| کد مطلب: ۵۹۴۴۵

تعارض طبیعی منافع

عربستان سعودی و امارات متحده عربی از نظر سیاست خارجی این خواستار تسلط بیشتر بر مناطق مختلف در منطقه هستند.

تعارض طبیعی منافع

عربستان سعودی و امارات متحده عربی از نظر سیاست خارجی این خواستار تسلط بیشتر بر مناطق مختلف در منطقه هستند. چه از نظر اقتصادی چه از نظر سیاسی دو کشور تلاش می‌کنند تا حوزه سلطه و نفوذ خود را افزایش دهند.  این فرآیند نزدیک به دو دهه است آغاز شده‌است.  وقتی دو قدرت منطقه‌ای در یک محدوده مشخص جغرافیایی با یکدیگر رقابت می‌کنند، به صورت طبیعی به تدریج تعارض و تقابل منافع میان این دو قدرت پدید می‌آید. 

واقعیت این است که در بسیاری از موارد حتی درون خانواده حاکم بر سعودی هم اختلاف نظر وجود دارد و حتی این اختلاف‌نظرها و تعارض منافع گاهی به حدی می‌رسد که به حذف فیزیکی منجر می‌شود، در همین چارچوب اختلاف دو عشیره عرب، آل سعود و آل نهیان، که حاکم بر دو کشور متفاوت منطقه هستند، کاملاً طبیعی است.  به نظر می‌رسد آنچه استثنا بود، ائتلاف این دو عشیره در جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای بود.

البته علاوه بر اختلاف‌های داخلی، نمی‌توان از نفوذ خارجی چشم‌پوشی کرد.  قدرت‌های فرامنطقه‌ای علاقه‌مند نیستند که یک اتحاد درون‌زا و مستقل در میان کشورهای عربی شکل بگیرد و به صورت پنهانی به اختلاف‌ها میان ابوظبی و ریاض دامن می‌زنند.  در عرصه بین‌المللی سعودی‌ها بیش از هر قدرتی به ایالات متحده آمریکا و اماراتی‌ها به صورت سنتی به انگلیسی‌ها نزدیک هستند.  هیچ بعید نیست که مشاوران فرامنطقه‌ای حاکمان ریاض و ابوظبی، در اقدام‌هایی که باعث تقابل میان آنها می‌شود، استقبال کنند.

امارات متحده عربی منافع زیادی در جنگ‌های جاری در منطقه، از لیبی و سودان در شمال آفریقا گرفته تا یمن در شبه‌جزیره عرب، دنبال می‌کند.  برای عربستان بسیاری از این درگیری‌ها موضوع نفوذ سیاسی و رهبری جهان عرب و امنیت مرزها است.  اما برای امارات متحده عربی این جنگ‌ها زمینه‌های اقتصادی و تجاری دارند. 

امارات در حال حاضر کانون تجارت طلا و جواهر در جهان است، درحالی‌که خود این کشور منابع طلا ندارد.  در برابر منابع طلای سودان بسیار غنی هستند و امارات علاقه‌مند است تا به این منابع دسترسی داشته‌باشد.  در یمن هم بحث سلطه بر بنادر تجاری کلیدی در دریای سرخ و باب‌المندب برای امارات بسیار اهمیت دارند.

در برابر این تحلیل، در میان برخی از تحلیل‌گران یک ارزیابی بدبینانه و توطئه‌اندیشانه وجود دارد که معتقدند اختلاف‌ها میان عربستان و امارات، نمایشی است و در واقع تاکتیکی برای سلطه بر منطقه است.  من معتقد نیستم که این اختلاف‌ها برنامه‌ریزی شده و نمایشی باشد.  آنچه در یمن شاهد آن هستیم یک تعارض منافع واقعی و مبتنی بر مسائل ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و سوگیری‌های ایدئولوژیک است.  زمانی که جنگ یمن آغاز شد، عربستان و امارات یک هدف مشترک را در این کشور دنبال می‌کردند  اما روز به روز شکاف‌ها در حال بیشتر شدن است.

  منابع نفت و گاز در جنوب یمن و بنادر کلیدی و سلطه یمن بر یکی از مهم‌ترین آب‌راه‌های جهان برای هر قدرتی جذاب است.  امارات متحده عربی برای دستیابی به این منابع طمع کرده‌است، اما عربستان سعودی نمی‌تواند تحمل کند که در کنار مرزهای خودش قدرت دیگری مسلط شود. حضور نیروهای وابسته به امارات متحده عربی در استان‌های المهره و حضرموت یمن برای عربستان یک تهدید امنیتی واقعی محسوب می‌شود.

در سال‌های اخیر امارات متحده عربی و عربستان سعودی به این دلیل که برای تنوع‌بخشی به اقتصاد و تجارت خارجی، استراتژی‌های کاملاً مشابهی را اتخاذ کرده‌اند و این شباهت باعث شده‌است که به رقبای اقتصادی یکدیگر در منطقه تبدیل شوند، امروزه ریاض و ابوظبی به جز نفت که منبع درآمد دیرینه دو کشور بود، در حوزه‌های مختلف از جمله گردشگری، هوش مصنوعی و فناوری‌های نوین و جذب سرمایه‌های خارجی، رقابت شدیدی با یکدیگر دارند.

موضوع دیگری که زمینه اختلاف میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی است، موضوع اخوان‌المسلمین است.  هرچند هر دو طرف به لحاظ ایدئولوژیک با اخوان‌المسلمین مشکل دارند، اما نحوه برخورد ابوظبی و ریاض با اخوان متفاوت است.  در دوران خیزش‌های بهار عربی و سرنگونی حکومت حسنی مبارک در مصر، عربستان و امارات وارد یک ائتلاف برای مقابله با دولت جدید اخوان‌المسلمین در مصر شدند. بعدها در قضیه محاصره قطر نیز دو کشور همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتند اما رفتار عربستان سعودی همواره مورد تایید امارات نبوده‌است.

اماراتی‌ها یک دشمنی ایدئولوژیک با اخوان‌المسلمین دارند، در حالی که سعودی‌ها به صورت تاکتیکی تغییر موضع می‌دهند.  برای مثال در جنگ یمن، عربستان سعودی روابط بسیار نزدیکی با حزب‌الاصلاح یمن، که شاخه اخوان‌المسلمین در یمن است، ایجاد کرد.  در برابر اماراتی‌ها کاملاً مخالف تسلیح و حمایت از الاصلاح بودند. در حال حاضر قطر و ترکیه به عنوان اصلی‌ترین حامیان ایدئولوژی اخوان‌المسلمین در منطقه شناخته می‌شوند.

در حالیکه امارات متحده عربی همچنان رویکرد خصمانه خود را نسبت به آنکارا و دوحه حفظ کرده‌است، باز هم مشاهده می‌کنیم که عربستان سعودی به صورت تاکتیکی تلاش کرده‌است تا بیشتر به این دو کشور نزدیک شود. البته انتظار نمی‌رود که عادی‌سازی روابط ریاض با آنکارا و دوحه یک اتحاد دائمی و استراتژیک باشد، ولی همین نزدیکی تاکتیکی هم مورد پسند امارات متحده عربی نیست. ترکیه و قطر در کشورهای مختلف از جمله سودان و لیبی با امارات متحده عربی وارد درگیری نیابتی شده‌اند و نزدیکی ریاض به این دو کشور برای امارات قابل قبول نیست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار