| کد مطلب: ۴۸۱۰۶

تاثیر تحریم‌ها بر نظام بین‌الملل

این روزها بحث اسنپ بک و مکانیسم ماشه، گفت‌وگو در خصوص بازگشت تحریم‌ها و تاثیر آن بر کشورمان، بسیار داغ شده است.

تاثیر تحریم‌ها بر نظام بین‌الملل

این روزها بحث اسنپ بک و مکانیسم ماشه، گفت‌وگو در خصوص بازگشت تحریم‌ها  و تاثیر آن بر کشورمان، بسیار داغ شده است.  اما جالب است بدانیم تحریم‌ها بر روند تحولات «جهان در حال گذار» نیز تاثیرات خود را می‌گذارد و نظام بین‌الملل را متحول می‌کند؛ به نحوی که‌ این اثرگذاری، از ایجاد چالش و فشار بر کشورها، کمتر نیست. تحریم‌ها می‌تواند بر ساختار بین‌الملل، روابط کشورها و نهادهای بین‌المللی موثر بوده و چهره روابط بین‌الملل جدیدی را به تصویر کشاند.

تحریم نمودن، ریشه تاریخی دارد و به دوران یونان و روم باستان و محاصره دولت شهرها باز می‌گردد. در قرون وسطی پاپ‌ها و کلیسا‌ها، از تحریم مذهبی و اقتصادی علیه شاهان یا کشورها استفاده می‌کردند. ناپلئون در سال 1806 با بلوکه کردن تجارت بریتانیا، تحریم را به‌عنوان یک اهرم مدرن و ابزار جنگ اقتصادی به‌کار برد. اما نهادینه شدن این موضوع، به قرن بیستم و نهاد جامعه ملل بر می‌گردد و به‌عنوان امری برای جایگزین جنگ در اساسنامه این سازمان گنجانده شد. نظام دوقطبی و جنگ سرد بر کاربردی کردن تحریم‌ها افزود و آن را عاملی، در رقابت‌های دو بلوک شرق و غرب به کار گرفت.

شورای امنیت سازمان ملل متحد تحت عنوان حفظ صلح و امنیت از تحریم‌ها ابزاری رسمی ساخت تا علیه کشوری همچون رودزیا (زیمبابوه امروزی ) در سال 1966 استفاده نماید. در این قرن، کشورهایی همچون عراق و یوگسلاوی مورد تحریم‌های جامع سازمان ملل قرار گرفتند. اما قرن بیست‌ویکم،  قرن تحریم‌های هوشمند است که تاثیر آن به مراتب بالاتر از شکل سنتی آن بود. در این نوع تحریم، تلاش می‌‌شود تاثیرگذاری آن بر افراد و نهادها باشد مانند تحریم‌های بانکی، مالی، افراد و... امروزه تحریم هوشمند، ابزاری استراتژیک در سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ است که به‌وسیله آن سیستم ارتباطی مراکز اقتصادی را هدف قرار داده و هرگونه فعالیت مالی و تجاری را فلج می‌کند.

در کنار این تحولات، تحریم‌ها کارکرد دیگری نیز یافت و آن، سرعت بخشیدن به تغییر نظام بین‌الملل از دوقطبی به چندقطبی بود و در همین راستا، نهادهایی همچون «بریکس و شانگهای» شکل گرفت که تفاوت اساسی با سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی گذشته داشت و به نوعی نهادهای در حال گذار نظام بین‌الملل گشتند.

با اینکه تحریم‌ها در گذشته جهت تقویت هژمونی قدرت‌های بزرگ عمل می‌کردند و بعضاً موجب ترس دولت‌ها برای مقابله با هژمونی موجود بودند، اما در زمان تغییرات سیستم جهانی که پدیده‌های جدیدی شکل می‌گیرد، تحریم‌ها  توانست جبهه‌های جدیدی را در مقابل قدرت‌های بزرگ شکل دهد و موجب فاصله گرفتن بسیاری از کشورها از سیستم گذشته گردد؛ اتفاقی که برای ایتالیای سال ۱۹۳۵ با تحریم جامعه ملل رخ داد. این کشور که به‌دلیل حمله به اتیوپی مورد تحریم قرار گرفت، با خروج از آن، به ظهور فاشیسم و جنگ جهانی دوم کمک کرد.

اگرچه‌ گفته می‌‌شود کارکرد تحریم‌ها، سرنگونی دولت‌ها نیست (و فقط به ملت‌ها فشار می‌آورد) اما باید اضافه کرد که تحریم‌ها، نظام بین‌الملل را دچار چالش‌های جدی می‌کند و موجب شکل گرفتن  ائتلاف‌ها و اتحادهای جدید می‌شود. کشورهایی که نسبت به این بی‌عدالتی معترض هستند و خود را در تنگنای تحریم‌ها می‌بینند، گردهم می‌آیند و سازمان‌های بین‌المللی (ساخته شده در نظام دوقطبی) که وظیفه‌شان حل و فصل اختلافات بین کشورهاست، نمی‌توانند پاسخگوی آنها باشند و در نتیجه این سازمان‌ها تضعیف شده و جایگاه‌شان را از دست می‌دهند.

برای مثال بازگشت تحریم‌های شورای امنیت با مکانیسم ماشه، اگرچه نشانه ناتوانی یک توافق جهانی و ضعف ما در نگهداری برجام بوده به همان میزان هم گویای بازیچه بودن یک نهاد بین‌المللی توسط قدرت‌های جهانی می‌باشد که هر زمان بخواهند از آن علیه کشورهای ضعیف استفاده می‌کنند و سرانجام آن ناامیدی از این سازمان بین‌المللی و نظام حقوقی حاکم بر جهان است که نه‌تنها امکان حل مشکلات را ندارد بلکه می‌توان از آن به‌عنوان یک ابزار در مقاطع مختلف استفاده نمود.

قطعنامه‌هایی که زمان آن به پایان رسیده و توافقی که جایگزین آن شده است تا صلح و مدارا حاکم گردد می‌تواند بار دیگر به وسیله‌ای برای فشار به کشورها جهت قطع ارتباط اقتصادی و تجاری گردد. همانگونه که در گذشته جامعه ملل به‌دلیل عدم توانایی‌اش در حل مشکلات و ایجاد تعادل بین کشورها، نتوانست ادامه یابد، سازمان ملل و دیگر نهادهای بین‌المللی که ناتوان از حل مسائل کشورها باشند نیز به همین گونه می‌توانند به پایان راه برسند.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار