روایت مهمانی خداحافظی
دختر ثروتمند ناصرالدینشاه، افتخارالسلطنه در کاخی اطراف دریاچه حوض سلطان، مهمانی خداحافظی تدارک دیده و از بزرگان و سران مملکت دعوت کرده و با عزت و احترام آنها را به کاخ آوردهاند.

دختر ثروتمند ناصرالدینشاه، افتخارالسلطنه در کاخی اطراف دریاچه حوض سلطان، مهمانی خداحافظی تدارک دیده و از بزرگان و سران مملکت دعوت کرده و با عزت و احترام آنها را به کاخ آوردهاند. چه رجال دوران ماضی مثل امیربهادر سپهسالار جنگ، عزیزالسلطان ملیجک دربار، میرزاملکمخان سفیر سابق ممالک محروسه و مردی هزارچهره که ماهر در علوم مغناطیس و فنون هیپنوتیزم است و چه دوستان و بستگان، از زنان کنسولها تا الیاسخان یهودی، تاجر جواهر و عتیقه و هرچیز قیمتی. به این جمع شاعر و آزادیخواه بزرگ دوران یعنی عارف را هم اگر اضافه کنیم، آنوقت دیگر این ضیافت چیزی کم از یک نمایش باشکوه ندارد. از شواهد و قرائن اما برنمیآید که این مراسم تنها یک مهمانی ساده باشد. این چند خط، روایت رمان «حوض سلطان، پایان کار مغان» رضا جولایی است که در 191 صفحه بهتازگی توسط نشر چشمه منتشر شده است.
حوض سلطان، پایان کار مغان
نویسنده: رضا جولایی
انتشارات: چشمه