| کد مطلب: ۳۷۹۶۹

تله‏ نام جعلی/دفاع از هویت ملی نباید با نفرت‏‌پراکنی آمیخته شود

ضمن مخالفت منطقی با نام جعلی و حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه، باید از نفرت‌پراکنی نسبت به آمریکا، عربستان، امارات، روسیه، چین، سایر کشورهای عربی، و سایر کشورهایی که ممکن است ادعاهای ما را نپذیرند خودداری کنیم تا ابتدا بتوانیم سرمایه‌های آن‌ها را جذب کنیم تا بعد بتوانیم تهدید کنیم که مطرح کردن ادعاهای غیرمنطقی نمادین می‌تواند برای سرمایه‌های واقعی آن‌ها خطرناک باشد. این موضوع در شرایط کنونی، در مورد آمریکا و به‌ویژه در مورد ترامپ اهمیت بیشتری دارد.

تله‏ نام جعلی/دفاع از هویت ملی نباید با نفرت‏‌پراکنی آمیخته شود

عیسی عادلی/دکتری روابط بین‌الملل

در ایران خیلی‌ها متعجبند که چرا ترامپ تصمیم گرفته به نام خلیج عربی در آمریکا رسمیت ببخشد، آن هم در شرایطی که مذاکراتی میان ایران و آمریکا در جریان است و ترامپ بارها از ایران به نیکی یاد کرده است. با این حال در ایران در مورد این که چه واکنشی باید نشان داده شود به نظر می‌آید اتفاق نظر وجود دارد و آن هم عبارت است از این که چون این مسئله مانند بسیاری از مسائل دیگر ناموسی است باید به شدیدترین شکل ممکن با آن برخورد شود؛ حتی ممکن است برخی در این شرایط به قطع مذاکرات و افزایش تنش بیندیشند، چه با آمریکا و چه با عربستان و سایر کشورهای عربی.

از آن جایی که طبق تجربه تاریخی شخصیت ملی ایرانی، احساسی و آرمان‌گراست، مطرح کردن بحث خلیج عربی می‌تواند تله‌های احساسی پیش روی توسعه ایران را بگشاید. دانستن این که چرا ترامپ این کار را کرد برای ذهنیت ملی ایرانی ممکن است دشوار باشد. از نظر ایرانیانی که آرزو دارند «فروغ دیده حق‌باوران» باشند سیاست چیزی نیست جز جست‌وجوی حقیقت، در حالی که تقریباً در همه کشورهای توسعه‌یافته جهان سیاست چیزی نیست جز جست‌وجو برای منافع.

در واقع در حالی که ممکن است خیلی از ایرانی‌ها از رفتار ترامپ متعجب باشند، خیلی از مردم جاهای دیگر هم از ایرانی‌ها متعجبند که چرا انتظار دارند وقتی منافع آمریکا اقتضا کند، وقتی پول‌های سعودی و سایر کشورهای ثروتمند عربی می‌تواند در آمریکا سرمایه‌گذاری شود، ترامپ باید به تاریخ وفادار باشد؟ مگر او تاریخدان است؟ یا این که یک روشنفکر و پژوهشگر است؟ ترامپ مثل هر سیاستمدار دیگر وکیل مردم کشور خود است و وظیفه دارد منافع موکلین خود را دنبال کند. پس ترامپ دشمنی ذاتی با ایران، مردم ایران، یا حتی جمهوری اسلامی ایران ندارد. 

او صرفاً دارد منافع ملی آمریکا و شاید منافع شخصی خود را پیگیری می‌کند. پیشتر کشورهای چین و روسیه هم در مورد حاکمیت جزایر سه‌گانه ایرانی در خلیج فارس گزاره‌هایی را مطرح کردند که خون عده‌ای را به جوش آورد. با وجود آن که آن‌ها ادعای شراکت راهبردی با جمهوری اسلامی ایران را داشتند. اما حتی باید به آن‌ها هم حق داد، چراکه دنبال منافع ملی خود هستند و کشورهای عربی برای آن‌ها به مراتب جذاب‌تر از ایران هستند. اگر تا این جا، قدری از غلیان احساسات خواننده کاسته شده، حال باید به این سوال پرداخت که چه باید کرد؟

پاسخ به سوال «چه باید کرد؟» در پاسخِ سوال نخست نهفته است: در واقع باید کاری کرد که ایران هم مثل امارات و عربستان جذاب شود و منافع ملی این کشورها مستلزم خودداری از رنجش دولت و مردم ایران باشد و این فقط در مورد آمریکا و قدرت‌های جهانی نیست، حتی کشورهای عربی هم باید احساس کنند مطرح کردن اسم خلیج عربی می‌تواند سرمایه‌های آن‌ها در داخل ایران یا جاهای دیگر را به خطر بیندازد. وقتی منزوی باشیم، وقتی منافع دیگران با منافع ما گره نخورده باشد، آن دیگران دور هم می‌نشینند و بین هم توافق می‌کنند که به خلیج فارس بگویند خلیج عربی. پس از آن دیگر هیچ اهمیتی ندارد که ما بین خودمان چه می‌گوییم.

علاوه بر این شاید اصلاً مطرح شدن نام خلیج عربی در شرایط حاضر صرفاً یک اقدام نمادین نبوده و تلاشی باشد برای انزوای بیشتر ایران. در واقع برای آن‌هایی که مخالف عادی شدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هستند دستاورد ملموس داشته باشد. در رأس آن‌ها می‌تواند اسرائیل باشد که در هفته‌های اخیر دچار شکست عشقی در رابطه خود با آمریکای ترامپ شد. به همین دلیل ممکن است مطرح کردن نام جعلی برای خلیج فارس تنها یک دغدغه نمادین ناسیونالیست عربی نبوده و یک تله بوده باشد.

درنتیجه، ضمن مخالفت منطقی با نام جعلی و حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه، باید از نفرت‌پراکنی نسبت به آمریکا، عربستان، امارات، روسیه، چین، سایر کشورهای عربی، و سایر کشورهایی که ممکن است ادعاهای ما را نپذیرند خودداری کنیم تا ابتدا بتوانیم سرمایه‌های آن‌ها را جذب کنیم تا بعد بتوانیم تهدید کنیم که مطرح کردن ادعاهای غیرمنطقی نمادین می‌تواند برای سرمایه‌های واقعی آن‌ها خطرناک باشد. این موضوع در شرایط کنونی، در مورد آمریکا و به‌ویژه در مورد ترامپ اهمیت بیشتری دارد.

ترامپ یک بار زلنسکی را از کاخ سفید بیرون انداخت، اما رئیس‌جمهور اوکراین به خاطر منافع ملی کشورش بر خشم خود غلبه کرد و توانست ورق را به نفع خود برگرداند: او قرارداد مواد معدنی را با آمریکا امضا کرد تا کمک‌های آمریکا در جنگ اوکراین مقابل روسیه قطع نشود. به نظر می‌رسد در سیاست خارجی، زلنسکی الگوی بهتری است تا شوونیست‌های احساسی آرمانگرا.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
آخرین اخبار