| کد مطلب: ۲۳۰۷۰

زیان بلندمدت رانت

در روزهای اخیر برخی مطالب منتشرشده در صداوسیما بازتاب‌های گسترده‌ای داشته است. مجریان و مهمانان و تحلیلگران آنجا نکاتی را می‌گویند که به سرعت مورد توجه عموم قرار می‌گیرد و البته تبعات و بازتاب‌های منفی هم داشته است. آخرین مورد آن اعلام نظر یک کارشناس برنامه از اینکه پیجرهای منفجرشده در لبنان از سوی یک شرکت ایرانی خریداری و تحویل حزب‌الله شده است. آگاهان به مسائل منطقه خیلی خوب می‌دانند که بازتاب چنین خبری در صداوسیمای دولتی ایران نوعی اقرار محسوب می‌شود و در لبنان و نزد شیعیان آنجا چگونه است و چه تبعاتی را در پی دارد؟ حتی اگر مجری برنامه آن را تکذیب کرده باشد، بی‌فایده است. چون معلوم است که مجری بر حسب دستورالعمل آن را تکذیب کرده؛ و الا چه می‌داند که کارشناس درست می‌گوید یا نادرست؟

در روزهای اخیر برخی مطالب منتشرشده در صداوسیما بازتاب‌های گسترده‌ای داشته است. مجریان و مهمانان و تحلیلگران آنجا نکاتی را می‌گویند که به سرعت مورد توجه عموم قرار می‌گیرد و البته تبعات و بازتاب‌های منفی هم داشته است. آخرین مورد آن اعلام نظر یک کارشناس برنامه از اینکه پیجرهای منفجرشده در لبنان از سوی یک شرکت ایرانی خریداری و تحویل حزب‌الله شده است.

آگاهان به مسائل منطقه خیلی خوب می‌دانند که بازتاب چنین خبری در صداوسیمای دولتی ایران نوعی اقرار محسوب می‌شود و در لبنان و نزد شیعیان آنجا چگونه است و چه تبعاتی را در پی دارد؟ حتی اگر مجری برنامه آن را تکذیب کرده باشد، بی‌فایده است. چون معلوم است که مجری بر حسب دستورالعمل آن را تکذیب کرده؛ و الا چه می‌داند که کارشناس درست می‌گوید یا نادرست؟ از سوی دیگر، گزارشی از سوی مؤسسه نظرسنجی ایسپا منتشر شد که نشان می‌داد فقط ۵/۱۲درصد دانشجویان پیگیر اخبار صداوسیما هستند.

نتیجه این پژوهش به معنای دقیق کلمه، شکست کامل این رسانه حداقل از حیث خبر در میان نسل جوان و آینده این جامعه است. این دو خبر چه ربطی به هم دارند؟ خبر اول نشانه‌ای جدی از وجود تبعیض در برابر قانون است. صداوسیما به‌‌رغم وجود انواع چنین مطالبی در برنامه‌هایش تاکنون نشنیده‌ایم که مورد بازخواست جدی حقوقی قرار گیرد.

البته معتقد نیستیم که بازخواست شوند. چون رخداد این موارد در حوزه خبر و رسانه عادی است و با یک اصلاحیه یا توضیح مسئله حل می‌شود؛ ولی هنگامی که چنین مطالبی یا حتی بسیار کم‌خطرتر از آنها در یک روزنامه منتشر شود، آنگاه مواجه با اقدامات فوری خواهیم شد. درحالی‌که می‌دانیم فراگیری این دو رسانه مطلقاً شبیه و‌ هم‌‌اندازه نیستند.

در حقیقت، صداوسیما با بودجه و ‌امکانات عمومی کلان و امتیازات حقوقی و غیرحقوقی فراوان و رانت‌های دسترسی گسترده و ده‌ها هزار کارمند، فاقد اعتبار و در نتیجه اثرگذاری جدی نزد مردم و نخبگان دانشگاهی و آموزشی کشور است؛ به‌طوری که فقط ۱۲/۵درصد دانشجویان دانشگاه‌های تحت مدیریت وزارت علوم برای پیگیری خبری به این رسانه مراجعه می‌کنند.

توجه کنیم که حتی درصد دانشجویان سهمیه‌ای هم که طبعاً تعلق خاطر به این رسانه دارند؛ چند برابر این رقم اندک است. تا اینجا را هم می‌شود به‌نحوی تحمل کرد؛ ولی اینکه رسانه ملی نسبت به بازتاب ناقص این خبر معترض شود و آن را نشانه سوء‌نیت دیگران علیه این رسانه بداند و وضعیت خود را طبیعی معرفی کند قابل‌قبول نیست. زیرا نشان می‌دهد که هیچ تصور درستی از وضعیت و جایگاه این رسانه ندارند.

آنان نمی‌دانند که مرجعیت رسانه‌ای و خبری را مدت‌هاست از دست داده‌اند و امنیت خبری کشور را با خطر جدی مواجه کرده‌اند. این وضعیت محصول همان امتیازات و منابع مالی و امکانات بی‌حساب و رفتارهای تبعیض‌‌آمیزی است که از آن بهره‌مند بودند و هیچ‌گاه مجبور به پاسخگویی جدی به افکارعمومی نبوده‌اند. آنها در یک محیط غیررقابتی پرورش یافته‌‌اند؛ لذا رشد کافی نکرده‌‌اند و به محک رقابت نخورده‌اند.

به همین دلیل، نه‌تنها صداوسیما درجا زده است، بلکه چندین گام به عقب نیز برداشته است. مهمترین ایراد این رسانه این است که خودش را طرف مجادلات و دعواهای داخلی می‌کند و اتفاقاً به این سوگیری هم می‌بالند و آن را با عنوان دفاع از انقلاب و نظام توجیه می‌کنند؛ درحالی‌که بزرگترین خدمت به انقلاب حفظ بی‌طرفی رسانه‌ای است.

چون برای دفاع از آنچه که فکر می‌کنند درست است، مجبور می‌شوند تن به سیاست روایت‌محوری دهند؛ ولی روایت‌محوری موجب بی‌اعتباری رسانه و‌ اخبارش می‌شود، چون باید حقیقت را قربانی روایت کرد. امیدوارم که نتایج روشن پژوهشی درباره وضعیت خطیر صداوسیما، دست‌اندرکاران آن را به صرافت اندازد و سیاست‌های خود را تغییر دهند.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی