مسیر پرسنگلاخ امر اجتماعی/گفتارهایی از فعالان و پژوهشگران اجتماعی درباره آخرین وضعیت جامعه مدنی ایران
مسئولان و فعالان سازمانهای مردمنهاد در ایران، سالهاست که از مسیر سخت و تن لرزان فعالیت در ایران میگویند؛ از امر سیاسی که با بنبستهای فراوان، امر اجتماعی را خورده و شهروندان را به افرادی بیتفاوت به آنچه اطرافشان میگذرد، تبدیل کرده است.
حالا دیگر سالهاست که وقتی فعالان اجتماعی دور هم مینشینند تا از وضعیت جامعه مدنی و فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد بگویند، بغض راه گلویشان را میبندد. مسئولان و فعالان سازمانهای مردمنهاد در ایران، سالهاست که از مسیر سخت و تن لرزان فعالیت در ایران میگویند؛ از امر سیاسی که با بنبستهای فراوان، امر اجتماعی را خورده و شهروندان را به افرادی بیتفاوت به آنچه اطرافشان میگذرد، تبدیل کرده است.
ستیزههای بینفردی، ناامیدی برای رسیدن به جامعه بهتر، ازهمگسیختگی اجتماعی و افزایش بیماریهای روان در پی بیتفاوتی اجتماعی، همه موضوعاتیاند که ایران را بیش از پیش به فکر فرو برده است؛ نمونهاش تعدادی از فعالان و مددکاران اجتماعی که بهتازگی در نشستی در موسسه رحمان دور هم جمع شدند و با صدایی رسا گفتند که جامعه ایران تا بیتفاوتی کامل و از دست دادن میل به هرنوع مشارکت اجتماعی، چندقدم بیشتر فاصله ندارد؛ جملاتی مثل اینها:
فیروزه صابر، عضو شبکه «کمک»: «روی نهاد مدنی اساساً رو به قدرت نیست؛ هرچند بهواسطه برخوردهایی که با فعالان مدنی کردهاند، اتفاقات بدی رقم خورده اما داستان این است که نگاه ما باید به جامعه باشد. همه میدانیم که چتر امنیتیای که بر سر نهادهای مدنی وجود دارد، بسیار سنگین است و همین موضوع میتواند موضوع یک مطالبه جمعی باشد تا دفع شر صورت بگیرد.»
محیا واحدی، فعال اجتماعی: «سلامت روان یک فرد به تلاش و شوق اجتماعی او بستگی دارد و حالا میتوانیم ببینیم چقدر این تلاش در جامعه ما کم است و افراد دچار انواع اختلالهای روانی شدهاند. این حالت تنها در حالتی تغییر میکند که این شوق وجود داشته باشد و مردم مشارکت اجتماعی داشته باشند؛ اگر افراد میگویند باید با آنها خوب رفتار شود، باید نسبت به سوءرفتارها حساس باشند. در جامعه ایران مسائل زیادی وجود دارد و انواع تبعیضها و فقرها، جامعه متوسط را دچار مسئله بقا کرده است. باید دید هنوز چقدر ظرفیت وجود دارد که حضور مادام برای ساختن جامعه باشد و افراد بیش از پیش، ایزوله و بیتفاوت نشوند؟ این راهحل ما برای زنده کردن جامعه مدنی است.»
مقصود فراستخواه، جامعهشناس: «امر اجتماعی در ایران درست شناخته نمیشود؛ امر سیاسی مهم است اما نباید آنقدر به آن خیره شویم که از شناختن امر اجتماعی بازبمانیم. امر اجتماعی یعنی اینکه مردم یا حالت اتمیزه دارند یا تودهوار زندگی میکنند و چه زمانی این اتفاق میافتد؟ وقتی که مردم سازمان اجتماعی داشته باشند یعنی تشکل، سازمان اجتماعی، محلی و... پیدا کنند، متشکل شوند و نسبت به مسئولیت شهروندیشان آگاه شوند، درنتیجه مردم فقط اتوبوسهای سیاسی نیستند که اینطرف و آنطرف منتقل شوند.»
فرامرز معتمد، جامعهشناس و پژوهشگر شهری: «یکی از مخاطراتی که برای جامعه آینده ایران احساس میکنم، فضای خاصگرایی، دیگرستیزی و بیگانهستیزی است که پادزهر آن عامگرایی است. ما برای آینده ایران در سالهای آینده در برابر تکانهها و ضرباتی که پیش میآید به استحکام بالایی نیاز داریم و نهادهای مدنی تنها سرپناه و سپریاند که میتوانند از آن محافظت کنند، اما این نهادها در درون ستیزهها و گفتمان سیاسی گم شدهاند و با این حال انتظار دموکراسی هم داریم.»