| کد مطلب: ۱۷۶۹۸

دروغ ممنوع

آیا قابل‌تصور است که جز مسعود پزشکیان نامزد دیگری شعار «دروغ نمی‌گویم» را مطرح کند؟ گمان نمی‌کنیم. سر دادن این شعار مستلزم داشتن یک سابقه روشن از صداقت و به دور از فساد و نیز اعتمادبه‌نفس بالا برای مهار نفس خود حتی هنگامی است که در صندلی ریاست‌جمهوری می‌نشیند.

صحنه مناظرات پنج‌گانه انتخابات نشان داد که پزشکیان برای کسب پیروزی حاضر نیست حتی برای مقابله‌به‌مثل کوچکترین تهمت یا دروغی را روانه نامزدهای دیگر کند. البته که این نقطه‌قوت اوست و اتفاقاً موجب محبوبیت بیشتر وی نزد مردم شده است. همین که یک سیاستمدار متوجه شود که صداقت و راستگویی عین پیروزی است و خلاف آن معادل شکست است، پیشرفت اخلاقی بسیار مهمی است.

مطالعات و پیمایش‌های اجتماعی در ایران نشان می‌دهد که اعتماد مردم به دولت و نهادهای عمومی آن بسیار اندک و حول و‌ حوش ۲۰ درصد است. این مسئله بیش از هر چیز متأثر از گفتار و رفتارهای غیرصادقانه است. یکی از مصادیق آن وعده‌های عجیب و پرطمطراق دادن است. این مورد شاید به‌ظاهر مصداق دروغ‌گویی نشود، ولی از نظر مردم سیاستمدارانی که وعده می‌دهند وظیفه دارند که وعده‌های خود را با امکانات کشور سنجیده و سپس عرضه کنند.

در واقع اگر وعده‌های پوچ می‌دهند، باید بدانند که از نظر مردم دروغگو محسوب می‌شوند. وعده‌هایی که همه می‌دانند منابع مالی لازم برای تحقق آنها فراهم نیست. یکی از ویژگی‌های دکتر پزشکیان پرهیز از دادن این وعده‌های سرخرمن است.

سیاستمداری که نداند وعده‌هایش پوچ و غیرعملی است و همچنان وعده دهد این کار او حتی از خلاف‌گویی هم بدتر است. ما می‌توانیم وعده‌های پرشمار و متناقض آنان را برشماریم تا معلوم شود که این وعده‌های پوچ صرفاً برای فریب مخاطب و مردم داده شده است.

از شش دلیلی که مردم برای عدم شرکت خود در انتخابات ذکر کرده‌اند، «بی‌اعتمادی به وعده‌های نامزدها» بیشترین پاسخ‌ها را به خود اختصاص داده است. این نشانه و عامل بی‌اعتمادی مردم به دولت شده است. از سوی دیگر اظهارات خلاف واقع رابطه درون قدرت را نیز دچار مشکل می‌کند. مرز حقیقت و مجاز از میان می‌رود.

هزینه‌های فراوانی را بر سیاست‌های دولت‌ها تحمیل می‌کند. خودشان را هم نسبت به یکدیگر بی‌اعتماد می‌کند، در نهایت محیطی را ایجاد می‌کند که امکان سیاستگذاری را از هر کسی سلب می‌کند، شعار «دروغ نمی‌گویم» آقای پزشکیان راهبردی‌ترین و شجاعانه‌ترین شعاری است که یک نامزد ریاست‌جمهوری در ایران می‌توانست بدهد.

بدون تحقق این شعار هیچ پیشرفتی در هیچ حوزه‌ای تحقق‌پذیر نیست. اینکه نامزدهای اصولگرا در زمان انتخابات درهای باغ سبز نشان می‌دهند و پس از آن معلوم می‌شود که نه‌تنها آن باغ‌ها فقط یک تصویرسازی بوده، بلکه بیابان خشک و غیرقابل‌کشت در پس این تصویر کوتاه‌مدت وجود داشته است، نوعی خلاف واقع‌گویی آشکار است.

ما می‌توانیم تمامی شعارهای دیگر را که نسبت به این شعار، موضوعی بی‌اهمیت و فرعی محسوب کرده، نادیده بگیریم و ملاک ارزیابی خود از نامزدها را، نسبت آنها با این شعار بدانیم. فهم این نسبت در طول زندگی سیاسی هرکدام یا حتی در همین مناظرات قابل‌سنجش است.

اگر نسبت به صداقت و راستگویی نامزدها تردید داریم،‌ هر رایی که به آنها می‌دهیم، نوعی رای به بی‌صداقتی است و اگر آنان در ادامه غیرصادقانه حرف زدند و وعده دادند و به‌طور طبیعی خلف وعده کردند، این انتخاب خود ماست و نه دیگران.

دیدگاه

سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار