پزشکیان و واقعیت غدیر
اگر در سال۱۳۵۷ از مردم میپرسیدند که چه چیزی در اسلام هست که شما را به آن علاقهمند کرده و میخواهید حکمرانی مشابه آن را داشته باشید؟ پاسخ اغلب آنها به امام علی و داستانهایی که از حکومت کردن ایشان شنیده بودند، ارجاع میدادند. تصویر یک جوان پنجاهوهفتی از حکومت ایدهآل، حکمرانی امامعلی در همه حوزههای حیات جمعی بود. بخشی از این تصویر متأثر از رویدادهای تاریخی بود.
رفتار آن حضرت در دوره کوتاه ۵ساله حکومت خود که با شهادت ایشان به پایان رسید. ولی بخش مهمترش نیز در کتاب جاودان نهجالبلاغه است که سراسر آموزنده و راهبردی است. در واقع، چشمانداز مردم از یک جمهوری مطلوب در بُعد عملی شیوه حکمرانی کوتاه امام و در بُعد نظری نیز نهجالبلاغه بود. این رویکرد پس از انقلاب در دستور کار بود. به مفاد آن بهویژه نامه امام به مالکاشتر استناد میشد و همه با منطق آن آشنایی نسبی داشتند.
کمکم نهجالبلاغه و سیره امام به حاشیه رفت و بهجای آن مناسک آمد؛ بدون اینکه کسی از محتوای حکمرانی امام حرفی بزند. درحالیکه نظر امامعلی دراینباره خیلی ساده و روشن است.
پسرعموی امام میگوید: «به امام وارد شدم او مشغول پینه زدن نعلین خود بود. از من سوال کرد قیمت این نعلین چقدر است؟ عرض کردم قیمتى ندارد. فرمود: به خدا سوگند این کفش نزد من از فرمانروایى بر شما محبوبتر است؛ مگر آنکه حقّى را برپا سازم یا باطلى را براندازم.»
در واقع، رکن اساسی حکومت برای او تامین عدالت بود. به همین علت او را صدای عدالت انسانی دانستهاند. مهمتر اینکه او قربانی عدالتورزی خود و شهید عدالت شد. پس از مدتی که نهجالبلاغه به حاشیه فرستاده شد، جدی و شوخی گفته میشد که آنگونه حکومت کردن بیش از ۵سال دوام ندارد؛ پس معیاری برای بقای ما نیست. برای این کار، غدیر را از محتوا خارج و تبدیل به مناسک کردند و نهجالبلاغه را هم به کتابخانهها فرستادند.
امروز در شرایطی هستیم که غدیر (یعنی تجربه ۵ساله حکومت آن حضرت) و بیانیه عدالت او در نهجالبلاغه، هر دو آگاهانه به فراموشی سپرده شده است. اکنون نامزدی انتخاباتی آمده است که نهفقط حافظ بلکه عاشق و متعهد به انجام جزئیات نهجالبلاغه است. آن اندازه که در اغلب سخنانش به آن استناد میکند.
او میخواهد صدای عدالت را دوباره فریاد بزند و رسم و نهفقط نام امامعلی را از حاشیه به متن بیاورد و مناسکی را ارج نهد که در خدمت ارزشها و آرمانهای امام علی است؛ نه مناسکی که موجب فراموشی این آرمانهای عدالتخواهانه است. این بازگشت و یا به تعبیر بهتر، احیای اهداف و ارزشهای انقلاب در قالبهای جدید است.