیل به ایران در میانه مذاکرات هستهای با آمریکا و عدم جلوگیری از حمله اسرائیل به قطر (یکی از مهمترین متحدان آمریکا در منطقه) بازتاب یافت، تغییر کرده است.
هرچند هنوز جزئیات توافق اسلامآباد و ریاض مبهم است و مقامهای عربستانی اصرار دارند که زمانبندی این توافق و امضای آن درست پس از حمله اسرائیل به قطر اتفاقی است، هدف از امضای آن تقریباً روشن به نظر میرسد؛ اگر آمریکا و اسرائیل قصد تغییر نظم سنتی منطقه را دارند و دیگر تضمینی برای حفظ امنیت متحدان آمریکا هم وجود ندارد، عربستان سعودی میخواهد با کمک یک متحد قدیمی، امنیت خود را در برابر تهدیدها بهویژه تهدید هستهای حفظ کند.
جاشوآ وایت، تحلیلگر ارشد اندیشکده بروکینگز در این باره معتقد است: «این توافق واکنشی به روندهای منطقهای و بینالمللی است. هر دو کشور پاکستان و عربستان سعودی به دلیل رفتار ایالات متحده، انگیزههای قابل توجهی برای متنوعسازی روابط سیاسی و نظامی خود دارند.»
نقش پررنگ عربستان در هستهای شدن پاکستان
بنیانها و پایههای اصلی روابط پاکستان و عربستان سعودی قدمتی بیش از تأسیس کشور پاکستان دارد. اسناد تاریخی نشان میدهد که رهبران سعودی در اوایل سال ۱۹۴۰ با نمایندگان مسلم لیگ هند در کراچی دیدار کرده و در سال ۱۹۴۳، در پاسخ به درخواست محمدعلی جناح، کمک مالی برای قحطیزدگان بنگال ارسال کردند. این همسویی اولیه با تأسیس کشور پاکستان در سال ۱۹۴۷ تقویت شد.
پیوندهای عمیق این دو کشور بر اساس یک هویت مشترک اسلامی شکل گرفته است. عربستان سعودی به عنوان مهد اسلام و میزبان حرمین شریفین در مکه و مدینه، و پاکستان به عنوان اولین کشوری که بر اساس ایدئولوژی اسلامی تأسیس شد، یک همگرایی طبیعی هویتی داشتند. این هویت مشترک، که مقامات دو کشور در بیانیههای رسمی خود مکرراً به آن با عناوینی چون «پیوندهای برادری و همبستگی اسلامی» اشاره میکنند، یک بستر اعتماد و اطمینان متقابل ایجاد کرد.
این نزدیکی در دهه ۱۹۶۰ به همکاریهای امنیتی و نظامی منجر شد و در ادامه با نقشآفرینی جدی عربستان سعودی در مسیر هستهای شدن پاکستان رنگ و بویی بسیار متفاوت به خود گرفت.
براساس شواهد تاریخی، نخستین گفتوگوها میان پاکستان و عربستان سعودی درباره هستهای شدن پاکستان در ۱۹۷۴ - زمانی که اعراب سرخورده از شکست در جنگ ۱۹۷۳ در برابر اسرائیل و پاکستان شاهد اولین آزمایشهای هستهای هند بود – انجام شد. در آن زمان، ذوالفقار علیبوتو، نخستوزیر وقت پاکستان به سراغ ملک فیصل پادشاه وقت عربستان سعودی رفته و از او برای حمایت از پاکستان در مسیر تبدیل شدن به یک قدرت هستهای کمک خواسته بود.
دههها زمان برد که پاکستان بتواند به تکنولوژی ساخت بمب هستهای دست پیدا کند و نخستین آزمایش خود را انجام دهد.
در این مسیر، عبدالقدیرخان، پدر برنامه هستهای پاکستان که تکنولوژی سانتریفیوژهای پیشرفته را در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ از کشورهای غربی دزدید و بر اساس اعتراف خود، آن را در اختیار پاکستان، ایران و لیبی قرار داد، نقش بسیار مهمی ایفا کرد اما بسیاری از تحلیلگران و مورخان معتقدند که بدون کمکهای عربستان سعودی، طی این مسیر برای پاکستان ممکن نبود.
اندیشکده بروکینگز تخمین میزند از دهه ۱۹۶۰ به این سو، پاکستان بیشترین کمک مالی مستقیم و غیرمستقیم را از عربستان سعودی دریافت کرده است. این حمایتها که هیچگاه در قالب حمایت مستقیم از برنامه هستهای مخفی پاکستان انجام نمیشد، به اسلامآباد کمک میکرد تا با مدیریت هزینههای جاری و عمومی، سرمایه لازم را برای پیشبرد برنامه هستهای فراهم کند.
فیروزخان، ژنرال بازنشسته پاکستانی در کتابی درباره چگونگی دستیابی پاکستان به بمب اتم نوشته است: «زمانی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی پاکستان تحت شدیدترین تحریمها قرار گرفت، عربستان سعودی سخاوتمندانه از اسلامآباد حمایت کرد و باعث شد تا امکان ادامه برنامه هستهای پاکستان فراهم شود.» همچنین، پاکستان پس از موفقیت در انجام نخستین آزمایش هستهای در ۱۹۹۸، به پاس حمایتهای عربستان سعودی یک شهر را به نام ملک فیصل نامگذاری کرد.
در مقابل، پاکستان هم سابقهای طولانی در کمک نظامی و امنیتی به عربستان دارد. در دوره جنگ ۸ ساله ایران و عراق در دهه ۸۰ میلادی که با تهاجم صدام حسین، دیکتاتور وقت عراق به ایران آغاز شد، بخشی از نیروهای نظامی پاکستان در مرزهای شمالی عربستان مستقر شده بودند تا از مرزهای این کشور محافظت کنند. در همان دوره، سرویس امنیتی پاکستان نقش رابط را برای عربستان و ایالات متحده ایفا میکرد تا بتوانند از مجاهدین افغان در برابر اتحاد جماهیر شوروی حمایت کنند.
مقامهای سابق پاکستانی میگویند از سال ۱۹۹۹ که وزیر دفاع عربستان سعودی از تأسیسات غنیسازی اورانیوم پاکستان بازدید کرد، ریاض بارها از اسلامآباد درخواست کرد که «اطلاعات فنی و دانش» مربوط به برنامه هستهای خود را با عربستان به اشتراک بگذارد اما این درخواست با مخالفت پاکستان روبهرو شد.
فیروزخان، که اکنون استاد مدرسه عالی نیروی دریایی در کالیفرنیا است در این باره به فایننشالتایمز گفت: «هیچ توافق مکتوبی که در آن به عربستان سعودی اجازه داده شده باشد در ازای حمایتهای اقتصادی به تکنولوژی هستهای پاکستان دسترسی پیدا کند وجود نداشته و ندارد. با این حال عربستان سعودی میداند اگر روزی ایران هستهای شود و اسرائیل به بازیگری کاملاً مهارنشده بدل شود، آنگاه کمک پاکستان به کار ریاض خواهد آمد.»
در تمام مدتی که پاکستان مشغول توسعه برنامه هستهای و ساخت بمب اتم بود، اسرائیل به این کشور به مثابه یک تهدید مینگریست و سرویس جاسوسی اسرائیل تلاش زیادی داشت تا درباره این برنامه اطلاعات جمعآوری کند. یوزی آراد، یک مقام سابق موساد در این باره میگوید: «اسرائیل انرژی و تمرکز خود را برای رهگیری و شناسایی دادهها و تجهیزات منتقلشده به برنامههای هستهای ایران و لیبی معطوف کرد و اقدام علیه برنامه پاکستان به آینده موکول شد.»
محتوای توافق اخیر ریاض و اسلامآباد
شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان روز چهارشنبه ۱۷ سپتامبر در ریاض با محمد بنسلمان، ولیعهد و حاکم دوفاکتوی عربستان سعودی دیدار کرد. دو طرف در این دیدار توافقی دفاعی و بسیار مهم را امضا کردند که سطح همکاریهای نظامی و امنیتی دوجانبه را بهطور قابل توجهی افزایش خواهد داد.
درحالیکه هیچ اشاره مستقیمی به بمب هستهای در این توافق وجود ندارد، بر اساس بیانیه صادرشده از سوی وزارت امور خارجه پاکستان، این توافق تأکید میکند «هر تجاوزی به هر کدام از این دو کشور، تجاوز به هر دو کشور تلقی خواهد شد.»
در این بیانیه آمده است: «هدف این توافقنامه، توسعه جنبههای همکاری دفاعی میان دو کشور و تقویت بازدارندگی مشترک در برابر هرگونه تجاوز است.»
پاکستان و عربستان همچنین بر پایبندی مشترک خود به امنیت دو کشور و نیز بر ضرورت تحقق «صلح در منطقه و جهان» تأکید نمودند. بنا بر آنچه در این بیانیه آمده است، این توافق «با هدف توسعه ابعاد همکاری دفاعی میان دو کشور و تقویت بازدارندگی مشترک در برابر هرگونه تجاوز» منعقد شده است.
یک مقام ارشد سعودی به آسوشیتدپرس گفته است که این توافق بسته به نوع تهدید، امکان استفاده از تمام ابزارهای دفاعی و نظامی را که ضروری تشخیص داده شود، فراهم میکند.
این اظهارنظر تلویحاً نشان میداد که چتر هستهای پاکستان بر سر عربستان هم قرار خواهد گرفت؛ موضوعی که در فاصله کوتاهی از سوی وزیر دفاع پاکستان تأیید شد. خواجه محمدآصف پنجشنبهشب در مصاحبهای با تلویزیون جیو در پاسخ به این سوال که آیا «بازدارندگیای که پاکستان از سلاحهای هستهای خود به دست میآورد»، در اختیار عربستان سعودی نیز قرار خواهد گرفت؟ گفت: «اجازه دهید یک نکته را در مورد توانایی هستهای پاکستان روشن کنم: این توانایی مدتها پیش، زمانی که ما آزمایشهایی انجام دادیم، ایجاد شد. از آن زمان، ما نیروهایی را برای میدان نبرد آموزش دادهایم.» او افزود: «آنچه ما داریم و تواناییهایی که در اختیار داریم، طبق این توافق در اختیار (عربستان سعودی) قرار خواهد گرفت.»
اغلب ناظران، این توافق را ایجاد نوعی بازدارندگی در برابر اسرائیل میبینند. زلمی خلیلزاد، دیپلمات سابق آمریکایی با تجربه طولانی در افغانستان و پاکستان، نسبت به این توافق ابراز نگرانی کرد و گفت که این توافق در «دوران خطرناکی» منعقد میشود. خلیلزاد در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «پاکستان سلاحهای هستهای و سامانههای پرتابی پیشرفتهای دارد که میتوانند اهدافی را در سراسر خاورمیانه، از جمله اسرائیل، هدف قرار دهند. این کشور همچنین در حال توسعه سامانههایی است که میتوانند به اهدافی در آمریکا برسند.»
با توجه به عدم افشای جزئیات توافق، بر اساس آنچه در بیانیه وزارت امور خارجه پاکستان بازیافته و تجاوز به هر کدام از طرفین را تجاوز به هر دو طرف معرفی کرده، مشخص نبودن اقدامات ریاض و اسلامآباد در صورت تجاوز به طرف دیگر باعث میشود نتوان این تعهد را تعهدی مشابه ماده ۵ ناتو دانست.
بر اساس اعلام وزارت امور خارجه ایران، فیصل بنفرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در تماس تلفنی با سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، تهران را در جریان توافق دفاعی اخیر عربستان با پاکستان قرار داد.
مسئله هند و IMEC
برای هند، این پیمان دفاعی چندین زنگ خطر استراتژیک را به صدا در میآورد. موسسه ایتالیایی مطالعات سیاسی بینالمللی در تحلیلی نوشته است: «این توافق در بحبوحه یکی از گرمترین دورهها در روابط عربستان و هند صورت میگیرد. دهلینو نگران است که آغوش گشودن ریاض به روی اسلامآباد بتواند جایگاه خودش را به عنوان شریک آسیایی منتخب عربستان سعودی تضعیف کند.
بهطور مشخصتر، توسعه کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) که در آن عربستان سعودی به همراه امارات متحده عربی، باید به یک قطب محوری برای اتصال هند به اروپا تبدیل شود، ممکن است در صورت تغییر محاسبات استراتژیک عربستان به سمت پاکستان، شتاب خود را از دست بدهد. حتی اگر همکاری تجاری ادامه یابد، حفظ اعتماد سیاسی دشوارتر خواهد بود و این امر بر سرنوشت کریدوری که به عنوان وزنه تعادلی در برابر ابتکار کمربند و جاده (BRI) چین معرفی شده بود، سایه تردید میافکند.»
نهادهای امنیتی هند همچنین نگرانند که این پیمان ممکن است پاکستان را در رقابتش با هند جسورتر کند. اگرچه مقامات سعودی اصرار دارند که این توافق علیه دهلینو نیست، اما به هرروی تعهد رسمی ریاض به اسلامآباد را نمیتوان نادیده گرفت.
تحلیلگران هندی معتقدند که این تحول میتواند مشارکت دفاعی دهلینو با اسرائیل را، که پیش از این نیز در زمینه اطلاعاتی و تسلیحات پیشرفته با یکدیگر همکاری دارند، تسریع بخشد. بنابراین، تصور فزاینده از یک محور امنیتی نوظهور سعودی-پاکستان ممکن است بهطور غیرمستقیم، هند و اسرائیل را به یک همکاری استراتژیک نزدیکتر سوق بدهد. درحالیکه هند احتمالاً از هرگونه گسست علنی با ریاض اجتناب خواهد کرد، اما ممکن است با گسترش همکاریها با اسرائیل، آمریکا و شرکای اروپایی، بیسروصدا در سیاست خارجی خود بازنگری کند.
راندیر جایسوال، سخنگوی وزارت امور خارجه هند روز پنجشنبه در یک نشست خبری هفتگی به خبرنگاران گفت: «هند و عربستان سعودی همکاری استراتژیک گستردهای دارند که در چند سال گذشته بهطور قابل توجهی عمیقتر شده است. ما انتظار داریم که این همکاری استراتژیک منافع و حساسیتهای متقابل را در نظر بگیرد.»
یک مقام ارشد سعودی به رویترز گفت که عربستان باید همزمان با تقویت روابطش با پاکستان، رابطه خود را با هند که رقیب پاکستان و قدرتی هستهای است هم متعادل نگه دارد. او گفت: «روابط ما با هند اکنون قویتر از هر زمان دیگری است. ما به رشد این رابطه ادامه خواهیم داد و به هر طریقی که بتوانیم در جهت صلح منطقهای مشارکت خواهیم کرد.»
آثار منطقهای
پیمان دفاعی متقابل میان عربستان سعودی و پاکستان، نهتنها برای توازن امنیتی در خلیج فارس و آسیا، بلکه برای رقابت جهانی بر سر نفوذ میان آمریکا و چین نیز یک تحول بزرگ محسوب میشود. بنابراین، ممکن است پیمانهای دفاعی متقابل بیشتری بین کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) و آسیا در آینده منعقد شود. در بحبوحه کارزارهای نظامی جاری اسرائیل، و اکنون احتمالاً برای ایجاد موازنه در برابر محور ریاض و اسلامآباد، بسیاری از کشورهای خاورمیانه نیاز فوری به تقویت بازدارندگی ملی خود را احساس میکنند.
با توجه به اینکه حمله اسرائیل در دوحه به عنوان یک عامل تسریعکننده عمل کرد، عربستان سعودی و پاکستان فصلی هنوز غیرقابلپیشبینی از تغییر و تحولات ژئوپلیتیکی را در خلیج فارس و آسیا آغاز کردهاند که در آن، امنیت ملی راهنمای اصلی آنهاست.
همزمان، این توافق میتواند به شکلگیری صفبندیهای جدیدی در خارج از منطقه نیز دامن بزند؛ هند که از آغوش گشودن ریاض به روی اسلامآباد ناخشنود است، ممکن است مشارکت نزدیک خود با اسرائیل را تعمیق بخشد و یک محور همکاریِ متقابل ایجاد کند که از جنوب آسیا تا شرق مدیترانه امتداد مییابد. این تغییر همچنین سایه تردید جدیدی بر آینده کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا (IMEC) میافکند؛ پروژهای که موفقیت آن به اعتماد سیاسی پایدار میان عربستان سعودی و هند نیز بستگی دارد.
چینیها نگاه خاصی به این توافق دارند. لی شیجون، پژوهشگر «مرکز تحقیقات چین و عرب در زمینه اصلاحات و توسعه» در گفتوگو با شینهوا، نسبت به تفسیرهای اغراقشده درباره این توافق هشدار داد. او تأکید کرد که این توافق نه یک تصمیم آنی و شتابزده و نه یک واکنش هدفمند به یک رویداد خاص است.
لی به شینهوا گفت که عربستان سعودی در سالهای اخیر با در نظر گرفتن عوامل ایدئولوژیک، جغرافیایی، انرژی و امنیتی، علاقه شدیدی به توسعه روابط با پاکستان نشان داده است. او افزود که علاوه بر حمایت متقابل در منافع اصلی، عربستان سعودی وامهای قابل توجهی را تعهد کرده و سرمایهگذاری خود در پاکستان را گسترش داده است که اهمیت این اقدامات آشکار است.
لی افزود: «بنابراین، انعقاد پیمان دفاع متقابل میان دو کشور، در نهایت یک نتیجه طبیعی از روند متنوعسازی سیاست امنیتی و دفاعی عربستان سعودی و تعمیق روابط ریاض و اسلامآباد در حوزه امنیتی است.» او گفت: «این اقدام به رهبری عربستان سعودی، به ترویج بحث و عمل در مورد مفهوم دفاع جمعی در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کمک خواهد کرد.»