خائن بودن ربطی به ملیت ندارد/درباره نفرتافکنی علیه افغانستانیها
خائن و جاسوس بد و مذموم و نکبت است بر منکرش لعنت. اما خائن بودن ربطی به ملیت ندارد.

«نیاز» رفیقم بود. پیاز رفاقتمان اول بار وقتی کونه کرد که صلاة ظهر یک روز سرد پاییزی حیران و سرگردان دم خانهام نشسته بود. نشسته بود و زار زار گریه میکرد. لباس سبز پاکبان شهرداری رنگ و رو رفتهای به تن داشت و کفش کتونی آدیداسی که از سر خستگی شبیه صندل شده بود پاهای از سرما سرخش را گرفته بود.
یک دستش جارو بود و دست دیگرش گوشی موبایل سامسونگی که ۷ درصد شارژ داشت. دخترش در کابل زیر عمل قلب باز بود و موبایل فروش نامرد دولا و پهنا «ویپیان» قلابی برایش نصب کرده و به امان خدا رهایش کرده بود. خودش میگفت از وقتی از موبایلفروشی بیرون آمده بالای هزار بار روی دکمه فیلترشکن زده بلکه وصل شود، بلکه بتواند به زنش زنگ بزند و از حال جگرگوشهاش باخبر شود.
آن روز نیاز به زنش زنگ زد. دریچه آئورت دخترش را دکترها تعویض کرده بودند و هنوز از ریکاوری بیرون نیامده بود. من آن روز کار خاصی برای نیاز نکردم. از توی جیبم گوشیام را بیرون آوردم. فیلترشکنم را روشن کردم.
با پیش شماره ۰۰۹۳ تماس گرفتم و گوشی را به نیاز دادم. نیاز اشک میریخت و قربان صدقه میرفت و حال دخترش را پرسان میشد. از فردای آن روز سرد نیاز شد رفیقم. رفیقی که جارو به دست جلوی خانهام میایستاد و هر برگی که از درخت میافتاد را جارو میکرد تا به خانه برسم. دستی بدهیم. خسته نباشیدش بگویم و برود به خوابگاهش.
از یک روز دیگر نیاز نیامد. اینبار نوبت من بود که مثل مرغ پر کنده پرسان احوالش شوم. شدم. شدم و فهمیدم رد مرز شده و حسرت دست دادن هرروزهاش را روی دلم گذاشته و رفته. حالا دیگر درخت جلوی خانهام تابستان هم برگهایش میریزد.
مدتی است بعد از جنگ دوازدهروزه و تهدیدهای امنیتی که کشورمان را توی دردسر انداخته عدهای دوره افتادهاند و دیوار کوتاه افغانستانیها را پیدا کردهاند و راه و نیمراه از این دیوار بالا میروند.
من خبرنگارم. به حکم خبرنگار بودن نمیتوانم بیخود و بیجهت و از روی احساس حرف بزنم. اما قبل از اینکه خبرنگار باشم یک انسانم. انسانیت حکم میکند با همه انسانها با احترام و مدارا رفتار کنم. افغانستانیها همسایههای عزیز ما هستند. صدی نودشان آدم حسابی و زحمتکشند. اصلاً عمری بار ایران روی دوش آنها بوده.
مگر لیست مشاغلی که افغانستانیها مجاز به انجام آن کارها بودند را یادتان رفته؟ آنها سالهای سال سختترین و سنگینترین بارهای این مملکت را با اندک مزدی برداشتهاند. اگر قاچاقی و پیاده و شوتی به ایران آمدند نه به این خاطر بوده که از نشستن در هواپیما و سفر با عزت درکی نداشتهاند.
آنها از سر استیصال و درماندگی مجبور به ترک وطنشان شدهاند. آمدهاند با جان و دل کار کنند و نان حلال جمع کنند و برای خانوادهشان بفرستند. زندگی سختی که هیچکدام از شما که پشت گوشیهایتان نشستهاید و علیهشان هجمه درست میکنید تصورش را هم نمیکنید.
خائن و جاسوس بد و مذموم و نکبت است بر منکرش لعنت. اما خائن بودن ربطی به ملیت ندارد. مگر کم ایرانی خائن در همین یک ماه گذشته دیدیم.
اگر افغانستانیها غیرقانونی به ایران آمدند مشکل ما بوده. اگر کارهای سخت را روی گردهشان گذاشتهایم و قدرشان ندانستیم ما مقصریم.
حرف آخر اینکه اگر قرار است آنها را به خانهشان برگردانیم با سلام و صلوات این کار را بکنید. حرمتشان را نگه دارید. نگاه بد بهشان نکنید. هر وقت خواستید کسی را بابت ملیتاش جاسوس و خائن بشمارید یادتان باشد که ایرانی خائن هم داریم.
عکس: علی شریفزاده، ایرنا