| کد مطلب: ۵۳۴۲۴

دستمال کم‌ارزش و قیصریه ملت

انسان غبطه می‌خورد به این همه پشتکار تندروها برای مواجهه با مسئله حجاب و همزمان، تأسف می‌خورد از این‌همه بی‌تدبیری. آنان‌ گشت ارشاد را برای رسیدن به پوششی طراحی می‌کنند که هیچگاه به پوشش مهسا امینی نخواهد رسید؛ پوششی که چهار سال پیش به آن رضایت نمی‌دادند و آن‌همه ماجرا پیش آوردند. امروز پوشش مهسا برای طرفداران گشت ارشاد تبدیل به یک آرزو و رویای پنبه‌دانه شده است.

سخنگوی دولت در نشست خبری دیروز خود، در پاسخ به پرسشی درباره بازگشت گشت ارشاد گفت:«قطعاً با زور نمی‌توانیم حجاب را به ایرانیان برگردانیم، کما اینکه با زور هم نتوانستند بردارند. هیچ بودجه‌ای برای‌ کار ویژه این‌چنینی اختصاص پیدا نکرده‌ است.»

گرچه ما نسبت به سیاست دولت درباره پوشش زنان اعتماد کافی داریم و به یاد داریم که آقای پزشکیان چگونه و با قاطعیت تمام از اجرا و ابلاغ این قانون ضد امنیت ملی استنکاف کرد و خطر بزرگی که ساخته و پرداخته تندروهای مجلس بود را از کشور و مردم دور نمود. این را هم می‌توان پذیرفت که دولت به‌طور مستقیم از طرحی که اخیراً زمزمه دوباره آن بلند شده، حمایت مالی نکند.

ولی چرا این اقدامات دولت رافع مسئولیت آن نیست؟ به همان علت که به‌درستی مصوبه پوشش را اجرا نکردند. چون می‌دانستند که حکومت مثل یک کشتی است و کلیت آن باید تحت حفاظت و مدیریت و فرماندهی واحد و منسجمی باشد.

این‌گونه نیست که چند نفر گوشه کشتی را سوراخ کنند و به سرنوشت دیگران اثری نداشته باشد. از نظر مردم و به‌درستی باید گفت که حکومت یک کل یکپارچه و تجزیه‌ناپذیر است. درست است که مردم فقط بخش‌هایی از حکومت را انتخاب می‌کنند، ولی این بخش‌ها نمی‌توانند در برابر اقدامات و سیاست‌های بخش‌های غیرانتخابی یا غیردولتی منفعل و ساکت باشند.

مردم و جامعه با کلیتِ یک حکومت مواجه هستند و همه اجزای آن باید پاسخگو باشند. بنابراین، موافق نبودن با این سیاست یا بودجه ندادن به طراحان آن، رافع مسئولیت نیست. تندروهای غیرمسئول در پی آن هستند که یک گوشه این کشتی حکومت را سوراخ کنند تا آب وارد کشتی شود و آن را غرق کند. پس همه غرق می‌شوند و باید واکنش مناسب داشت.

انسان غبطه می‌خورد به این همه پشتکار تندروها برای مواجهه با مسئله حجاب و همزمان، تأسف می‌خورد از این‌همه بی‌تدبیری. آنان‌ گشت ارشاد را برای رسیدن به پوششی طراحی می‌کنند که هیچگاه به پوشش مهسا امینی نخواهد رسید؛ پوششی که چهار سال پیش به آن رضایت نمی‌دادند و آن‌همه ماجرا پیش آوردند. امروز پوشش مهسا برای طرفداران گشت ارشاد تبدیل به یک آرزو و رویای پنبه‌دانه شده است. این سیاست نیز رُویه دیگر آن پشتکار بی‌پایان است.

 اگر چنین پشتکاری را همراه با عقلانیت، علیه فساد و فقر و تورم و رشوه و جرم و جنایت به‌کار برده بودند؛ امروز سایه شوم همه این آسیب‌ها از سر مردم ایران رخت بربسته بود. اگر آنان حتی یک نگاه سرسری و کوچک به دستاوردهای گذشته خود در پوشش زنان بیاندازند، متوجه این نتیجه روشن می‌شوند که از اول در بیراهه گام زده‌اند.

لجاجت سیاسی هیچ دردی را در هیچ حوزه‌ سیاستی درمان نمی‌کند؛ سهل است که به نتیجه عکس منجر می‌شود. انکار کردن طبیعی بودن تغییر و به رسمیت نشناختن آن موجب مقاومت در برابر تغییر و تحول می‌شود. این امر به تقابل با خواست عمومی می‌انجامد. سرنوشت ایستادگی در برابر خواست عمومی شکست و تسلیم است.

سیاست تندروها در چند کلمه خلاصه می‌شود. مقاومت در برابر تحول، تقابل با عاملان و‌ مدافعان تحول، شکست و بالاخره انکار شکست و پرهیز از تسلیم تا رسیدن به اضمحلال. ریشه این بحران نیز از یک‌سو، در «به رسمیت نشناختن» مردم و حق عمومی آنان است و از سوی دیگر، ادعای گزاف برای خود که در انقلاب و حکومت حق نسق قائل است و این را تحت پوشش رسالت خودخوانده هدایت مردم از سوی تندروها مطرح می‌کنند. درحالی‌که خودشان بیش از همه نیازمند هدایت هستند.

تردیدی نداریم که همه این ادعاها را برای پوشش دادن به انگیزه اصلی خود مطرح می‌کنند که این انگیزه همان حفظ منافع و انحصار در قدرت است. دنبال منافع و این دستمال کم‌ارزش از قدرت بودن قابل‌فهم است؛ ولی نه به قیمت آتش زدن قیصریه بزرگ مردم ایران.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین
آخرین اخبار