درد یا درمان؟
به نظر میرسد که هر چه جلوتر میرویم متولیان رسمی دین علاقه کمتری به شنیدن و دیدن واقعیات مربوط به دینداری ابراز میدارند. برای نمونه مطالعاتی که انجام شده نشان میدهد که گرایش به ارزشهای دینی و گزارههای آن با شیب زیاد در حال افول است، ولی دریغ از یک تحلیل منطقی از چرایی این روند که به فهم ماجرا کمک کند؛ بهویژه آنکه با امتزاج دین و دولت در ایران؛ تبعات این روند کاهنده فراتر از حوزههای دینی و اجتماعی رفته، و تبعات سیاسی و حکومتی هم پیدا کرده است. در چنین وضعی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری، اظهار داشته است که «استخوانبندی دینی نسل جوان ما شکل نگرفته است پس باید بکوشیم تا فهم عمیقی نسبت به دین پیدا کنند که دین از آنها چه میخواهد؟ باید با تمام وجود پاسدار دین باشیم، عصر غیبت وضعیت بحرانی دارد، لذا باید مراقب دین باشیم چون دشمن شبانهروز در حال طراحی نقشه است. ملت ایران اسلامی در امتحان ۲۲بهمن موفق شد و در ۱۱اسفندماه با حضور حماسی و پرشور در پای صندوقهای اخذ رای انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی باعث رضایتمندی ولیعصر(عج) خواهند شد.»
این تحلیل نشان میدهد که هیچ مانعی برای روند کاهنده مزبور وجود ندارد و به احتمال فراوان سریعتر از گذشته ادامه خواهد داشت. آیا ایشان نباید به این نکته اشاره کند که این استخوانبندی پیش از انقلاب بسیار هم قدرتمند شکل گرفته بود، پس چگونه شده است که اکنون پس از 45سال نهتنها قوی نشده که تازه ایشان به صرافت افتادهاند تا بگویند که چنین استخوانبندیای شکل نگرفته است؟ و اکنون میخواهند بکوشند که نسل جوان با مفاهیم عمیق دینی آشنا شوند. انتقال مفاهیم از خلال چند روش صورت میگیرد. اول آموزش است. در این 45سال تقریباً همه کتابها حتی علوم غیردینی را هم به آموزههای دینی تبدیل کردهاید. دروس دینی را تا دلتان بخواهد افزایش دادید، در دانشگاهها و برای همه رشتهها چندین واحد درسی در اسلامشناسی قرار دادید. دروس اختیاری دینی هم اضافه کردید. در حوزههای علمیه دهها هزار روحانی را آموزش دادید. کتابهای دینی به وفور و با قیمتهای ترجیحی و از پول ملت خریداری و توزیع کردهاید و خلاصه جایی نبوده که از آموزش دین تهی باشد. هر چه هم که از اسلام میدانستید نوشتید. راه دوم نیز تبلیغات است. در این 45سال انحصار رسانهای کامل بوده. کافی است شبکههای تلویزیونی را ببینید. انواع فعالیتهای چپ و راست در حال تبلیغ دین بوده و همچنان هست. راه سوم نیز عمل است. عمل متولیان اسلامی و سیاسیون آن نیز در محضر مردم است و چیزی نیست که دیدنی نباشد.
همه اینها منجرشده که هنوز هم دیندارترین اقشار جامعه همان جوانان پیش از انقلاب باشند؛ یعنی کسانی که به اصطلاح استخوانبندی دینی آنان پیش از انقلاب درست شکل گرفته بود. جوانان امروز بهویژه جوانان متولد دهه 80 و 90 به کلی فراموش شدند و استخوانبندی فرهنگی و رفتاری آنان بهگونه دیگری شکل گرفت و دیگر نه امکان تغییر دارید و نه در ادامه خواهید داشت. بعلاوه مفاهیم عمیق چیست که منتقل نشده؟ مهمترین مفهوم روز که میتوان از اسلام گرفت، عدالت است که سرنوشت آن را در همین انتخابات پیش رو با سرلیستهای انتخاباتی میتوان دید.
مسئله اصلی این است که آقایان قادر به بازسازی این نهاد رو به افول نیستند؛ چون بهشدت سرگرم قدرت هستند و فرصتی برای امور دیگر پیدا نمیکنند و در این کار جدید نیز فاقد موفقیت هستند. ازسوی دیگر، انحصار رسانهای آنان نیز از میان رفته است و از نظر تبلیغی نیز دچار افول شدیدی شدهاند و هرچه تبلیغ میکنند، به در بسته میخورند. در نتیجه آنچه را که فکر میکنند درمان است، همان درد آنان است. یعنی توسل بیش از اندازه به سیاست و قدرت، عامل و علت این بیماری و نابسامانی است، ولی برای حل این مشکلات بیشازپیش به آن متوسل میشوند که در بخش پایانی سخنان ایشان نیز مشهود است، و همچنان دین را فدای سیاست میکنند و انتظار دارند مردم و جوانان نیز استخوانبندی قوی دینی پیدا کنند.