درباره فیلم پسرک و مرغ ماهیخوار ساخته هایائو میازاکی
دنیا جایی شکننده است
وقتی فیلم تحسینشدهی «پسرک و مرغ ماهیخوار» هایائو میازاکی در فستیوال بینالمللی فیلم تورنتو به نمایش درآمد، یکی از بزرگترین هواداران استاد ژاپنی برای معرفی فیلم روی صحنه رفت.
گیلرمو دل تورو، فیلمساز برندهی اسکار گفت: «ما سعادت زیادی داریم که در دورانی زندگی میکنیم که موتزارت سمفونیهایش را ساخته است. میازاکی، استادی با همان قدر و قیمت موتزارت است و ما بسیار خوشبختیم که در دوران او زندگی میکنیم. او مدیومی که با آن کارش را شروع کرد، متحول ساخته و بارها و بارها نشان داد که کارش یک اثر هنری فوقالعاده است.»
دل تورو ادامه داد: «به نظر من میازاکی بزرگترین کارگردان انیمیشن تاکنون است و فیلمهای او پر از گفتوگوهای عمیق و پرسشهای قابل تأمل است. این فیلمها اصلاً آسان نیستند، بلکه فیلمهایی هستند که خودِ او را بسیار صمیمانه به تصویر میکشند، طوریکه شما احساس میکنید با خود او دارید گفتوگو میکنید و آنها در عین حال متناقض هم هستند، زیرا او درک میکند که زیبایی بدون وحشت و ظرافت بدون قساوت نمیتواند وجود داشته باشد.»
طرفداران این کارگردان، انیماتور و از بنیانگذاران استودیو گیبلی به خوبی از قدرتهای جادویی جهان سینمایی میازاکی خبر دارند. شاید او بیش از هر فیلمساز زندهی دیگری توانسته است مخاطبان را به دنیاهای رویاگونه ببرد که ظاهری متمایز و هنرمندانه و منطقی عجیب در خود دارند.
بااینحال آنها با مخاطبان در سراسر دنیا حرف میزنند زیرا شخصیتهای اصلیاش طیف کاملی از احساسات و تجربیات را تجربه میکنند. شخصیتهای اصلی کارگردان ۱۲ فیلم ازجمله «شهر اشباح»، «همسایه من توتورو» و «شاهزاده مونونوکه»، اغلب با جهانهای اثیری و موجودات ماوراءالطبیعی روبهرو میشوند.
بااینحال احساسات انسانی مانند شادی، عشق، ترس و غم و اندوه آنها را هدایت میکند. این گواهی بر جذابیت همیشگی فیلمساز است و همانطور که دیدیم «فیلم پسرک و مرغ ماهیخوار» او، رکوردهای باکسآفیس ژاپن را شکست، آن هم با بازاریابی یا تبلیغاتی اندک که کمی قبل از اکران فیلم صورت گرفت. تنها سرنخهایی که مخاطبان بالقوه دربارهی فیلم داشتند پوستری بود که یک پرندهی عجیبوغریب را به تصویر میکشید با عنوان اصلی «چگونه زندگی میکنی؟» که از کتاب گنزابورو یوشینو گرفته شده بود، داستانیکه دربارهی پسری ۱۵ساله که باید دربارهی بقا در دنیایی که در مرگ، جنگ و غم و اندوه غرق شده است، چیزهایی را یاد بگیرد.
این فیلم با تکرار برخی مضامین و خطوط داستانی آثار میازاکی، روی ماهیتوی کوچک متمرکز است که در دنیای سورئال با موجودات جادویی و حیوانات سخنگو مواجه میشود ـ مانند تلفیقی از«آلیس در سرزمین عجایب» لوئیس کارول و «فانی و الکساندر» اینگمار برگمان. پسر که مادرش را در آتشسوزی بیمارستانی در توکیو از دست داده، برای کنار آمدن با همسر جدید پدرش ـ که ازقضا خاله کوچکترش است ـ و خانهی جدید آنها در حومهی شهر دوران سختی را سپری میکند.
در این زمان، مرغ ماهیخوار خاکستری به او پیله میکند و مدعی است، مادرش هنوز زنده است و در برجی مرموز زندگی میکند که دایی بزرگش که مدتهاست ناپدید شده آن را ساخته است. همهی اینها مدتها قبل از ورود قهرمان جوان به دنیای برج است؛ جایی که با طوطیهای انسانخوار، نسخههای جوانتر بعضی از شخصیتهای زندگی واقعیاش و ارواح حبابمانند بامزهای بهنام «واراوارا» مواجه میشود که باید برای متولد شدن در دنیای ماهیتو در سطح شناور میشدند.
همانطور که دل تورو در مصاحبهی اخیرش اشاره کرد: «میازاکی بارها و بارها ثابت میکند که فیلمهایش نمیخواهد شما را شاد کند. آنها دربارهی نشاندادن شیرینی و تلخی زندگی است؛ فقدان، عشق و زیبایی، همگی در کنار هم هستند.
هیچکاک زمانی گفت، تکرارِ با آگاهی یعنی سبک. میازاکی میگوید: «من در فیلم قبلی به چیزی که میخواستم، نرسیدم. بگذارید در این فیلم این کار را بهتر انجام دهم.» رویکرد او از نظر ریتم بسیار تأملبرانگیز و متفکرانه است. این استاد، باتجربه است چون از ابزارهای فانتزی صرفنظر کرده و شکوفا شده است. او سعی نمیکند دیگران را تحتتأثیر قرار دهد، بلکه کارش این است که بر زیبایی تمرکز میکند؛ مثل یک حرکت ساده و زیبا با یک قلممو.»
اریک بکمان، مؤسس کیدز و جشنوارهی «انیمیشن فیلم است لسآنجلس»، به یاد میآورد: «اولینبار که پسرک و مرغ ماهیخوار را در استودیو گیبلی دیدم بعد از پنج دقیقه اشکهایم سرازیر شد. یک فیلم دیگر از میازاکی به جهان افزوده شده بود و چه نعمتی. بعد از دیدن فیلمهایی مانند: «همسایه من توتورو»، «شهر ارواح»، «شاهزاده مونونوکه» و «قلعهی متحرک هاول»، دیگر میدانیم که هدایای میازاکی به ما چقدر خارقالعادهاند.
فیلمهای او زیبایی، دلپذیری، بامزگی، شادابی و تفاوتهای ظریف، همه را در خود دارد... حرکت مرغ ماهیخوار در حال پرواز، ماهی در آب و عمههای پیر لرزان، واقعاً با چیز دیگری قابل مقایسه نیستند.»
بکمان با بسیاری از منتقدان موافق است که اشاره کردهاند: «پسرک و مرغ ماهیخوار» با اختلاف، شخصیترین فیلم میازاکی است. او میگوید: «در این فیلم ما کشمکش بزرگ خالق، برای بیان چیزی عمیق و مهم دربارهی خودِ زندگی ـ هم اینکه چه بگوید، هم اینکه چگونه آن را بگوید ـ را شاهد هستیم.»
به نظر او: «اگر توتورو یک خوشبینی اساسی را تجسم بخشیده ـ تجلیلی از قدرت و شگفتی حیرتانگیز طبیعت، اعتماد به طبیعت ـ بعد از ۳۵ سال «پسرک و مرغ ماهیخوار» اصلاً دیگر در مورد موقعیت جهان خوشبین نیست.
این یک کارتون بچهها یا اپیزودی در سریالهای ابرقهرمانی نیست؛ این اثر یک اثر سینمایی هنری و ساخته یکی از عالیترین فیلمسازان زنده دنیاست. میازاکی میگوید که دنیا جایی شکننده است، ممکن است فقط یک روز دیگر دوام بیاورد. گام بعدی چیست؟ این به بیننده بستگی دارد که چه تصمیمی بگیرد.» در سال ۲۰۲۱ خود میازاکی به نیویورک تایمز گفت که هرو وقت او درصدد ساخت یک فیلم تازه است، یک هدف ساده در ذهن دارد؛ «مأموریت فیلمهایم، تسلی دادن شماست، همچنین پر کردن فاصلهای است که ممکن است در قلب و زندگی روزمرهات باشد.» وقتی از او دربارهی عنوان ژاپنی فیلمش «شما چطور زندگی میکنید؟» پرسیده شد، جواب داد: «من این فیلم را ساختم، زیرا جوابی ندارم.»
شاید او پاسخ آسانی به ما نداده باشد، اما توانست یکبار دیگر قلب ما را با همان حس شگفتیای پر کند که اولینبار وارد یکی از قلمروهای چشمگیر او شدیم.
منبع: لسآنجلس تایمز