| کد مطلب: ۱۹۴۲۶
اجتناب اعراب از تنش

دولت‏‌های عربی خواهان مهار تنش و توقف جنگ در منطقه هستند

اجتناب اعراب از تنش

اقدام اسرائیل به ترور اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران، نگرانی‌ها نسبت به گسترش جنگ غزه به سراسر منطقه و تشدید غیرقابل کنترل تنش را در خاورمیانه افزایش داده‌است.

بلافاصله پس از این اقدام تروریستی، ایمن صفدی، وزیر خارجه اردن در سفری از پیش برنامه‌ریزی‌نشده به تهران آمد تا با مقام‌های جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفت‌وگو کند. صفدی که کشورش روابط عادی با اسرائیل دارد تاکید کرد که در این سفر حامل پیامی از اسرائیل برای ایران است و قرار نیست که پیامی از ایران برای اسرائیل ببرد. وی پس از بازگشتش از تهران تاکید کرد که تنها هدفش از سفر به تهران «جلوگیری از گسترش تنش‌ها» بوده‌است.

کسی نمی‌داند صفدی در گفت‌وگوهای خصوصی با مقام‌های ایرانی دقیقاً چه چیزهایی گفته‌است، اما روشن است که اردن، مانند دیگر کشورهای عربی منطقه از جنگ میان ایران و اسرائیل استقبال نمی‌کند. صفدی به روشنی گفته‌است که این بار اجازه نخواهد داد هیچ پرنده یا پرتابه‌ای در درگیری ایران و اسرائیل از آسمان این کشور عبور کند. به نظر می‌رسد که موضع دیگر قدرت‌های عربی هم مشابه موضع اردن باشد و ترجیح بدهند که نه اسرائیل و نه ایران توانایی استفاده از آسمان آنها را نداشته‌باشند.

کشورهای عربی با انگیزه‌های مختلف، اغلب با هدف حفظ منافع خودشان، تمایلی به گسترش جنگ و درگیری در منطقه ندارند. هرچند ایران و اسرائیل، هر دو قدرت‌های رقیب برای قدرت‌های عربی منطقه تلقی می‌شوند، اما درگیری میان ایران و اسرائیل، خواه‌ناخواه دامن این کشورها را نیز خواهد گرفت. از یک سو شبکه گسترده متحدان ایران در قالب گروه‌های مسلح غیردولتی در تعداد زیادی از کشورهای عربی حضور دارند که در صورت وقوع جنگی میان ایران و اسرائیل احتمالاً وارد نبرد خواهند شد.

عراق، سوریه، لبنان و یمن، میزبان گروه‌های مسلح متحد ایران هستند که ورود آنها به یک جنگ تمام‌عیار با اسرائیل، می‌تواند این کشورها را هم خواه‌نا‌خواه درگیر ترکش‌های چنین جنگی کند. در عین حال ایالات متحده آمریکا به‌عنوان نزدیک‌ترین متحد اسرائیل، در صورت وقوع جنگ میان ایران و اسرائیل حمایت نظامی خود را از اسرائیل برای مقابله با حملات ایران افزایش خواهد داد. آمریکایی‌ها پایگاه‌های نظامی متعددی در منطقه دارند که اغلب آنها در کشورهای عربی واقع شده‌اند و در صورت ورود آمریکا به جنگ برای مقابله با حملات ایران، از استعداد نظامی موجود در این پایگاه‌ها برای دفع حملات ایران استفاده خواهد شد. استفاده از پایگاه‌های آمریکا در قطر، بحرین، کویت، عربستان سعودی و عراق برای مقابله با حملات ایران، این ریسک را افزایش می‌دهد که ایران برای تلافی به خاک این کشورهای عربی حمله کند.

بسیاری از کشورهای عربی منطقه بعد از دو دهه تنش و بحران در منطقه، از زمان اشغال عراق توسط آمریکا و پس از آنها خیزش‌های موسوم به بهار عربی در منطقه، تلاش‌های خود را برای بازگشت ثبات و استفاده از آرامش نسبی در منطقه برای توسعه اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی آغاز کرده‌اند. کشورهایی مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر، به شدت از تنش در منطقه اجتناب می‌کنند، چراکه احساس می‌کنند هرگونه تنشی می‌تواند شتاب رشد اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری توسط آنها را متوقف کند. مصر، اردن و عراق هم هرچند دیرتر سوار قطار بازسازی اقتصادی شده‌اند، اما مانند کشورهای جنوب خلیج‌فارس از آرامش در منطقه استقبال می‌کنند و خواهان گسترش تنش و درگیری نیستند. این رویکرد کشورهای عربی در فرآیند آشتی عربستان سعودی با ایران و بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و ازسرگیری روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با سوریه مشخص بود. جنگ ایران و اسرائیل می‌تواند یک کابوس برای اعراب باشد که بار دیگر منطقه را به دوران تنش باز می‌گرداند و زمینه‌های رشد و توسعه اقتصادی و سرمایه‌گذاری خارجی را محدود می‌کند.

از سوی دیگر کشورهای عربی باید پاسخگوی افکار عمومی خود هم باشند. در شرایطی که همدردی با مردم غزه و نفرت از جنایات اسرائیل در سراسر جهان فراگیر شده‌است، در کشورهای عربی این احساسات ضداسرائیلی صدچندان است. در عین حال در برخی کشورهای عربی احساسات ضدایرانی هم همچنان قدرتمند است. کشورهای عربی راهی جز این ندارند که در صورت وقوع یک جنگ موضع بی‌طرفانه اتخاذ کنند، اما در چارچوب این بی‌طرفی مجبور خواهند بود به افکار عمومی خود پاسخگو باشند.

ریاض مخالف گسترش درگیری است

داوود غرایاق زندی

داوود غرایاق زندی، استاد سیاست خارجی و روابط بین‌الملل

۱- عربستان هیچ تمایلی ندارد که جنگ فراگیر در منطقه دربگیرد. این موضع ریاض مربوط به جریان‌های اخیر نیست و حتی در دهه‌های گذشته چه در دوران جنگ اعراب و اسرائیل و چه جنگ خلیج‌فارس، تلاش می‌کرد تا از مداخله خودداری کند و تمایل داشت که منطقه آرامش بیشتری داشته‌باشد. عربستان یکی از ستون‌های حفظ وضعیت موجود در منطقه است.

۲- عربستان کشوری است که در ابتکار عمل‌های مربوط به صلح چیره‌دست است. ریاض ابتکارهای خوبی ارائه می‌دهد، طراحی‌های خوبی ایجاد می‌کند و این ابتکارها را حمایت و پیگیری می‌کند.

۳- به‌‌رغم دیدگاهی که عمدتاً در خاورمیانه وجود دارد که اگر ایران و اسرائیل به عنوان دو دشمن اصلی اعراب با یکدیگر درگیر شوند، به نفع جهان عرب است، ریاض از چنین دیدگاهی پیروی نمی‌کند و تصور می‌کند که با توجه به سرمایه‌گذاری‌هایی که برای توسعه کشور انجام داده‌است، بروز هر جنگی، حتی بین دشمنان و رقبای اصلی‌اش در منطقه، هزینه‌های عربستان سعودی را افزایش می‌دهد و جذابیت‌های سرمایه‌گذاری را در این کشور از بین می‌برد. عربستان سعودی هم در جنگ ۱۹۶۲ یمن که با جمال عبدالناصر وارد نبرد شد و هم در جنگ اخیری که با یمن داشت و هنوز هم به‌‌رغم آتش‌بس بالفعل بلندمدت به نحوی ترکش‌های آن در منطقه همچنان به اهداف مختلف اصابت می‌کند، تجربه بزرگی را پشت سر گذاشت که این جنگ‌ها منطقه را ناامن می‌کنند. تجربه عملی عربستان نشان داد که این جنگ‌ها نه به نفع عربستان است و نه به نفع شرکای تجاری و اقتصادی اصلی ریاض، از جمله چین. محمد بن‌سلمان با کسب تجربه به این نتیجه رسیده‌است که درگیری‌های نظامی در برابر رسیدن به اهداف چشم‌انداز ۲۰۳۰ مانع ایجاد می‌کند. ریاض به این درک رسیده‌است که درگیری و تنشی در این سطح، پس از جریان بهار عربی، بار دیگر تمام منطقه را گرفتار تنش می‌کند و کل منطقه دچار مشکلاتی شود که به‌سادگی قابل مدیریت و مهار نباشد. بعد از یک دور تنش و بحران دو دهه‌ای در منطقه که با اشغال عراق شروع شد و پس از آن با بهار عربی ادامه یافت، منطقه نیاز به فرصتی دارد تا خود را بازسازی کند.

4- عربستان در چارچوب پیمان ابراهیم و مذاکرات با ایالات متحده آمریکا، در مراحل پایانی مذاکره برای رسیدن به یک توافق یا نقشه راهی بود که روابطش را با اسرائیل عادی‌سازی کند. دیدگاه ریاض این بود که چنین فرآیندی به نفع فلسطینی‌ها هم هست.

مجموع موارد اشاره‌شده عربستان را به سمت مخالفت با درگیری در خاورمیانه سوق می‌دهد. در دوره اخیر عربستان سعودی رویکرد نسبتاً معقولی را دنبال می‌کند که خواهان جلوگیری از وقوع درگیری و تلاش کاهش تنش در منطقه است که بیش از هر چیز ناشی از نگاه عربستان به منافع خودش و کاهش هزینه‌ها برای توسعه و جذب سرمایه‌گذاری در این کشور است.

چنددستگی در لبنان

محمد ایرانی

محمد ایرانی، کاردار پیشین ایران در لبنان

زمانی که ما از لبنان صحبت می‌کنیم از یک جامعه سیاسی چندپاره حرف می‌زنیم. ترکیب سیاسی دولت لبنان به لحاظ طایفه‌ای، ترکیبی متفاوت از همه دولت‌های جهان است. در حال حاضر دولت مستقر در لبنان، دولت موقت و پیشبرد امور است و به دلیل اختلاف‌نظرهای سیاسی پس از قریب به دو سال هنوز رئیس‌جمهور لبنان تعیین نشده‌است و دولتی با اختیارات کامل در این کشور مستقر نیست. دولت نجیب میقاتی، که در دوران میشل عون، رئیس‌جمهور سابق به عنوان نخست‌وزیر رسمی کشور انتخاب شده‌بود، پس از ۳۱ اکتبر ۲۰۲۲ به‌عنوان دولت پیشبرد امور، همچنان کار را در اختیار دارد.

در لبنان موضوع منازعه جاری در خاورمیانه و به‌خصوص احتمال وقوع جنگ میان اسرائیل و ایران از دریچه حزب‌الله لبنان دیده می‌شود. چراکه حزب‌الله متحد نزدیک ایران است و هرگونه درگیری میان ایران و اسرائیل طبیعتاً باعث درگیری بیشتر حزب‌الله لبنان در جنگ خواهد شد.

لبنان در رابطه با مسائل سیاسی و امنیتی مربوط به منطقه، با چنددستگی مواجه است و هر کدام از طوایف دیدگاه خاص خودشان را نسبت به مسائل منطقه دارند. طوایف از نظر قدرت پنهان، از دولت هم قدرتمندتر هستند. در مسائل امنیتی و سیاسی طوایف به دولت خط می‌دهند و برای حکومت تعیین‌تکلیف می‌کنند. بخشی از جامعه لبنان که از مسیحیان هستند، به صورت سنتی با هرگونه درگیری در جنوب لبنان بین حزب‌الله و اسرائیل مخالف هستند. جریان‌های کتائب و قوات لبنانی، اساساً پشت پرده از گذشته ارتباط وسیعی با اسرائیل دارند. این دسته از طوایف نه با قدرت گرفتن حزب‌الله میانه خوبی دارند و نه از درگیر شدن مجموعه لبنان با اسرائیل حمایت می‌کنند.

اگرچه این گروه‌ها از درگیری استقبال نمی‌کنند، اما شکل خاصی از درگیری محدود به جنوب لبنان که باعث تضعیف و حتی نابودی حزب‌الله و مقاومت استقبال می‌کنند. جامعه اهل سنت لبنان هم به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک بخش سنتی از جامعه اهل سنت هستند که به‌صورت کلی به صلح و سازش علاقه‌مند هستند و ارتباطی با مقاومت و حزب‌الله ندارند. دسته دوم جریان‌های اسلام‌گرای اهل سنت هستند که بدنه و هواداران اخوان‌المسلمین را تشکیل می‌دهند و به دلیل حمایتی که از حماس و فلسطینی‌ها دارند، به صورت آشکار و پنهان از جریان مقاومت حزب‌الله حمایت می‌کنند. البته این حمایت از حزب‌الله در بین همه طایفه اهل سنت وجود ندارد. شیعیان لبنان هم که موضع مشخصی دارند و عمدتاً از مقاومت حزب‌الله حمایت می‌کنند.

بنابراین به محض اینکه در جنوب لبنان درگیری ایجاد می‌شود یا احتمال درگیری رخ می‌دهد، شاهد موضع‌گیری طوائف در رابطه با درگیری‌ها هستیم. در جریان‌های اخیر هم به همین شکل بود. در جریان‌های اخیر هم جریان‌های منتسب به سمیر جعجع و بخشی از مسیحیان لبنان با هرگونه درگیری در لبنان که موجب گسترش دامنه جنگ شود و به بیروت یا بخش‌های دیگر لبنان خارج از منطقه محدود جنوب لبنان کشیده‌شود، رسماً مخالفت کردند. این گروه‌ها ارتش لبنان را هم تحت فشار قرار می‌دهند تا به حزب‌الله اجازه ندهد که یک‌طرفه از جانب لبنان با اسرائیل درگیر شود.

اما خود حزب‌الله در جنوب جایگاه خاصی دارد. فارغ از دیدگاه رهبران سیاسی، اکثر مردم لبنان هم این موضوع را پذیرفته‌اند و مقاومت را به رسمیت می‌شناسند. هر یک از دولت‌های لبنان هم زمانی که روی کار می‌آیند با تبصره‌هایی که در برنامه کاری دولت خود به تصویب پارلمان می‌رسانند، مقاومت را جزئی از بدنه لبنان و بخشی از نظام لبنان تلقی می‌کنند و سلاح مقاومت را بخشی از ساختار دفاعی لبنان تلقی می‌کنند. بیش از ۲۰ سال است که مشروعیت نیروهای مسلح حزب‌الله به‌عنوان بخشی از حاکمیت لبنان به رسمیت شناخته‌شده و حکومت لبنان از آن حمایت می‌کند. امروز هم اگر مواضع نجیب میقاتی را بررسی کنیم، می‌بینیم که فضایی که از درگیری ترسیم می‌کند به شکلی است که همه مردم لبنان را شامل شود، اما در نهایت به نوعی از نیروهای مقاومت در جنوب حمایت می‌کند. از آنجا که حزب‌الله هم در پارلمان حضور دارد و هم در دولت نجیب میقاتی نماینده دارد، دولت به ناگزیر از جریان مقاومت حمایت می‌کند.

اردن طرف اسرائیل را نمی‌گیرد

tajik

 نصرت‌الله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن

اردنی‌ها بیش از هر چیز دنبال این هستند که تنش در منطقه افزایش پیدا نکند. چراکه هر چقدر تنش در منطقه افزایش پیدا کند، امنیت و اقتصاد اردن بیشتر به خطر می‌افتد. به همین سبب امان علاقه‌مند است که تا جایی که ممکن است از طریق مذاکره و گفت‌وگو مسائل جاری حل و فصل شود و نه از طریق درگیری مسلحانه و جنگ. اردن اگر اراده کافی از خود نشان دهد و مانند بار گذشته عمل نکند که جلوی پرتابه‌های ایران را گرفت، اما نسبت به اقدام اسرائیل چشم‌پوشی کرد، می‌تواند به صورت مستقیم در جلوگیری از گسترش جنگ نقش بازی کند. البته اردن هرگونه کمک را به اسرائیل در زد و خوردهای فروردین و اردیبهشت امسال بین ایران و اسرائیل تکذیب کرده‌است و ادعا کردند که اگر اسرائیل اقدامی هم انجام داده‌باشد با استفاده از آسمان سوریه انجام داده‌است.

شنیده‌ها حاکی از این است که کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی و اردن معتقدند که در صورت وقوع درگیری جدید، آسمان‌شان را برای استفاده دو طرف ممنوع کنند و نه به ایران و نه به اسرائیل اجازه استفاده از آسمان‌شان برای حمله به یکدیگر ندهند. اما در صورت وقوع درگیری من بعید می‌دانم خیلی عملی باشد که هیچ پرتابه و پرنده‌ای از آسمان‌های کشورهای عربی استفاده نکند.

در اجلاس اخیر سازمان همکاری اسلامی، به نظر می‌رسد که اعراب مانند بار گذشته و بهار امسال عمل نکنند و خیلی وارد همکاری با متحدان غربی اسرائیل برای سرنگونی پرتابه‌های ایرانی یا بازداشتن ایران از حمله نشوند. بار گذشته عربستان سعودی، امارات متحده عربی، ترکیه و البته اردن همکاری خیلی نزدیکی با آمریکا داشتند و به لحاظ لجستیک و در اختیار قرار دادن آسمان کاملاً با متحدان غربی اسرائیل همکاری کردند. به نظر نمی‌رسد که کشورهای عربی مانند عملیات «وعده صادق» در زمین اسرائیل بازی کنند. البته هنوز هیچ قرینه و شاهد و موضع‌گیری علنی در این مورد وجود ندارد، اما شنیده‌ها و برداشت‌هایی که از اظهارنظرهای طرف‌های عربی در اجلاس اضطراری سازمان همکاری اسلامی شد و مطالبی که به رسانه‌ها درز کرده‌است، می‌توان چنین فرضیه‌ای را در نظر گرفت.

به نظر می‌رسد که ایران هم الگوی رفتاری متفاوتی را نسبت به عملیات «وعده صادق» در پیش بگیرد. ایران هم تجربیاتی را نسبت به عملیات قبلی کسب کرده‌است و هم قصد ندارد اتفاقی بیفتد که آنها کاملاً برای مقابله با حمله ایران آمادگی داشته‌باشند و با یک عملیات هماهنگ تعداد زیادی از پرتابه‌های ایران را رهگیری و سرنگون کنند. ایران تلاش می‌کند فعلاً این استراتژی روانی فعالی را که در پیش گرفته‌است ادامه دهد و اجازه ندهد کار به درگیری فراگیر و گسترده بکشد. نه آمریکایی‌ها در آستانه انتخابات علاقه‌مند به وقوع یک درگیری گسترده در خاورمیانه هستند و نه ایران به دلیل شرایط جاری در کشور از جمله شروع به کار یک دولت تازه، تمایلی به جنگ دارد. تنها کسی که به دنبال جنگ گسترده است، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل است که به نظر می‌رسد ایران هم علاقه‌ای نداشته‌باشد که در زمین نتانیاهو بازی کند. باید منتظر باشیم تا ببینیم تحولات بین‌المللی به چه سمت و سویی می‌رود، مجموعه اینها اقدام نهایی ایران را رقم می‌زند. تا به امروز استراتژی روانی خود را که من به استراتژی نمدمال تعبیر می‌کنم، ایران به خوبی اجرا کرده‌است.

اردنی‌ها به دلیل میزبانی از تعداد قابل توجهی جمعیت آواره فلسطینی که بیش از ۶۰ درصد از کل جمعیت اردن را تشکیل می‌دهند، نسبت به رخدادهای سرزمین اشغالی بسیار آسیب‌پذیر هستند. اردن نقش قابل توجهی در بین کشورهای عربی در تاثیرگذاری در سیاست‌های کشورهای غربی دارد. اردنی‌ها لابی قوی در کشورهای غربی دارند و ارتباط بسیار خوبی با اروپا و آمریکا دارند و سفر وزیر خارجه اردن به ایران استفاده از همین مزیت نسبی بود.

تلقی اردنی‌ها این است که حالا که دود درگیری‌های فلسطین به چشم می‌رود، چرا سود سیاسی آن به حساب قطر و عمان برود. به همین دلیل هم تلاش می‌کنند با شنیدن حرف‌های ایران و بعد از آن تماس تلفنی پادشاه اردن با رئیس‌جمهور آمریکا نقش واسطه‌گری و پیام‌رسانی بر عهده بگیرند. مهم‌ترین کاری که اردنی‌ها می‌توانند بکنند، روغن‌کاری سیاسی است. اگر ما بتوانیم روابط معقول، منطقی و پایدار با اردنی‌ها داشته‌باشیم، می‌توانند نظرهای ایران را به طرف‌های غربی منتقل کنند. اردن می‌تواند تاثیرگذار باشد و به اضافه اینکه چون اردن مستقیماً در منطقه حضور دارد و نسبت به مسائل فلسطین آسیب‌پذیر است، می‌تواند نسبت به واسطه‌های دیگر مؤثرتر باشد و اهداف آنها هم تبلیغاتی و غیرواقعی نیست.

مصر از هر فرمولی برای کاهش تنش در منطقه حمایت می‌کند

عبدلامیر نبوی

 عبدالامیر نبوی، تحلیل‌گر مسائل مصر

مواضع مصر در قبال بحران فلسطین و تنظیم رابطه‌اش با اسرائیل، مبتنی بر چند متغیر است که در ادامه آنها را تشریح می‌کنم.

۱- مصر دنبال ایجاد یک موضع واحد عربی است. قاهره تلاش می‌کند که مواضع و سیاست‌هایش را همگام با کشورهای مهم و مؤثر عربی منطقه، به‌ویژه عربستان تنظیم کند.

۲- مصر تلاش می‌کند رابطه استراتژیک خود را با ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا حفظ کند و به سمتی حرکت نکند که معاهده مهم کمپ‌دیوید تضعیف شود. در نتیجه قاهره تلاش می‌کند به شیوه‌ای در خصوص منازعه فلسطین رفتار کند که معاهده کمپ‌دیوید به هم نخورد و رابطه استراتژیک با اروپا و آمریکا آسیب نبیند.

۳- مصر همواره، چه در زمان جنگ و چه در زمان صلح، خودش را به دلایل مختلف در پرونده فلسطین پیشرو و پرچمدار تلقی می‌کند و به همین دلیل تلاش می‌کند سیاست‌ها و اقدام‌هایی در پیش بگیرد که نقش و جایگاه سنتی و تاریخی‌اش در پرونده فلسطین به هم بخورد.

۴- مصر به فرمول دودولتی که مندرج در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد است، پایبند است.

۵- قاهره همواره تلاش می‌کند که زبانه‌های بحران فلسطین، مسائل اقتصادی و امنیتی مصر را کمتر تحت تاثیر قرار دهد.

با توجه به عوامل ذکرشده، به نظر می‌رسد مواضع مصر نه‌تنها در قبال بحران اخیر بلکه اساساً در مورد پرونده فلسطین، روشن است.

مصر متوجه است که بالا گرفتن تنش میان اسرائیل و ایران، می‌تواند آسیب‌های زیادی برای قاهره به دنبال داشته‌باشد، کمااینکه همین امروز هم حملات حوثی‌ها باعث ناامن شدن مسیر تجارت در دریای سرخ شده‌است و درآمد مصر از عبور و مرور کشتی‌ها از کانال سوئز کاهش چشمگیری پیدا کرده و لطمه‌های زیادی به اقتصاد مصر وارد شده‌است. به همین دلیل مصر از هرگونه اقدام و فرمولی که باعث کاهش تنش‌ها بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها از یک سو و اسرائیل و ایران از سوی دیگر شود، استقبال می‌کند. در تمام ۳۰۰ روز گذشته مصر تلاش داشت به‌عنوان یک میانجی بین اسرائیل و رهبران حماس عمل کند تا مسئله غزه به نحوی حل و فصل شود و با ایجاد آتش‌بس در جنگ غزه، احتمال گسترش جنگ در منطقه کاهش پیدا کند. سیاست‌های اعلانی و اعمالی مصر هم در این مدت نشانگر تلاش برای کاهش تنش‌ها بود.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار