تهدید اسنپبک؛ اروپا در آستانه پایان نقش تاریخی خود در پرونده هستهای ایران
تحولات اخیر از بمباران تأسیسات هستهای ایران تا تهدید به بازگشت تحریمها، نشانهای از گسست کامل اعتماد میان ایران و طرفهای اروپایی برجام است؛ گسستی که به زعم تهران، با ابزارهایی چون اسنپبک قابل ترمیم نخواهد بود.

به گزارش هم میهن آنلاین و به نقل از ایرنا، مبنای گنجاندن مفهومی چون اسنپبک یا «پسگشت» در توافق برجام، به منظور حفظ اعتماد نسبی به وجود آمده در اثر دو سال گفتوگو و مذاکره تا پیش از حصول برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی بود، اعتمادی که اکنون نه تنها اثری از آن نیست بلکه حمله به تأسیسات هستهای ایران، بیاعتمادی مطلقی به وجود آورده است. در چنین شرایط تهدیدی در قواره اسنپبک، گرچه شرایط اقتصادی ایران را دشوارتر میسازد اما آیا میتواند اهداف و منافع سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس را تأمین کند؟ پرسشی که برای پاسخ به آن نیازمند بررسی رویکرد این سه کشور در کنار اروپا از یک سو و طرح گمانههایی درباره انگیزه و اهداف آنها از این اقدام از سوی دیگر است.
زنجیرهای از اقدامات غرب در اعتمادزدایی
تعریف نقطه آغاز روشن و دقیق برای مسیر طی شده میان ایران و سه کشور اروپایی، ایران و آمریکا و ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی که منجر به شکست دیپلماتیک و جنگ علیه ایران شد؛ دشوار است اما این نقطه حداقل در بازه زمانی یکساله، اول آذرماه سال گذشته و جایی است که شورای حکام آژانس بینالمللی اتمی قطعنامهای علیه ایران صادر و «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس را ملزم به تهیه گزارشی جامع از فعالیتهای هستهای ایران و نحوه همکاری تهران با این نهاد کرد.
سوءگیریهای سیاسی این گزارش که در خرداد ۱۴۰۴ منتشر شد، نشان داد که مدیرکل از نگاه فنی و حقوقی که جز وظایف این نهاد در ارزیابی همکاریهاست عبور و عدول کرده و هم در گزارش و هم اظهارات خود به گونهای آشکار به بحثهایی دامن میزند که با توجه به مجموع همکاریهای ایران و آژانس، چندان فنی و حقوقی نیست. انتشار این گزارش و قطعنامهای که درپی آن علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شد، بهانهای تازه برای رژیم اسرائیل ساخت تا بر مبنای آن ادعای مضحک دفاع پیشدستانه را مطرح و به ایران حمله کند. در این دفاع پیشدستانه ایالات متحده آمریکا ابتدا نقش حامی و سپس عامل را داشت و به استناد به همین بهانه دفاع پیشدستانه به تأسیسات هستهای ایران حمله کرد.
در فاصله تصویب قطعنامه تا حمله به ایران، واشنگتن ۵ دوره مذاکرات هستهای با تهران برگزار کرد و «دونالد ترامپ» در حالی چراغ سبز حمله به ایران را برای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل روشن کرد که «استیو ویتکاف» نماینده او در این مذاکرات، قرار برگزاری دور ششم را هم با تیم ایران «تنظیم» کرده بود.
در همین فاصله، تهران چند دور مذاکره در سطح معاونان وزیر با مسئولان سه کشور اروپایی انجام دارد و تأسیسات هستهای فردو، نطنز و اصفهان ایران درحالی از سوی آمریکا بمباران شد که «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه در راه بازگشت از آخرین دور گفتوگوهای ایران با سه وزیر اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود. اکنون و در یک ماهگی آغاز جنگ اسرائیل علیه ایران، اروپا شمشیر اسنپبک را درحالی بر سر ایران بلند کرده است که تردیدهایی جدی درباره اثرگذاری آن وجود دارد.
فعالسازی مکانیسم بازگشت خودکار تحریم و تردیدها درباره اثربخشی آن
اسنپبک، «مکانیسم ماشه»، پسگشت یا عناوینی که این روزها از تریبونهای مختلف شنیده میشود؛ همگی نامهای مختلف ابزاری هستند که قرار بود بیاعتمادی مزمن در توافق برجام را تا حد ممکن کاهش دهد اما اکنون خود به عاملی برای نابودی اعتماد میان ایران و سه عضو باقیمانده اروپایی در برجام تبدیل شده است. فرانسه، آلمان و انگلیس درحالی به صورت گزینشی به این بند از برجام استناد میکنند که از اردیبهشت ۹۷ و همزمان با خروج آمریکا از این توافق، در عمل روند نابودی آن آغاز شد و در این روند نقش تروییکای اروپایی به «اظهار تاسف» محدود ماند.
اگر تکرار تهدید فعالسازی اسنپبک از زبان مقامات اتحادیه اروپا با هدف توقف فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صورت میگیرد که امروز دو فرضیه درباره توانمندی هسته ای ایران پس از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا مطرح است؛ فرضیه نخست مبتنی بر ادعاهای رئیس جمهور و سایر مقام های سیاسی آمریکا است که معتقدند حمله نظامی صورت گرفته، نقطه پایانی بر برنامه هسته ای ایران گذاشته است، فرضیه دوم هم مبتنی بر دادههای نهادهای اطلاعاتی و امنیتی حتی غربی است که تاکید دارند در بهترین حالت این حملات توانسته توسعه برنامه هسته ای ایران را از منظر زمانی اندکی عقبتر براند و خبری از پایان برنامه هسته ای ایران با تجاوز نظامی نیست. در چنین شرایطی پرسشی که تروئیکای اروپایی باید به آن جواب بدهند این است که اگر برنامه هسته ای ایران به ادعای رئیس جمهور آمریکا به محاق رفته چه نیازی به تشدید تنش با فعالسازی مکانیسم اسنپ بک است و اگر تجاوز نظامی هم نتوانسته خط پایانی بر این برنامه بکشد، چگونه اروپا انتظار دارد میوه تشدید تنش بیشتر، متوقف شدن این برنامه باشد؟
وزیر امور خارجه و سخنگوی این نهاد بارها پاسخ این پرسش را به مقامات اروپایی یادآورد شدهاند. بخشی از سخنان عراقچی در دیدار با سفرا و نمایندگان کشورهای خارجی مقیم تهران، شاید پاسخی به این پرسش باشد: «یکی از اشتباهات بزرگ اروپاییها این است که تصور میکنند ابزار «اسنپبک» در دست آنها، قدرت بازیگری در موضوع هستهای ایران را به آنها میدهد؛ در حالیکه این یک برداشت کاملاً اشتباه است. اگر این کشورها به سمت اسنپبک حرکت کنند، حل موضوع هستهای ایران را باز هم پیچیدهتر و دشوارتر خواهند. همان اشتباهی که آمریکاییها با رفتن بهسوی گزینه نظامی مرتکب شدند، اروپاییها نیز میتوانند با حرکت بهسوی گزینه اسنپبک مرتکب شوند و مسیر مذاکرات و دیپلماسی را سختتر کنند».
بخشی از سختیهای اشاره شده و غیرقابل انکار ریشه در حقایق اقتصاد تحریمزده ایران دارد. واقعیت آن است که اقتصاد ایران از تحریمهایی که به واسطه بازگشت قطعنامههای شورای امنیت، اعمال خواهد شد، آسیب خواهد دید. روابط مالی با دیگر کشورها دشوارتر از گذشته شده و دسترسی به بیمه و حمایت بینالمللی از تجارت کاهش خواهد یافت. افزایش بازرسی کشتیها در حوزه فروش نفت و صادرات دریایی مشکلاتی به وجود خواهد آورد و در عمل به موانعی جدی برای تجارت خارجی و تعاملات مالی ایران تبدیل شده و بازرسی و حتی توقیف و توقف کشتیهای صادراتی نفت ایران در آبهای آزاد که از مهمترین اهداف تحریمکنندگان است، چالشهایی را برای صادرات ایران درپی خواهد داشت.
از سوی دیگر بازگشت تحریمها و قرار گرفتن نام ایران در فصل هفت منشور سازمان ملل و ادعای یاغی بودن تهران در نظام بینالملل، هم میتواند از منظر روانی سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در کشور را با موانع غیرقابل انکار مواجه ساخته و بانکها و شرکتهای بینالمللی را از هرگونه سرمایهگذاری منع کند. به همین دلیل است که ایران هرگز از فعالسازی این مکانیسم به تصریح «کاظم غریبآبادی» معاون حقوقی و بینالملل وزیر امور خارجه استقبال نکرده و تلاش میکند با استفاده از گزینههای مختلف اقدام لازم را برای جلوگیری از توسل اروپاییها به این مکانیسم انجام دهد.
در نهایت اما اگر هدف از تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه، سیاسی و از سر لجبازی دیپلماتیک و به منظور تنبیه ایران صورت گیرد. نشان خواهد داد که مقامات اروپایی به ویژه سه کشور این اتحادیه هیچ شناختی از اصول سیاست خارجی ایران، نوع نگرش مقامات جمهوری اسلامی ایران به موضوعات بینالملل و نوع واکنش تهران به فشارها ندارد. واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران همواره در برابر فشارهای نامشروع، مقاومتی مشروع را برگزیده است.
تهران از منظر روانی و سیاسی خود را لایق تنبیه نمیداند به این دلیل که حداقل ۲۰ سال است با صدایی رسا و با شواهدی غیرقابل انکار تأکید میکند که دلیلی برای تنبیه او وجود ندارد. این تنبیه بیدلیل، اصل «عزت» را در دکترین سیاست خارجی ایران، زیر سوال خواهد برد و واکنش تهران دربرابر این تهدید، ایستادگی بیشتر خواهد بود. در حال حاضر و پس از بمباران تأسیسات هستهای، ایران نه تنها خود را متهم و مجرم نمیداند بلکه شاکی میداند و از این رو نه تنها تسلیم نخواهد شد بلکه تجربه نشان داده که با ارادهای دو چندان مسیرهای متفاوتی را آزمایش خواهد کرد.
تبعات فعالسازی اسنپبک برای اروپا
فعالسازی اسنپبک در این برهه زمانی، نه برای جمهوری اسلامی ایران که برای سه کشور اروپایی برجام نقطه عطفی در تاریخ روابط آنها با ایران خواهد بود. فعالسازی این ابزار به تصریح عراقچی وزیر امور خارجه ایران، «به معنای پایان نقش اروپا در موضوع هستهای ایران خواهد بود و شاید تاریکترین نقطه در تاریخ روابط ایران با سه کشور اروپایی باشد؛ نقطهای که شاید هرگز ترمیم نشود».
با فعالسازی اسنپبک اروپا از یک سو هویت خود را که سالها به عنوان میانجی تعریف کرده بود زیر سوال خواهد برد. بهرغم تمام اشتباهات، این قاره و سه کشور عضو آن سالها به مفاهیمی چون دیپلماسی، قردادهای پایان دهنده مناقشات و گفتوگو نگاه ارزشمدارانهای داشتند که بازگرداندن تحریمها و درپی آن از بین رفتن برجامی که متکی بر دیپلماسی و گفتوگو بود؛ در تضاد کامل با این ارزشهاست. از سوی دیگر مقامات این سه کشور در زمان اجرای تصمیم خود باید به این پرسش هم پاسخ دهند که بر فرض اگر ایران و آمریکا در بازه زمانی نه چندان دور بر سر میز گفتوگو نشسته و به توافقی دست یابند؛ آنها با توجه به اینکه قدرت مستقلی برای مخالفت با آمریکا ندارند؛ چه واکنشی به این توافق خواهند داشت؟ آیا جز این است که مجبور به پذیرش آن خواهند شد اما در چه جایگاهی؟ آیا ایران بار دیگر به تروئیکایی لجباز اعتماد و در هرگونه توافق محتملی آنها را هم به میز مذاکره دعوت خواهد کرد؟ این در حالی است که تهران تاکنون تلاش کرده است تا رفتاری خویشندارانه در مواجهه با اروپا از خود نشان دهد و با حسننظر این سه کشور را هم به میز مذاکراتی محتمل دعوت کند.
در شرایط فعلی که منطقه غرب آسیا در نتیجه سیاستهای نادرست رژیم صهیونیستی با همراهی و چراغ سبز ایالات متحده در آستانه جنگی تمام عیار قرار گرفته و گسترش دامنه جنگ حتی متحدان منطقهای واشنگتن را هم به تکاپو برای حل و فصل مساله از طریق دیپلماسی و دور شدن سایه جنگ گسترده از سر منطقه واداشته، باید امیدوار بود که به تعبیر وزیر امور خارجه عقلانیت به کشورهای اروپایی، غربی و به آمریکا بازگردد و با کنار گذاشتن تمام ابزارهای فشار و تهدید، به مسیر دیپلماسی بازگردند؛ چرا که هیچ راهی جز یک راهحل مذاکراتی وجود ندارد.