| کد مطلب: ۸۸۵۲
بـازی ژئوپلیتیکی در قفقـــاز

بـازی ژئوپلیتیکی در قفقـــاز

ریشه‌های درگیری‌های اخیر در منطقه قره‌باغ چیست؟

ریشه‌های درگیری‌های اخیر در منطقه قره‌باغ چیست؟

دو روز پیش باکو اعلام کرد که عملیات «ضدتروریستی» خود را در منطقه قرا‌باغ آغاز کرده است. جمهوری آذربایجان از چند روز پیش در خط تماس با قره‌باغ و در مرز ارمنستان و آذربایجان، نیروهای نظامی خود را مستقر کرده بود. رسانه‌های محلی همچنین از استقرار تانک‌ها، سامانه‌های توپخانه خودکششی، سیستم‌های جنگ الکترونیک و تجهیزات دیگر در مرز خبر داده بودند. منابع ارمنی توجه ویژه‌ای را به افزایش تعداد پروازهای باری از آذربایجان به اسرائیل و برعکس معطوف کرده و معتقد بودند که این پروازها با هدف انتقال تسلیحات انجام می‌شود. هر دو طرف یکدیگر را به انجام اقدامات تحریک‌آمیز متهم کردند و هر دو هشدار دادند که وقوع جنگ دیگری در منطقه دور از ذهن نیست. اتهام‌زنی آذربایجان و ارمنستان به یکدیگر به‌هیچ‌عنوان غیرعادی نیست. مناقشه بر سر قره‌باغ ده‌ها سال است که ادامه دارد و اخیراً نیز آذربایجان در دومین جنگ واقعی بر تملک این سرزمین پیروز شده است. درگیری‌ها در منطقه و همچنین عملیات‌های دوره‌ای پهپادها از سوی هر دو طرف طی ماه‌های گذشته امری معمول بوده است اما تهدید وقوع یک جنگ دیگر، موضوعی دیگر است.

منطقه قفقاز از نظر استراتژیک یکی از مهمترین‌های کانون‌های فعالیت ژئوپلیتیکی است. روسیه برای مدت طولانی در قفقاز حضور داشته و نفوذ مسکو در این منطقه از زمان پایان جنگ میان باکو-ایروان افزایش یافته است چراکه مسکو نیروهای حافظ صلح خود را برای حفظ آرامش به منطقه گسیل داشته است. جنگ در اوکراین نیز موجب شده که مهاجران روسی به سوی قفقاز هجوم ببرند و همین امر تجارت منطقه‌ای در قفقاز را رونق داده است. در سوی دیگر ماجرا ترکیه حضور دارد. آنکارا تمایل دارد جایگاه و نقش خود را در قامت یک رهبر منطقه‌ای تقویت کند و به این ترتیب توجه اتحادیه اروپا را به خود جلب کند. در سوی دیگر، اتحادیه اروپا تلاش‌های خود را در میانجیگری حل‌وفصل مناقشه قره‌باغ افزایش داده است. در سوی دیگر ماجرا نیز ایالات متحده نظاره‌گر تحولات قفقاز است. آمریکا به‌طور عام تهدید چندانی از جانب قفقاز احساس نمی‌کند، بنابراین در گوشه‌‌ای به انتظار نشسته تا چنانچه اهرم فشاری در میانه تحولات قفقاز به‌دست آورد، از آن برای اعمال فشار و یا آسیب‌رساندن به روسیه استفاده کند.

پس‌زمینه مناقشه

جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان از سه دهه پیش و به محض اعلام استقلال در حال نبرد با یكدیگر هستند. بعد از تشكیل دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان، منطقه قره‌باغ كوهستانی در خاك جمهوری آذربایجان كه اكثریت جمعیت آن قومیت ارمنی دارند، از جمهوری آذربایجان اعلام استقلال كرد. جمهوری ارمنستان به‌عنوان تنها كشور خارجی استقلال این منطقه را پذیرفت و در مقابلِ تلاش آذربایجان برای بازپس‌گیری كنترل منطقه قره‌باغ، نیروهای نظامی خود را برای دفاع از دولت خودخوانده قره‌باغ كوهستانی به خاك آذربایجان گسیل داشت. در پی جنگ‌ سه ساله میان دو طرف، جمهوری ارمنستان توانست بخش‌هایی از خاك جمهوری آذربایجان در اطراف جمهوری خودخوانده ناگورنو قره‌باغ را تحت اشغال خود درآورد تا یك كریدور سرزمینی میان جمهوری آذربایجان و جمهوری خودخوانده قره‌باغ ایجاد شود. سال ۱۹۹۴ بعد از سه سال جنگ خونین میان دو جمهوری تازه‌استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق، توافقنامه آتش‌بس میان دو كشور امضا شد اما آتش درگیری‌ها میان دو طرف هرگز فروكش نكرد و هرازگاهی مجدداً نبرد میان دو جمهوری مسلمان‌نشین و مسیحی‌نشین قفقاز جنوبی از سرگرفته ‌می‌شود. از لحاظ حقوق بین‌الملل این منطقه بخشی از جمهوری آذربایجان است اما تحت کنترل اقوام ارمنی قرار دارد.

سازمان ملل متحد در چهار قطعنامه پیاپی در تاریخ‌های 30 آوریل، 20 جولای، 14 اکتبر و 12 نوامبر سال 1993 ارمنستان را به‌عنوان اشغالگر در منطقه قره‌باغ محسوب کرده و از نیروهای ارمنی خواسته این منطقه را ترک کنند. در قطعنامه شماره 882 این سازمان آمده است:«طی این قطعنامه همه اعضای سازمان ملل متحد درخواست دارند تا تمامی درگیری‌ها متوقف شده و تمامی نیروهای اشغالگر از منطقه کلباجار و دیگر مناطق اخیراً اشغال‌شده جمهوری آذربایجان عقب‌نشینی کنند. این قطعنامه حمایت خود را از روند صلحی که در چارچوب سازمان امنیت و همکاری اروپا پیگیری می‌شود، ابراز می‌دارد.» در قطعنامه 853 سازمان ملل متحد آمده است:«این قطعنامه درخواست توقف فوری کلیه خصومت‌ها را دارد و خواستار عقب‌نشینی نیروهای اشغالگر از منطقه آغدم و دیگر مناطق اخیراً اشغال‌شده جمهوری آذربایجان است. این قطعنامه همچنین قطعنامه ۸۲۲ سازمان ملل را مجدداً تأیید می‌کند و از تلاش‌های مستمر گروه مینسک از سازمان امنیت و همکاری اروپا برای دستیابی به یک راه‌حل صلح‌آمیز در این درگیری حمایت می‌کند.» در نهایت در قطعنامه شماره 884 در تاریخ 12 نوامبر سال 1993 آمده است:«این قطعنامه نقض اخیر آتش‌بسی را که منجر به از سرگیری مخاصمات از سوی دو طرف شده است، محکوم می‌کند. همچنین از دولت ارمنستان می‌خواهد تا از نفوذ خود برای اجرای قطعنامه‌های ۸۲۲ ، ۸۵۳ و ۸۷۴ از طرف ارامنه در منطقه قره‌باغ جمهوری آذربایجان استفاده کند. این قطعنامه خواستار توقف فوری مخاصمات مسلحانه از سوی هر دو طرف است و خواستار «خروج نیروهای اشغالگر» از منطقه زنگلان و شهرستان هورادیز بوده و مجدداً بر اجرای قطعنامه‌های ۸۲۲ ، ۸۵۳ و ۸۷۴ سازمان ملل تاکید می‌کند. این قطعنامه قویاً از طرفین درگیر می‌خواهد که به‌دنبال حل‌وفصل مذاکره در چارچوب روند گروه مینسک از سازمان امنیت و همکاری اروپا باشند.» چهره‌ها و نخبگان سیاسی ارمنستان که مخالف نیکول پاشینیان هستند، قره‌باغ را آرستاخ می‌خوانند و معتقدند که در واقع آرتساخ مطابق با قوانین اتحاد جماهیر شوروی استقلال خودش را اعلام کرده است و هیچ ربطی به تمامیت ارضی کشور جمهوری آذربایجان ندارد. اما این استدلال به وضوح مورد توجه مراجع و نهادهای بین‌المللی قرار نگرفته است و هیچ کشوری قره‌باغ را خاک ارمنستان به حساب نمی‌آورد. البته بدیهی است که جمعیت کثیری از ارمنی‌ها که در قره‌باغ زندگی می‌کنند از حقوق شهروندی برخوردارند و کرامت انسانی آنها باید حفظ شود و این نکته‌ای است که به نظر می‌رسد از سوی آذربایجان رعایت نمی‌شود.

بدیهی است که احتمال وقوع جنگی دیگر میان آذربایجان و ارمنستان کاملاً واقعی است. آذربایجان و ارمنستان معاهده ترک معارضه را در خصوص جنگ قبلی امضا نکرده‌اند و دو طرف صرفاً به‌طور شفاهی اعلام می‌کنند که به پایان جنگ متعهد هستند. تنها جاده‌ای که ارمنستان را به ارمنی‌های ساکن در ناگورنو قره‌باغ متصل می‌کند، مسیری است که به کریدور لاچین معروف است. این کریدور هنوز مسدود است. در این منطقه جدا‌شده به واسطه مسدود شدن لاچین، اخیراً انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شده که وزارت امور خارجه آذربایجان اعلام کرد این انتخابات ناقض اصول حقوق بین‌الملل است. ارمنی‌‌ها نیز از نتیجه آخرین جنگ میان باکو و ایروان ناراضی هستند. نیکول پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان، پس از شکست در جنگ، پذیرفت که قره‌باغ متعلق به آذربایجان است و همین اقدام او، انتقاد احزاب مخالف در ارمنستان را برانگیخت و موجب وقوع اعتراضات مردمی در ارمنستان شد. البته واقعیت امر این است که منطقه قره‌باغ به‌رغم برخورداری از جمعیتی ارمنی‌، در اسناد بین‌المللی و مواضع رسمی کشورها، خاک جمهوری آذربایجان شناخته شده و اخیراً در مذاکرات پراگ، ارمنستان هم آن را جزیی از خاک جمهوری آذربایجان شناسایی کرده است. از این جهت آذربایجان معتقد است که تشکیل هر دولتی در این منطقه نقض تمامیت ارضی آذربایجان و ناقض قوانین بین‌المللی است. در منطقه قره‌باغ کوهستانی، شبه‌نظامیان تجزیه‌طلبی نیز هستند که هرازچندگاهی اقدام به انجام عملیات ایذایی و مین‌گذاری می‌کنند. حتی روسیه نیز در خصوص خلع سلاح این شبه‌نظامیان با جمهوری آذربایجان هم‌نظر است.

از این جهت پاشینیان در داخل در وضعیت بغرنجی قرار گرفته است. پاشینیان ممکن است به واسطه فشارهای داخلی مجبور شود وضعیت را اصلاح کند. هرچند که او نمی‌تواند وضعیت را به عقب برگرداند اما به نظر می‌رسد در تلاش است تا با بهبود موقعیتش در مذاکرات، امتیازاتی را کسب کند.

یکی از تاکتیک‌های پاشینیان برای تحقق این هدف، تلاش برای جلب توجه جامعه بین‌المللی و در صورت امکان، دریافت کمک‌ است. برای مثال، ارمنستان از 11 تا 20 سپتامبر مانورهای نظامی مشترک با ایالات متحده برگزار کرده و اعلام کرده که هدف از برگزاری این مانورها، آموزش نیروهای حافظ صلح است. نکته جالب اینجاست که آذربایجان نیز دقیقاً در همین بازه زمانی نیروهایش را در مرزهایش با ارمنستان مستقر کرده است. پاشینیان همچنین تلفنی با امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه برای گفت‌وگو در مورد وضعیت منطقه صحبت کرد. اخیراً نیز به‌صورت علنی از ولادیمیر پوتین، انتقاد کرده و از عدم فعالیت نیروهای حافظ صلح روسی به‌شدت ابراز نارضایتی کرده است. انتقادات علنی پاشینیان از مسکو به احتمال زیاد تلاش ایروان برای جلب توجه کرملین و سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه بوده است و نه پس زدن کرملین در مناقشات قره‌باغ. چراکه ارمنستان همواره توانسته در روابط خود با روسیه و غرب تعادلی معنادار برقرار کند. پاشینیان قبل از نخست‌وزیر شدن، از خروج ارمنستان از اتحادیه اقتصادی اوراسیا حمایت می‌کرد. او در ماه آگوست سال جاری، ابراز امیدواری کرد که حجم مبادلات تجاری بین ارمنستان و روسیه به بیش از 5 میلیارد دلار برسد. به موازات این سیاست‌ها، شورای امنیت ارمنستان اخیراً با بیان اینکه کشور مزایای کافی امنیتی از سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه دریافت نکرده است، مذاکراتی همزمان با ناتو انجام داد و در کنار آن در خصوص تقویت همکاری‌های نظامی و سیاسی دوجانبه، با مسکو نیز وارد مذاکره شد. علاوه بر آن، ایروان و مسکو به خوبی درک می‌کنند که ارمنستان از نظر اقتصادی به روسیه وابسته است و روابط اقتصادی دو کشور، به‌ویژه از طریق اتحادیه اقتصادی اوراسیا، در سال‌های اخیر تقویت نیز شده است. پس از اعمال تحریم‌های غرب علیه روسیه، ارمنستان بیشترین نفع را از اتحادیه اوراسیا برده است و اقتصاد این کشور در سال 2022 به لطف توسعه بخش‌های خدمات، ساخت‌وساز و تجارت که توسط این اتحادیه تسهیل‌شده، رشد 12ونیم درصدی داشته است. سال گذشته میلادی، وقتی که اکثر شرکت‌‌های باربری اروپا از همکاری مستقیم با روسیه خودداری کردند، مبادلات تجاری بین روسیه و ارمنستان دو برابر شد.

چرا آذربایجان به دنبال درگیری است؟

آذربایجان دلایل خود را برای به‌صدا درآوردن شیپور جنگ دارد. بعد از جنگ اخیر میان آذربایجان و ارمنستان، ایروان هنوز معاهده‌‌ای را که بر مبنای آن رسماً از ادعای خود در خصوص قره‌باغ انصراف دهد، امضا نکرده است. علاوه بر این، ارتباط آذربایجان با نخجوان که بخشی از آذربایجان محسوب می‌شود، قطع است چراکه خاک ارمنستان در میانه نخجوان و آذربایجان واقع شده است. با توجه به اینکه طی مدت اخیر مسیرهای تجاری و حمل و نقل مهمی در منطقه در حال ظهور هستند، آذربایجان تمایل دارد خود را در موقعیتی قرار دهد که بتواند از این مسیرهای نوظهور، حداکثر بهره اقتصادی را دریافت کند. پس از جنگ روسیه و اوکراین، تقاضا برای مسیرهای جدید در همه مناطق زیاد شده است. اکنون که ترافیک تجاری در دریای سیاه به واسطه درگیری در اوکراین کاهش یافته اما ترکیه که این روزها با مشکلات اقتصادی بی‌شماری دست‌وپنجه نرم می‌کند، به‌شکل ویژه‌ای علاقه‌مند به ایجاد مسیرهای جدید و بدون محدودیت است. اگر ترکیه بتواند این امر را محقق کند، نفوذ سیاسی‌اش در سراسر منطقه گسترش خواهد یافت. در نتیجه ترکیه تابستان امسال گفت‌‌گوهایی را در خصوص احداث یک خط آهن جدید در این منطقه آغاز کرده است. از این نقطه، موضوع کریدور زنگزور مطرح می‌شود؛ کریدوری که در درجه اول قرار است دولتِ باکو را به نخجوان متصل کند. اما واقعیت این است که کریدور زنگزور مزایای بسیار بیشتری برای باکو خواهد داشت. براساس برخی تخمین‌ها، کریدور زنگزور می‌تواند ظرفیت حمل‌ونقلی کریدور ترانس خزر را به 5 تا 8 میلیون تن در روز افزایش دهد. چه اینکه کریدور میانه یک مسیر تجاری یا نه‌چندان قدرتمند است که از اروپا به شرق آسیا می‌رود و در مسیر خود از آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز می‌گذرد. قرار بر این بود که ارمنستان دسترسی آزاد از آذربایجان به نخجوان را تضمین کند تا راه‌آهن هورادیز - زنگلان - مغری(در استان سیونیک) - جلفا - آرازدیان باز شود. اما باکو ایروان را متهم کرده است که در مسیر بازشدن این خط آهن سنگ‌اندازی می‌کند. ایروان نیز معتقد است که این خط آهن قرار است استفاده مسافری داشته باشد و نه حمل کالا اما به نظر می‌رسد که آذربایجان کاربری حمل کالا و کریدوری را از این خط آهن مدنظر دارد. در نهایت آذربایجان تا آنجا پیش رفت که اعلام کرد کریدور زنگزور تا سال 2024 با مشارکت و یا بدون مشارکت ارمنستان تکمیل خواهد شد. بنابراین، این امکان وجود دارد که آذربایجان بخواهد فعالانه با هدف ایجاد این کریدور، دست به ایمن کردن مناطق اطراف بزند.

اما آذربایجان و ارمنستان تنها رقبا در منطقه‌ ناپایدار قفقاز نیستند. ترکیه نگران این است که دیگر کشورها با اجرای کریدور ترانس خزر به‌عنوان تنها کریدور منطقه، موقعیت این کشور را تضعیف کنند چراکه ترکیه به دنبال کریدورهای جدیدی است که محدودیتی نداشته باشد. سفیر چین در گرجستان اخیراً اعلام کرده که پکن به چنین پروژه‌های زیربنایی، به‌ویژه پروژه احداث بندر درآب‌های عمیق آناکلیا، در گرجستان، علاقه‌مند است. این بندر در مسیر کریدور ترانس خزر قرار دارد. کریدور ترانس خزر از شرق آسیا و چین آغاز شده و پس از ورود به قزاقستان از مسیر دریای خزر وارد آذربایجان شده و بعد با عبور از گرجستان به اروپا می‌رسد. چین همچنین بر اهمیت کریدور ترانس خزر برای حمل و نقل کالا به اروپا تاکید کرده است و خواستار همکاری با اتحادیه اروپا برای تقویت این کریدور شده است. در این سو آذربایجان و ترکیه کریدور زنگزور را به‌عنوان یک کریدور جدید و بدون محدودیت که تحت تسلط خودشان است، مدنظر دارند و تقویت کریدور ترانس خزر را رقیبی برای کریدور زنگزور می‌بینند. بنابراین انگیزه بالایی دارند تا پروژه زنگزور را در اسرع وقت به پایان ببرند. نکته جالب این است که گرجستان نیز چندان با احداث کریدور زنگزور همراه نیست.

چه خواهد شد؟

هیچ‌یک از قدرت‌های بزرگ از جمله ایالات متحده، روسیه و اتحادیه اروپا علاقه‌ای به وقوع یک درگیری نظامی تمام‌عیار ندارند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا در قفقاز منابع خیلی بزرگی ندارند و روسیه نیز به ثبات در منطقه نیاز دارد. با این حال، هر یک از این سه قدرت، بر روی کاغذ می‌توانند از وقوع یک درگیری جزئی در منطقه سود ببرند. قدرت‌های غربی ممکن روی این احتمال حساب باز کرده باشند که اگر درگیری در منطقه قفقاز رخ دهد، روسیه مجبور به دخالت می‌شود و در نتیجه تمرکز مسکو از جنگ در اوکراین به نقطه‌ای دیگر منحرف خواهد شد. احتمالاً روسیه نیز بر این باور است که درگیری آشکار در قفقاز می‌تواند بخشی از توجه غرب به اوکراین را به نقطه‌ای دیگر معطوف کند. مسکو همچنین در سقوط پاشینیان از صندلی قدرت نیز منافعی دارد. اگر پاشینیان سقوط کند، مسکو از شر رهبری که همیشه به دنبال ایجاد بالانس در روابط ارمنستان با غرب و روسیه بوده، خلاص خواهد شد و در نتیجه روسیه به احتمال زیاد روابط خود با آذربایجان را بیش از پیش تقویت خواهد کرد و همچنین مسیر حمل‌ونقلی ساخته خواهد شد. بازیگر دیگر ایران است که مانند بسیاری از همسایگان خود از موقعیتش در امتداد کریدور شمال-جنوب بهره‌مند است. با وجود روابط شکننده و بسیار ضعیف میان ایران و آذربایجان، تهران نیز به‌هیچ‌وجه خواهان آغاز جنگی دیگر در منطقه نیست. در تاریخ 18 شهریور وزیر دفاع آذربایجان میزبان یک هیئت ایرانی بود و در دیدار میان طرفین، درباره وضعیت منطقه و همکاری‌های نظامی گفت‌وگو شد.

با توجه به اختلافات ارضی حل نشده و ماهیت درگیری در منطقه، کاملا بدیهی بود که درگیری بر سر قره‌باغ آغاز شود. سوال این است که این درگیری چقدر شدید خواهد شد؟ فارغ از وقوع این درگیری باید گفت که بازی‌ ژئوپلیتیک در منطقه بدون تغییر باقی خواهد ماند؛ روسیه قرار نیست منطقه را ترک کند، آمریکا آماده است هرازچندگاهی مسکو را در قفقاز بیازارد، ترکیه بیش از پیش برای پیشبرد منافع خود در قفقاز تلاش خواهد کرد و ایران نیز سعی خواهد کرد با پیگیری سیاست‌ ایجاد آرامش، همچنان با احداث کریدور زنگزور مخالفت کند.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار