| کد مطلب: ۵۹۴۱۹

میل بی‌پایان به پول/بودجه سال ۱۴۰۵ سازمان صداوسیما در حالی به ۴۶ هزار میلیارد تومان رسیده که سازوکار نظارتی و هزینه‌کرد اعتبارات آن شفاف نیست

همه‌ساله درست در روزهایی که دولت لایحه سند دخل و خرج یک ساله کشور را به مجلس می‌برد، همه چشم‌هایشان را گرد می‌کنند تا ببینند تا ردیف‌های نهادهای خاص و بودجه‌‌‌بگیر مثل صداوسیما چقدر شده است.

میل بی‌پایان به پول/بودجه سال ۱۴۰۵ سازمان صداوسیما در حالی به ۴۶ هزار میلیارد تومان رسیده که سازوکار نظارتی و هزینه‌کرد اعتبارات آن شفاف نیست

همه‌ساله درست در روزهایی که دولت لایحه سند دخل و خرج یک ساله کشور را به مجلس می‌برد، همه چشم‌هایشان را گرد می‌کنند تا ببینند تا ردیف‌های نهادهای خاص و بودجه‌‌‌بگیر مثل صداوسیما چقدر شده است. این مناقشه‌ای تقریبا قدیمی است که یک طرف آن خواست عمومی برای شفافیت، کارآمدی و اولویت‌سنجی است و آن سویش هم نهادهایی‌اند که به پاسخ‌گو نبودن شهره‌اند.

برای صداوسیما فصل بودجه یک روند‌ خطی ثابت دارد: افزایش چند ده‌درصدی ردیف‌ها. به قاعده هر سال، در سال ۱۴۰۵ نیز مجموع ردیف‌هایی که به این سازمان اختصاص می‌یابد، ۲۰ درصد بیشتر می‌شود.  بررسی جداول لایحه بودجه ۱۴۰۵ نشان می‌دهد پایه بودجه این سازمان به ۳۳ هزار و ۵۱۲ میلیارد تومان رسیده است. ماجرا فقط همین هم نیست.

در جدول شماره ۹، که به برآورد اعتبارات ردیف‌های متفرقه اختصاص دارد، یک هزار و ۹۶۰ میلیارد تومان دیگر تحت عنوان «کمک به تولید آثار فرهنگی و افزایش آگاهی عمومی» به صداوسیما اعتبار داده شده است. با جمع‌زدن این دو ردیف، بودجه سازمان به حدود ۳۵ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان می‌رسد.

جز این ردیف مستقلی با عنوان «توسعه کمی و کیفی برنامه‌های تولیدی پویانمایی، مستند، فیلم و سریال» دیده می‌شود که ۹ هزار میلیارد تومان اعتبار برای آن در نظر گرفته شده است. با احتساب همه این ردیف‌ها، مجموع منابع صداوسیما در سال آینده به رقم حیرت‌انگیز ۴۶ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان می‌رسد.  چهار سال پیش بودجه صداوسیما حدود ۸ هزار میلیارد تومان بود حالا بسته به شیوه محاسبه چهار تا پنج برابر شده است. 

تناقض ردیف بودجه و ریزش مخاطب

در شرایطی که تورم و گرانی بیداد می‌کند و دولت درگیر کمبود منابع و کسری بودجه شدید است و رو به صرفه‌جویی‌ و حتی حذف یارانه‌ دهک‌های درآمدی آورده، برای صداوسیما هیچ چیز عوض نشده است. سال ۱۴۰۵ هم برای این سازمان بهاری است. مثل بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای خاص دارای ردیف بودجه. حاتم‌بخشی‌های بودجه‌ای از ثروت عمومی یک سوی ماجراست،  آنچه در این میان پرسش‌برانگیز است، جایگاه این رسانه در سبد مصرف فرهنگی و نیازها و ترجیحات و عادت‌های رسانه‌ای نسل جدید است. 

برنامه‌های صداوسیما نه مخاطب چندانی دارد، نه کیفیتشان به‌طور محسوسی ارتقا پیدا کرده و نه بحران اعتماد عمومی دامن‌گیر آن ترمیم شده است. در فضای رقابت نیز که عملا قافیه را به پلتفرم‌های داخلی و خارجی واگذار کرده‌اند. سریال‌ها و برنامه‌هایی که با هزینه‌های سنگین تولید می‌شوند، اغلب یا دیده نمی‌شوند یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر هم کسی پایشان بنشیند، خیلی زود از حافظه جمعی پاک می‌شوند.

از آن سو اما مردم ترجیح می‌دهند نیاز‌های محتوایی و سرگرمی خود را از پلتفرم‌های آنلاین، شبکه‌های اجتماعی یا حتی رسانه‌های خارجی تأمین کند. این موضوع وقتی در پیوند با سهم آن از بودجه عمومی کشور قرار دهیم، تناقض‌آمیز می‌شود. تناقضی که سال‌هاست به پرسشی عمومی تبدیل شده است. مردم می‌پرسند چرا سازمانی بی‌مخاطب همه‌ساله باید بیشترین سهم را از بودجه کشور بگیرد؟

محتوا با واقعیت‌ها تناسبی ندارد

شاید یکی از جدی‌ترین و وارد‌ترین نقدها به صداوسما همین مقاومت‌اش در برابر نظارت و پاسخ‌‌گویی است. مقاومتی که حالا دیگر شکلی تاریخی به خود گرفته است. تا به امروز، هیچ تحقیق و تفحص جامعی درباره عملکرد مالی و مدیریتی صداوسیما انجام نشده یا دستکم اگر هم انجام شده باشد، رسانه‌ای نشده و تلاش‌هایی که هم در برخی دوره‌ها در این راه شده، یا مسکوت یا بی‌نتیجه مانده است.

محمد علی ابطحی6 copy

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی و مدیر پیشین برون‌‌مرزی صداوسیما با تاکید بر اینکه صداوسیما باید مانند تجربه رسانه‌های معتبر جهانی با ساختارهای کوچک‌تر، چابک‌تر و کم‌هزینه‌تر، کارآمدتر اداره شود، به هم‌میهن می‌گوید: «مسئله اصلی و محل نگرانی افکار عمومی نه صرفاً اعداد و ارقام بودجه، بلکه تناسب میان محتوای رسانه ملی با واقعیت‌های اجتماعی و خواست مخاطبان است.

ابطحی معتقد است رسانه‌ای که مخاطب مؤثر ندارد، اساساً از کارکرد رسانه‌ای تهی شده و هزینه‌کرد در چنین شرایطی، نوعی اتلاف منابع عمومی به شمار می‌رود. او تصریح می‌کند که اگرچه هزینه تولید محتوا و آنتن ممکن است در مقایسه با هزینه‌های پرسنلی رقم بالاتری نباشد، اما فقدان عقلانیت رسانه‌ای، درایت حرفه‌ای و توجه به مطالبات واقعی مردم، آسیب اصلی این ساختار است.

این فعال سیاسی یکی از مشکلات بنیادین صداوسیما را فقدان سازوکار مؤثر نظارت محتوایی می‌داند و می‌گوید: «در درون صداوسیما، نهاد یا مرجعی وجود ندارد که به‌طور شفاف و حرفه‌ای درباره اثربخشی یا بی‌اثری برنامه‌ها داوری کند و مشخص سازد کدام برنامه ارزش افزوده رسانه‌ای دارد و کدام صرفاً هزینه‌زا و فاقد کارکرد است.

درنتیجه، مدیریت محتوا اغلب بر اساس تشخیص‌های محدود و سلیقه‌ای پیش می‌رود.» ابطحی همچنین به نگاه بسته و غیرجامع به مفهوم «مخاطب» اشاره می‌کند و می‌گوید: «در ساختار فعلی، مخاطب صداوسیما نه کل جامعه یا اکثر آن، بلکه گروه‌های محدود و از پیش‌تعریف‌شده‌ای تلقی می‌شوند که هدف اصلی، حفظ همان طیف است.»

این فعال سیاسی بهترین مسیر اصلاح را الگوبرداری از همین رقبای نوظهور می‌داند؛ رسانه‌هایی که به‌گفته او با حداقل امکانات، اما با خلاقیت، نوآوری و شناخت دقیق مخاطب، توانسته‌اند ارتباط مؤثری با جامعه برقرار کنند. او تأکید می‌کند: «تا زمانی که فضای بسته مدیریتی، بی‌اعتنایی به راهکارهای متنوع و فقدان نوآوری بر صداوسیما حاکم باشد، امکان تحول جدی فراهم نخواهد شد؛ در حالی که توجه به تجربه رسانه‌های مستقل و خلاق،  می‌تواند مسیر پیشرفت را هموار کند.»

مابه‌ازای بودجه‌ای صداوسیما چیست؟

امیر دبیری مهر copy

امیر دبیری‌مهر، پژوهشگر رسانه، اصل شفافیت بودجه‌ای را نه مطالبه‌ای سیاسی و انتخابی جناحی، می‌داند که ضرورت حکمرانی ایجاب می‌کند به آن توجه شود. او با اشاره به نظارت‌های قانونی و سازمانی بر عملکرد مالی صداوسیما می‌گوید: «برخلاف تصور رایج، نظارت‌های مالی دقیق وجود دارد اما مسئله مهم‌تر این است که در قبال این هزینه‌ها، چه خروجی و چه کارکردی برای جامعه تولید می‌شود.

باید سنجش شود که آیا برنامه‌های رادیو و تلویزیون واقعاً دیده و شنیده می‌شوند یا نه. آیا اکثریت مردم مخاطب این برنامه‌ها هستند؟» دبیری‌مهر با ابراز تردید نسبت به آمارها درباره مخاطبان صداوسیما می‌گوید: «این‌که گفته می‌شود ۷۰ درصد مردم بیننده صداوسیما هستند، اگر صرفاً از سوی خود سازمان اعلام شود، کفایت نمی‌کند. باید مؤسسات نظرسنجی مستقل، بی‌طرف و غیرسیاسی این ادعا را بررسی کنند.

اگر خروجی این ارزیابی‌ها نشان دهد که تنها ۶، ۷ یا حتی ۱۰ درصد مردم مخاطب بخش قابل توجهی از برنامه‌ها هستند، باید پرسید آیا چنین سطحی از مخاطب، توجیه‌کننده هزینه‌کرد سنگین از بودجه عمومی است یا نه.» این پژوهشگر رسانه، حساسیت‌ها درباره ردیف‌های اعتباری سالانه صداوسیما را به جهت‌گیری‌های این رسانه مرتبط می‌داند. و می‌گوید: «در سه، چهار سال اخیر، رویکرد سازمان صداوسیما به‌طور آشکار غیرملی بوده و عملاً یک طیف فکری و سیاسی خاص که اقلیتی پنج‌شش میلیونی در برابر جمعیت ۸۶ میلیونی کشور محسوب می‌شود، مخاطب اصلی قرار گرفته است. اگر سازمانی آگاهانه برنامه‌هایی برای این جمعیت کم روی آنتن می‌برد، با چه منطقی باید بودجه‌ای دریافت کند که به‌نام کل جمعیت کشور تخصیص داده می‌شود ؟»

او درباره اینکه چرا حساسیت عمومی نسبت به ردیف‌‌های اعتباری صداوسیما بیشتر شده، می‌گوید: «امروز بسیاری از اقشار اجتماعی خودشان را در آینه صداوسیما نمی‌بینند؛ نه صدایشان شنیده می‌شود، نه تصویرشان دیده می‌شود. وقتی یک رسانه عمومی بازتاب‌دهنده تنوع جامعه نباشد، طبیعی است که افکار عمومی نسبت به هزینه‌کرد آن حساس شود و بپرسد چرا منابع محدود کشور باید صرف نهادی شود که خود را در برابر جامعه پاسخ‌گو نمی‌داند.

بحث درباره بودجه صداوسیما و پرسیدن درباره سازوکارهای نظارتی این سازمان هیچ‌وقت تمامی ندارد و حتی به پرسش‌های بنیادین دیگری می‌رسد. پرواضح است، رسانه‌ای که مخاطب ندارد، قدرت ندارد. رسانه‌ای که حاضر به بازتعریف ماموریت خود، پاسخ‌گویی و پذیرش نظارت مستقل، شفافیت مالی و گفت‌وگوی واقعی با افکار عمومی نباشد، حتی اگر همه منابع عمومی را هم به آن بدهند، تنها و تنها شکاف‌ها را عمیق‌تر می‌کند. شکافی که با پول پر نمی‌شود، و هر سال، در زمان تصویب بودجه، خود را با صدایی بلندتر یادآوری می‌کند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار