| کد مطلب: ۵۶۷۲۳

این جادوگری‌‏های بی‌‏ارج/درباره توهین به هویت ملی در برنامه «بازمانده»

در روزهای اخیر انتشار تصاویری از پرتاب کیسه‌های شنی به پازلی که در دو طرف آن نماد مشهور شیر دال و در قلب آن، درفش کاویانی قرار دارد، موجی از اعتراض‌ها را به سازندگان برنامه «بازمانده»، به‌خصوص دو بازیگر و برنامه‌ساز مشهور، مهران غفوریان و سیامک انصاری پدید آورده است و بسیاری از مردم معترض این پرسش را مکرر می‌پرسند که چه لزومی دارد رقابت‌کنندگان در یک برنامه سرگرمی، نمادهای ملی ایرانی را مورد اصابت قرار دهند.

این جادوگری‌‏های بی‌‏ارج/درباره توهین به هویت ملی در برنامه «بازمانده»

در روزهای اخیر انتشار تصاویری از پرتاب کیسه‌های شنی به پازلی که در دو طرف آن نماد مشهور شیر دال و در قلب آن، درفش کاویانی قرار دارد، موجی از اعتراض‌ها را به سازندگان برنامه «بازمانده»، به‌خصوص دو بازیگر و برنامه‌ساز مشهور، مهران غفوریان و سیامک انصاری پدید آورده است و بسیاری از مردم معترض این پرسش را مکرر می‌پرسند که چه لزومی دارد رقابت‌کنندگان در یک برنامه سرگرمی، نمادهای ملی ایرانی را مورد اصابت قرار دهند.

چنین عملی ـ آن‌هم درحالی‌که در ماه‌های اخیر توجه به میراث ملی حتی در میان نهادهای دولتی روزافزون بوده است و برای نمونه، شهرداری تهران پس از نصب تندیس آرش کمانگیر، چندی‌پیش از مجسمه شاپور ساسانی نیز در میدان انقلاب رونمایی کرد ـ تردیدبرانگیز است و این ظن را برمی‌انگیزد که نیت و هدف برنامه‌سازان را بداند تا شاید دریابد چنین کج‌سلیقگی آشکاری، ریشه در چه تحلیلی دارد و در پی نیل به چه مقصودی است؟

مهمتر از این، البته توجه به حساسیت گسترده و معناداری که مردم به نمادهای ملی و ایرانی دارند و آن را بدون تعارف و بی‌مجامله به اشتراک می‌گذارند، نیازمند درکی تاریخی و جامعه‌شناختی به مقوله هویت ملی در ایران است.

غفوریان و انصاری باختند

برنامه «بازمانده» که پخش آن از ۲۲ آبان‌ماه در سکویی به‌نام «بازمانده‌بین» آغاز شده بود، اقتباسی است از نمونه خارجی مسابقه‌های نجات (Survivor) و در آن شرکت‌کنندگان در محیطی شبیه جزیره با منابع محدود آب و غذا، باید از پس حل چالش‌هایی دشوار برآیند. در پایان هر قسمت هم فقط یک‌نفر که موفق به مدیریت منابع شده است، به‌عنوان برنده اعلام می‌شود.

دراین‌میان تخمین سازندگان برنامه این بوده است که حضور مجری‌هایی همچون غفوریان و انصاری می‌تواند جنس برنامه را جور کند و بینندگان علاوه بر سرگرمی، خنده‌ای هم بر لب می‌نشانند. نتیجه اما با چنین خطای فاحشی، نه‌فقط کلیت برنامه را زیرسوال برده است، بلکه حتی به شهرت این دو بازیگر سابقه‌دار حوزه طنز و کمدی ایران نیز آسیب زده است؛ به‌نحوی‌که کم نیستند کاربرانی و کسانی‌که گفته‌اند، بازنده اصلی این برنامه کسی نیست، جز این دونفر.

توقیف بازمانده و بازمانده‌بین

در میانه همه حدس‌وگمان‌ها درباره چرایی چنین سناریویی، دیروز انتشار خبری جدید دراین‌زمینه، تردیدها را بیش‌ازپیش برانگیخت. خبر این بود که فعالیت سکوی پخش «بازمانده‌بین» پس از انتشار بخش‌هایی از مسابقه «بازمانده»، بدون اخذ مجوزهای لازم و در پی طرح مواردی درباره «توهین به نمادهای ملی و میهنی»، متوقف شده است. طبق توضیحی که روابط عمومی سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت‌ و تصویر فراگیر در فضای‌مجازی (ساترا) اعلام کرده، این اقدام در ادامه پیگیری حقوقی و با هدف «رعایت حقوق مخاطبان»، «صیانت از نمادهای ملی» و الزام سکوها به تبعیت از مقررات رسمی انجام شده است.

این درحالی‌است که چندروز پیش عباس سیاح‌طاهری (معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی ساترا) در شبکه اجتماعی خود درباره وضعیت حقوقی این پروژه توضیح داده و مدعی شده بود که «طرح» مسابقه «بازمانده» مجوز مشروط به اصلاح داشته، اما این مجوز در مردادماه ۱۴۰۳ منقضی شده و در وضعیت فعلی «مجوز تولید» و «مجوز انتشار» نداشته است؛ بنابراین پخش این رئالیتی‌‌شو مشمول پیگرد قانونی خواهد شد.

پرسشی‌که اینجا پیش می‌آید، این است که چرا قبل از اینکه اعتراض‌ها به این برنامه زیاد شود، خبری از این نبود مجوزها و نظارت‌ها نبوده است و اصلاً اگر این اعتراض‌ها به‌وقوع نمی‌پیوست، باز چنین تصمیمی برای سکو و برنامه اتخاذ می‌شد؟

در کنار این مورد، نکته حقوقی دیگری که دراین‌زمینه مطرح می‌‌شود این است که براساس چارچوب‌های ساترا، پلتفرم‌های دارای مجوز VOD سطح یک، امکان پخش «محتوای تولیدی» را ندارند و فقط می‌توانند به بازنشر محتوای داخلی یا خارجی بپردازند. طبق همین قاعده، انتشار برنامه‌های تولیدی نیازمند مجوز سطح دو است؛ مجوزی‌که گفته می‌‌شود سکوی «بازمانده‌بین» در زمان انتشار برنامه «بازمانده» نداشته است.

شیردال‌های نگاهبان راستی

«شیردال» که در فارسی میانه به‌نام «بشکوچ» هم نامیده شده است، موجودی افسانه‌ای با تن شیر و سر عقاب (دال) است که گوش‌هایی شبیه به اسب دارد و  نماد قدرت، نور و  شکوه به‌حساب می‌آمده است. ازجمله مشهورترین نمونه‌های بازمانده از این موجود افسانه‌ای، همان سرستون‌های معروف هخامنشی است که بسیاری از مردم آنها را در تخت جمشید به تماشا نشسته‌اند و حتی برخی را به‌یاد نماد هواپیمایی «هما» می‌اندازد.

شاید چنین تبادرذهن‌هایی نیز این‌گونه خشم عمومی را برانگیخت. هخامنشیان شیردال را نگاهبان راستی و درستی در برابر اهریمن، جادو و دروغ می‌دانستند و حتی برخی بر این گمانند که سیمرغ در ادبیات فارسی، بازآفرینی شیردال است. اینک با چنین سابقه‌ای بنگرید که چنین رفتاری در ذهنیت جمعی و تاریخی ایرانیان، چه وضعیتی ایجاد می‌کند. 

درفشی برای آزادمنشی و استبدادستیزی

در کنار این، نماد درفش کاویانی نیز در تاریخ ایران اهمیت زیادی دارد و پرچم اسطوره‌ای و تاریخیِ ایران از پادشاهی پیشدادی تا پادشاهی کیانی بوده است. آنطورکه فردوسی در شاهنامه روایت کرده است،  این درفش با خیزش کاوه آهنگر دربرابر ضحاک و آغاز پادشاهی فریدون پدید آمده است؛ وقتی‌که کاوه در برابر ضحاک شورید، پیش‌بند چرمی آهنگری‌ خود را بر نیزه چوبی کرد و در جلوی مردم قرار گرفت تا آنها را هدایت کند. پس از پیروزی، همین درفش با افزودن جواهراتی، بدل به پرچم ایرانیان شد.

از نظر برخی پژوهشگران، این پرچم در دوره‌های تاریخی ایران همچون شاهنشاهی هخامنشی و اشکانی نیز پرچم ملی ایران بوده ‌است. منابع دیگر نیز نشان می‌دهد، این درفش در شاهنشاهی ساسانی، پرچم رسمی ساسانیان بوده و از آن در جنگ‌ها نیز استفاده می‌شد. در نبرد قادسیه این درفش به‌دست مهاجمان افتاد، جواهراتش به غارت رفت و به آتش کشیده شد.

بااین‌همه درفش کاویانی همواره در میان ایرانیان، نشانه‌ای بوده است از روحیه عدالت‌خواهی، آزادمنشی و استبدادستیزی و بعدتر در دوران استیلای خلفای بنی‌عباس نیز حکمرانان ایرانی، بدان استناد می‌کردند تا استقلال خود را از بیگانگان به‌نمایش بگذارند. برای نمونه، یعقوب لیث صفاری که می‌کوشید شکوه و جلال ایران باستان را احیا کند، زمانی شعری برای خلیفه عباسی فرستاد و در آن گفت: «درفش کاویانی (عَلَم الکابیان) همراه من است و امیدوارم که زیر سایه آن بر ملت‌ها فرمانروایی کنم».

با این تفاسیر چنین رفتارها و برنامه‌هایی را ـ چه بدون نیتی خاص بوده باشد، چه با نیت تخریب هویت ملی ایرانی ـ باید بیهوده‌کاری و آب در هاون کوفتن دانست. فرهنگ ایرانی، مهاجمان خونریز و مسلط‌اش را در طول تاریخ، اهلی فرهنگ صلح‌طلبانه خود کرده است و با این برنامه یا دلقک‌بازی‌های فلان‌کمدین درباره شاهنامه، خللی در تداوم خودآگاهی ملی ایرانیان ایجاد نخواهد شد.

حتی شاید بشود گفت ،چنین جادوگری‌ها و بی‌هنری‌هایی، شاید بیشتر افکار عمومی را در زمینه پاسداشت هویت ایرانی آگاه کند و توفیقی اجباری برای ملتی بشود که در دهه‌های اخیر، کم ناراحتی ندیده است از این بی‌احترامی‌ها.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
آخرین اخبار