همکاری زیر سایه تحریم/آیا تحریمها و فشارهای جدید آمریکا روابط اقتصادی تهران و پکن را تحت تاثیر قرار میدهد؟
با افزایش فشار تحریمی آمریکا بر پالایشگاهها و بنادر چین برای توقف خرید نفت از ایران و روسیه، موضوع استمرار فروش نفت ایران به چین در سایه تحریمها بار دیگر مورد توجه رسانهها قرار گرفتهاست.
با افزایش فشار تحریمی آمریکا بر پالایشگاهها و بنادر چین برای توقف خرید نفت از ایران و روسیه، موضوع استمرار فروش نفت ایران به چین در سایه تحریمها بار دیگر مورد توجه رسانهها قرار گرفتهاست. پایگاه خبری بلومبرگ هفته گذشته در گزارشی به نقل از موسسه کپلر مدعی شدهاست به دلیل تحریمها و کاهش تقاضای نفت چین، میزان نفت ذخیرهشده شناور ایران به بالاترین سطح خود در دوسالونیم گذشته رسیدهاست.
این گزارش مدعی شدهاست که میزان ذخایر شناور ایران به ۵۴ میلیون بشکه نفت رسیدهاست که بالاترین رقم از ماه مه ۲۰۲۳ و حدود ۲ برابر ماه پیش است. با این حال مقامها و رسانههای ایران میگویند که هیچ تغییری در فروش نفت ایران به چین در ماههای اخیر ایجاد نشدهاست. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا فشارهای خود را به چین و هند برای کاهش واردات نفت خام تحریمی ایران و روسیه افزایش دادهاند.
یک مقام آگاه در مورد تحریمهای آمریکا علیه چین خبر داد که تاکنون نزدیک به ۱۳۰ بندر، پالایشگاه، بانک و نهاد چینی به دلیل ارتباط با ایران در سالهای اخیر در فهرست تحریمهای ایران قرار گرفتهاند. در طول پاییز آمریکا چند دور تحریم جدید علیه اشخاص و نهادهایی که ادعا میشود در شبکه تجارت خارجی تحریم شده ایران نقش بازی میکنند، اعمال کرد. با این حال دیپلماتهای جمهوری اسلامی تصریح میکنند که هیچ تغییری در میزان صادرات نفت ایران و تقاضای نفت چین ایجاد نشدهاست و صادرات ایران به چین به روال گذشته ادامه دارد.

عبدالرضا رحمانیفضلی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری خلق چین، هفته جاری با حضور در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، روابط ایران و چین را رو به توسعه توصیف کرد. به گفته سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، «رحمانیفضلی اعلام کرد چین کشور مهمی است و گزارشی از همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و چین در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تجاری ارائه کرد و به سفر امسال رئیسجمهور به چین اشاره نمود و آن را موفق و با نتایج مثبت دانست. سفیر ایران در چین همچنین درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین اعلام کرد که این قرارداد در حال اجرا و رو به پیشرفت است و بخشی از آن نیز تاکنون عملیاتی شده است.»
بعد از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، درآمدهای ارزی و تجارت خارجی ایران به شکل بیسابقهای به چین و کشورهای همسایه وابسته شدهاست؛ تا جایی که نزدیک به ۸۰ درصد از مبادلات تجاری ایران صرفاً با ۵ کشور انجام میشود. این شکل از انحصار و محدودیت روابط خارجی باعث شدهاست که شناسایی و تحریم گلوگاههای روابط خارجی ایران تسهیل شود و ریسک تجارت خارجی ایران افزایش پیدا کند.
کریس رایت، وزیر انرژی دولت ترامپ اوایل سال جاری اعلام کردهبود که «ما میتوانیم صادرات نفت ایران را کاملاً متوقف کنیم.» با این حال در طول ۹ ماه گذشته عملی شدن این ادعا با موانع زیادی مواجه شدهاست و تغییر چشمگیری در صادرات نفت خام ایران ایجاد نشدهاست.
ایران در طول سالهای اخیر تلاش کردهاست با استفاده از ابزارهای مختلف، از جمله روشهای دور زدن تحریمها، از جمله فروش نفت نیابتی از طریق مالزی (و اخیراً اندونزی)، استفاده از شرکتهای صوری، ناوگان سایه و بهبود روابط با چین، جلوی عملی شدن فشارهای آمریکا را بگیرد.
به جز دوره یکساله از آبان ۱۳۹۸ تا شهریور ۱۳۹۹ که فروش نفت ایران به شکل قابل توجهی در چارچوب تحریمهای آمریکا و کاهش تقاضای جهانی نفت به دلیل رکود ناشی از کرونا به شدت کاهش پیدا کردهبود، ایران بر اساس آمار نهادهای ارزیابی فروش نفت از شهریور ۱۳۹۹ توانست فروش نفت خود را احیا کند. بر اساس آمار تانکر ترکرز، شهریور ۱۳۹۹ مجموع فروش نفت خام و فرآوردههای نفتی ایران به بیش از یک میلیون بشکه در روز رسید و تا زمستان همان سال از یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه فراتر رفت.
خرید نفت خام ایران و روسیه برای چین نیز تا حدود زیادی منفعت دارد. چین تلاش میکند تا به عنوان بزرگترین واردکنندگان انرژی جهان، منابع تامین انرژی خود را متنوع کند و وابستگی کمتری به متحدان آمریکا برای تامین انرژی خود داشتهباشند.در عین حال رسانههای مختلف در مورد میزان تخفیفهای ایران و روسیه به خریداران نفتشان در بازار جهانی نفت گزارشهای مختلفی منتشر کردهاند.
بلومبرگ به تازگی ادعا کردهاست که ایران تخفیفهای فروش نفت خام خود را از ۴ دلار در هر بشکه نفت خام به ۸ دلار در هر بشکه رساندهاست. این تخفیفهای چشمگیر تمایل کشورهای واردکننده به واردات نفت خام ایران و روسیه را نسبت به رقبا افزایش دادهاست. آمار موسسه کپلر نشان میدهد که برای پنجمین ماه متوالی واردات نفت خام چین از ایالات متحده آمریکا در عدد صفر قرار گرفتهاست.
تشدید فشار حداکثری
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در دور دوم ریاستجمهوری خود زمستان سال گذشته در یکی از نخستین اقدامهای خود علیه ایران با امضای یک یادداشت ریاستجمهوری سیاست فشار حداکثری را مجدداً اعمال کرد. در دوره جدید علاوه بر سیاستهای پیشین آمریکا برای تحریم افراد و نهادهای دستاندرکار در فرآیند دور زدن تحریمها، اقداماتی مانند بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در دستور کار قرار گرفت.
یکی از اهداف اصلی آمریکا از دور نخست اجرای سیاست فشار حداکثری، تلاش برای قطع صادرات نفت ایران به چین یا به ادعای واشنگتن به صفر رساندن صادرات نفت ایران است. در همین چارچوب جان کی هرلی، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، ماه گذشته سفری منطقهای به غرب آسیا داشت و برای شناسایی مسیرهای دور زدن تحریمها و همچنین تحت فشار قرار دادن شرکای اصلی تجاری ایران به اسرائیل، ترکیه، امارات متحده عربی و لبنان سفر کرد.
همزمان با این اقدامها در طول ماههای اخیر تعدادی تحریم جدید علیه بنادر و پالایشگاههای خصوصی چین به بهانه خرید نفت ایران و روسیه اعلام شدهاست. این تحریمها در کنار شناسایی و تحریم نفتکشها موسوم به ناوگان سایه که نفت خام ایران و روسیه را برای فروش در بازارهای مختلف جابهجا میکنند، نشان از تشدید تلاشهای آمریکا برای افزایش فشار به ایران دارد.
مجموعه گزارشها نشان میدهد که افزایش ناگهانی میزان ذخایر نفت شناور ایران بیش از اینکه ناشی از بیمیلی چین به خرید نفت ایران باشد، ناشی از تلاش برای یافتن مسیرهای جدید برای دور زدن تحریمها است. بلومبرگ مینویسد: «تحریمهای اخیر ایالات متحده بر برخی پایانههای کلیدی در چین، مانند ریزائو (که یک نقطه ورودی عمده برای نفت خام ایران است) تخلیه بار را مختل کرده و برخی کشتیها را مجبور به تغییر مسیر به بنادر جایگزین کرده است.» این تغییر مسیر و تاخیر برای یافتن مشتری یا بندر جدید باعث شدهاست که بخشی از صادرات نفت ایران به صورت شناور روی دریا باقی بماند.
موسسه کپلر نیز در ارزیابی خود از میزان فروش نفت ایران تاکید میکند که خروجی نفت از بنادر ایران در طول ماههای اخیر تغییر چندانی نکردهاست، اما به دلیل اختلالهایی که بر اثر تحریم پایانههای وارداتی در چین ایجاد شدهاست، بخشی از نفت صادراتی ایران بهرغم بارگیری در مبدأ، هنوز به مقاصد خود در چین نرسیدهاند.
کپلر در گزارشی مینویسد با وجود تشدید اخیر تحریمها علیه نفت خام ایران، میزان بارگیری نفت ایران همچنان بالا بوده و در ماههای سپتامبر و اکتبر نزدیک به ۲ میلیون بشکه در روز باقی ماندهاست. درحالیکه معمولاً تقریباً تمام نفت ایران به چین صادر میشود، قابل توجه است که در دو ماه گذشته، تنها به طور میانگین 1/2 میلیون بشکه در روز از این دو میلیون بشکه نفت در روز به چین رسیده است. به نوشته کپلر این اختلاف در میزان خروجی نفت ایران و ورودی نفت در چین، نشانگر دو مسئله است:
اختلاف بین بارگیری و ورود: بخشی از این اختلاف بین میزان بارگیری نفت ایران و میزان رسیدن آن به چین، نفت خام شناور بر روی آب را نشان میدهد.
علت ذخیره شناور: یک نتیجه روشن این است که همه محمولههای خروجی از ایران هنوز خریداران نهایی خود را پیدا نکردهاند و بخشی از عرضه در حال ترانزیت یا ذخیره شناور باقی مانده است. این وضعیت، ذخیره شناور در آسیا را به بالاترین حد خود در سه سال اخیر رسانده است.
کپلر ادامه میدهد یکی از عوامل اصلی محدودکننده تقاضا در کوتاهمدت، تمام شدن سهمیههای واردات نفت خام در میان پالایشگاههای شاندونگ بوده است. با این حال کپلر تاکید میکند که این اختلال موقتی است و پیشبینی میکند که به سرعت وضعیت صادرات نفت ایران به چین به شرایط عادی باز گردد.
با توجه به تخفیفهای چشمگیر بر نفت خام ایران (که در حال حاضر حدود ۸ دلار کمتر از نفت برنت ICE در شاندونگ تحویل داده میشود)، انتظار داریم که فعالیت خرید به سرعت در ابتدای سال ۲۰۲۶ از سر گرفته شود. آمنه بَکر، تحلیلگر مؤسسه کپلر، اعلام کرده که پالایشگاههای مستقل چین سرانجام سهمیههای اضافی واردات را که چند هفته پیش درخواست کرده بودند، دریافت کردهاند. این به معنای چراغ سبز رسمی برای افزایش واردات نفت ایران از ماه دسامبر است.
فراز و فرود روابط پکن و واشنگتن
این نگرانی وجود داشت که تلاشهای چین برای توافق آتشبس تجاری با آمریکا در پی اعمال تعرفههای سنگین بر واردات از چین، در چارچوب معاملهای بر سر خرید نفت ایران عملی شود. با این حال توافق اخیر تجاری میان آمریکا و چین، تاثیر چشمگیری بر واردات نفت خام توسط چین بر جای نگذاشت و روابط تهران و پکن به گفته مقامهای ایران مانند گذشته ادامه پیدا کردهاست.
با این حال چین روابط تجاری و انرژی خود را با ایران همچنان پنهانی نگه داشتهاست. چین برای فرار از تحریمهای آمریکا بههیچوجه حاضر نیست واردات نفت خود را از ایران به صورت رسمی اعلام کند. بر اساس آمار رسمی گمرک چین از سال ۲۰۲۲ تاکنون چین هیچ نفتی به صورت رسمی از ایران وارد نکردهاست. با این حال نفت ایران از طریق مالزی و اندونزی و همچنین انتقال کشتی به کشتی نفت در دریا و تغییر مبدأ بارنامه از مبدأ کشورهای دیگر ثبت میشود.
ناوگان سایه و ناوگان خاکستری چیست؟
تشدید فشارهای آمریکا برای قطع درآمدهای ارزی ایران و روسیه در سالهای اخیر باعث ایجاد یک پدیده جدید در حمل و نقل دریایی شدهاست که با اصطلاحهایی مانند ناوگان شبح، ناوگان سایه یا ناوگان تاریک از آن یاد میشود.
هرچند این عنوانهای کلی در رسانهها به صورت عمومی به نفتکشهایی که نفت ایران و روسیه را جابهجا میکنند اطلاق میشود، اما این اصطلاحها با یکدیگر تفاوتهایی دارند. بخش اعظم نفت ایران و روسیه توسط نفتکشهایی جابهجا میشوند که اصطلاحاً به آنها «ناوگان خاکستری» گفته میشود.
این نفتکشها مانند کشتیها یا شناورهای قاچاق با مدارک جعلی و پنهانی حرکت نمیکنند، اما در عین حال از روشهای مختلفی برای دور زدن تحریمهای آمریکا، از جمله استفاده از شرکتهای تازهتاسیس برای ثبت پرچم، استفاده از بیمههای جایگزین یا تغییر نام و تغییر پرچم در طول مسیر و همچنین خاموش کردن سیگنالهای شناسایی استفاده میکنند که باعث شدهاست شناسایی محموله و مسیرهای آنها سختتر شود.
بر اساس ارزیابی موسسه کپلر افزایش فشارهای ژئوپلیتیک و تحریم بهویژه بر ایران و روسیه در طول سه سال گذشته باعث رشد چشمگیر سهم بازار نفت خام توسط نفتکشهای «ناوگان خاکستری» شدهاست. بر اساس این گزارش در سه سال گذشته مجموع نفتکشهای فعال در ناوگان خاکستری معادل ۲۸۰۰ درصد رشد کردهاند.
نزدیک به ۱۰ درصد از تقاضای نفتکشها با توانایی حمل بیش از ۵۰۰۰ تن وزن مرده به ناوگان خاکستری تعلق دارد. انتظار میرود تا پایان سال ۲۰۲۵ سهم ناوگان خاکستری در بازار نفتکشها به بیش از ۱۳ درصد برسد.
سندی که پارلمان اروپا در توصیف ناوگان سایه منتشر کردهاست توضیح میدهد اصطلاحات «ناوگان سایه»، «ناوگان تاریک» و «ناوگان خاکستری» از زمان اعمال تحریمهای غرب بر صادرات انرژی روسیه و تلاشهای روسیه برای دور زدن آنها، مطرح شدهاند. کارشناسان، روزنامهنگاران و سیاستمداران این اصطلاحات را به جای یکدیگر استفاده میکنند و اغلب تعاریف کلی یا مبهمی ارائه میدهند. این امر ارزیابی ابعاد این پدیده را دشوار میسازد و ممکن است هنگام مقایسه ارزیابیهای مختلف، ابهام و سردرگمی ایجاد کند.
سازمان بینالمللی دریانوردی (IMO)، در قطعنامه غیرالزامآور خود مورخ ۶ دسامبر ۲۰۲۳، برای اولین بار بر سر یک تعریف دقیق از این اصطلاح به توافق رسید:
«[مجمع IMO] تصمیم میگیرد که برای اهداف این قطعنامه، «ناوگان تاریک» یا «ناوگان سایه» به معنای کشتیهایی است که در عملیات غیرقانونی با هدف دور زدن تحریمها، فرار از رعایت مقررات ایمنی یا محیط زیست، اجتناب از هزینههای بیمه یا درگیر شدن در سایر فعالیتهای غیرقانونی، مشارکت دارند. این فعالیتها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
انجام عملیات ناایمن که مطابق با مقررات بینالمللی و استانداردهای سختگیرانه و جاافتاده صنعت و بهترین شیوهها نیست؛
اجتناب عمدی از بازرسیهای کنترل دولت پرچم و دولت بندر؛
عدم حفظ بیمه مسئولیت کافی یا سایر تضمینهای مالی؛
اجتناب عمدی از بررسیها یا بازرسیهای تجاری؛
عدم فعالیت تحت یک سیاست شفاف حاکمیت شرکتی که رفاه و ایمنی افراد داخل کشتی و حفاظت از محیط زیردریایی را تضمین کند؛
اتخاذ عمدی تدابیری برای جلوگیری از شناسایی کشتی، مانند خاموش کردن سامانههای ارسال AIS (سامانه شناسایی خودکار) یا LRIT (سامانه شناسایی و ردیابی دوربرد) یا مخفی کردن هویت واقعی کشتی در مواردی که هیچ نگرانی ایمنی یا امنیتی مشروعی برای توجیه چنین اقدامی وجود نداشته باشد...»
اتحادیه اروپا و سایر بازیگران و کارشناسان بینالمللی از به رسمیت شناختن و تدوین این پدیده استقبال کردهاند.
با این حال، تعریف محدود «ناوگان سایه» که توسط قطعنامه IMO ارائه شده و بر شیوههای غیرقانونی اثباتشده تمرکز دارد، ممکن است برای درک طیف گستردهای از شیوههایی که روسیه برای دور زدن تحریمهای بینالمللی اتخاذ کرده، و خطرات زیستمحیطی و امنیتی بالقوه آنها کافی نباشد.
همانطور که گزارش آوریل ۲۰۲۳ Lloyds List Intelligence توضیح میدهد، پیش از اعمال تحریمهای بینالمللی در پاسخ به تهاجم تمامعیار روسیه به اوکراین، اصطلاح «ناوگان سایه» در درجه اول برای توصیف نفتکشهایی استفاده میشد که با خاموش کردن فرستندههای ردیابی خود برای پنهان کردن موقعیت واقعی و مقصد نفتی که تحت تحریمهای ایالات متحده بود، «ناپدید» میشدند.
به عبارت دیگر، اصطلاح «ناوگان سایه» در محدودترین معنای خود به «ناوگان تاریک» اشاره داشت. با این حال، همین گزارش اشاره میکند که به دلیل ظهور درجات زیادی از عدم قطعیت از نظر قانونی بودن و انطباق با مقررات، کشتیها دیگر در یک دسته واحد و فراگیر «ناوگان تاریک» قرار نمیگیرند.
بهطور مشابه، Windward یک سیستم تعریف سهلایه برای کشتیها پیشنهاد میکند. اولاً، «ناوگان پاکسازیشده» را به عنوان نفتکشهایی تعریف میکند که هیچ رفتار مشکوکی از خود نشان نمیدهند و بنابراین در تعریف «ناوگان سایه» قرار نمیگیرند. ثانیاً، «ناوگان خاکستری» یک ناوگان شبهقانونی است که به موازات ناوگان پاکسازیشده فعالیت میکند؛ گفته میشود که این یک «پدیده کاملاً جدید است که از جنگ روسیه ناشی میشود».
Windward توضیح میدهد که این ناوگان به این دلیل «خاکستری» نامیده میشود که تعیین قانونی بودن و انطباق با تحریمها در بسیاری از موارد به دلیل اقداماتی مانند منشأ و مالکیت مبهم کشتی و تغییر مکرر پرچم، دشوار است. ثالثاً، «ناوگان تاریک» (یا «ناوگان سایه») ناوگانی است که به اقدامات فریبنده و غیرقانونی، مانند دستکاری در هویت و موقعیت یا غیرفعال کردن عمدی سامانههای شناسایی خودکار روی میآورد.
سپس Windward پیشنهاد میکند که یک ارزیابی «پاکسازیشده در برابر پرخطر» انجام شود، که در آن هم ناوگان «خاکستری» و هم «تاریک» در دسته «پرخطر» قرار میگیرند. سایر کارشناسان نیز هر دو ناوگان «خاکستری» و «تاریک» را در مفهوم خود از آنچه «ناوگان سایه» روسیه را تشکیل میدهد، جای میدهند.
برای متحد کردن این معیارها، مؤسسه KSE (مدرسه اقتصاد کییف) تعریف گستردهتری از «ناوگان سایه» را پیشنهاد میکند تا اندازه آنها و «خطرات جدید و قابل توجهی را که ایجاد میکنند» به درستی ارزیابی کند. تحت این تعریف، «ناوگان سایه» شامل تمام کشتیهایی است که به طور همزمان دو شرط را برآورده میکنند:
۱. فاقد بیمه غربی هستند و در عوض به ارائهدهندگان خارج از گروه بینالمللی کلوپهای حمایت و غرامت متکی هستند؛ و ۲. متعلق به شرکتهایی از کشورهای غیراتحادیه اروپا/گروه ۷ هستند.