تو چند درصد ژن جهان سومی داری؟
دکتر مینانبئی_مدرس مهارت های زندگی

به گزارش هم میهن آنلاین , خواستم بنویسم جهان سوم جغرافیای بیتاریخ است؛ دیدم نه! شواهد گواهند بر تاریخِ این جغرافیا؛ نفسم را حبس کردم که بگویم اینجا ایران است؛ قدیمیترین تمدن باستان است؛ سرزمین کوروشِ ذوالقرنینِ قرآن است. همان که منشورش افتخار جهانیان است؛ سرزمین فردوسی است، همان که چون آرش تیر جانش در کمان ایران است؛ خواستم بگویم سرزمین سعدی، حافظ، ابن سینا، سهروردی، ابوریحان، خیام، مولوی، حسابی، میرزاخانی و نادری... به یاد دندانهایت افتادم ؛ به یاد مژههای مصنوعی ات؛ به یاد تیغ انتهای ابرویت، به یاد تتوی 40سانتیمتری ساعدت! به یاد جان ارزانت در کشتار تصادفات جادهای! با خودم گفتم: جهان سوم همین تاریخ و همین جغرافیاست.
دیروز یعنی 27 فروردین 1404، رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران از وجود ۲۵۰ میلیون دندان پوسیده در دهان ایرانیها خبر داد و وضعیت را نگرانکننده خواند. خبر را که خواندم با خود گفتم: شاید جهان سومی بودن، یک ژن است. یک تفکر است؛ یا یک نوع بی کفایتی و بی فرهنگی است. سپس دردمند و پر آه بر کوشش نیاکان نیکاندیشمان و بر کاسهی تهی از فرهنگمان در هزاره سوم گریستم و لبخند تلخی بر لبانم نشست و برای پاسخ به سوالم گشتم و گشتم و گشتم تا این بار برخلاف همیشه، که دنیا را از سمت زیباییهایش مینگرم، از داشتههای به فنا رفتهی من، تو و این مای آسیبدیده و درماننشده، بنویسم. از این مایی که روزی مردمانش متمدنترین انسانهای روی زمین بودند و امروز حتی نقطههای نقشهی جهان به آن دهنکجی میکنند و مردمان آن دیارها چون پرندهی دوندهی جادهها، «رودرانر»، میگمیگکنان از کنارمان میگذرند و به ریش ما ریشهداران تیشه به دست میخندند؛ برایت این بار از مصداقها و مظاهر جهان سوم مینویسم؛ از جهنمی، که این روزها هیزمش را چون صلیب مسیح، خود به دوش میکشیم و آتشش را به دست خود میافروزیم. بعد تو تخمین بزن که چند درصد ژن جهان سومی داری.
جهان سوم یعنی جهانی که مردمانش مهربانی را از یاد بردهاند و پر از خشم و درد و نفرت، بر سر چهار راهها راه برهم می بندند؛ گویی که لشکر ظلمتند و آب بر هم می بنددند؛ جهان سوم یعنی من که بلد نیستم احساسم را، عقیده ام را ، مخالفتم را به شیوه سالمی ابراز کنم؛ یعنی تو که نمیتوانی خشمت را مدیریت کنی؛ یعنی او که نمیداند چگونه مسالهاش را حل کند و قرص برنج میخورد تا خودش حل شود.
جهان سوم یعنی مرگ خوب است برای همسایه؛ تغییر خوب است به شرط این که در تو باشد؛ من همینم که هستم؛ جهان سوم یعنی بر تو میپسندم آنچه برخود نمیپسندم. جهان سوم یعنی همه جا بینوبت؛ یعنی همهچیز با رانت و رابطه؛ یعنی این زرِ لامصب را بر سر هر فولادی که بگذاری، آب میشود. جهان سوم یعنی توی تحصیلکردهی مستاصل، مشتری فالگیری باشی که از تو هزار بار بیچارهتر است؛ اما به توی جاهل که در امروز خود ماندهای، فردا میفروشد؛ جهان سوم یعنی انواع خرافات و عرفان انحرافی و بازاری مدرن و دعانویسی که به شکل روشنگرانهای کلاه توی روشنفکرنما را برمیدارد و نمی فهمی!
جهان سوم یعنی استفاده از لوازم آرایش تا سرحد تباهی؛ جهان سوم یعنی کرور کرور عمل جراحی بینی، لیپوساکشن، سولار، کاشت ناخن، تزریق ژل و بوتاکس و پیرسینگ تا اقصی نقاط بدن. جهان سوم یعنی به قول کریشنا مورتی:« هرچه فقر درونی بیشتر شود؛ نمایشات بیرونی هم بیشتر میشود.»
جهان سوم یعنی من بیمار، که گاه پول درمان سرماخوردگی هم ندارم و توی پزشک. پزشک تاجر، که دستگاه پوز نداری و از مالیات فرار میکنی؛ یعنی کارمندان مجتمع قضایی که برایشان فرق نمیکند خواندهای یا خواهان و به هر حال مانند متهم با تو رفتار می کنند. جهان سوم یعنی همه کسانی که کار یکدیگر را راه نمی اندازند. جهان سوم یعنی معلمی، که با تنبیه بدنیِ از سر خشم، روح فرزندان این آب و خاک را آتش میزند؛ جهان سوم یعنی تو که احتکار میکنی؛ یعنی من که انبار میکنم؛ یعنی اقصاد بیمار و قیمت سکه و ارز که زمینگیرمان کرده. جهان سوم یعنی به جای خریدن خوراکیهای سالم برای کودک کار، به او پول بدهی تا باند سلطهگرش گردنکلفتتر شود و کودک آزاری پر رونقتر گردد؛ جهان سوم یعنی هجرت و هجرت و هجرت تا وطنِ پارهی تن من و تو تنها بماند؛ و فقط تو جان به در ببری.
جهان سوم یعنی آنجا که میخواهند مقبره دانشمندشان را خراب کنند؛ یعنی آن که بر دیوار بنای تاریخی یادگاری مینویسد؛ یعنی شکستن نردهها و لگدمال کردن و تخریب فضای سبز باغ حافظیه.
جهان سوم یعنی نان من و ایمان تو در دست سوداگران مرگ و زندگی و تحریم! جهان سوم یعنی زنهایی که به دست شوهران و پدران و برادران جاهل و متعصبشان به قتل میرسند. یعنی برادر 20 ساله که برای رفت و آمد خواهر سیساله تصمیم میگیرد؛ یعنی مادر جوان شوهرمرده که از ترس پسران غیرتیاش تا آخر عمر باید تنها بماند.
جهان سوم، یعنی سرهای زیر برف کبکهای مسئول، که فقر و فساد و فحشا را تماشا و حاشا میکنند؛ جهان سوم یعنی شکاف طبقاتی. یعنی پراید تو و پورشه او، جهان سوم یعنی جیب پر تو و دست خالی و شرمنده من؛ یعنی بغضهای فروخورده؛ یعنی دلهای افسرده؛ یعنی پیر و جوان سرخورده و امید مرده؛ جهان سوم یعنی من که بیتفاوت شدهام؛ تو که بیمعرفت شدهای ؛ او که هر آبی را گل آلود میکند تا ماهی سفید بگیرد؛ جهان سوم یعنی سخت بالا بروی ساده بیایی پایین! حالا حساب کن تو چند درصد ژن جهان سومی داری؟
رئیس کل سازمان نظام پزشکی ایران گفت: «در بحث عرضه و قیمت مواد دندانی، نظارت خوبی وجود ندارد. در بحث سلامت دهان و دندان، شرایط ما خوب نیست و دلیل آن هم، هزینههای بالای خدمات دندانپزشکی است.» محمد رئیسزاده، به وضعیت تعرفهها اشاره کرد و گفت: «در دوره جدید مدیریت وزارت بهداشت، تلاش میکنیم دوره متفاوتی را برای تعرفهها رقم بزنیم، امیدواریم عدد پیشنهادی شورای عالی بیمه سلامت بدون تغییر در سازمان برنامه و بودجه و نهایتاً، هیئتدولت به تصویب برسد و قبل از پایان سال ابلاغ شود.» و این خبرها یعنی جهان سومی بودن؛ علاوه بر تفکر، به غم نان و کار جهان هم ربط دارد. خدا کند که بیایند روزهای بیاندوه!