احتیاط ایران و آمریکا
آنچه در این ستون میخوانید، دیدگاههای رسانههای خارجی است که صرفا جهت اطلاعرسانی منتشر میشود و این دیدگاهها موضع روزنامه «هممیهن» نیست.
بهرغم همه نگرانیها از وقوع جنگ در خاورمیانه که میتواند ایالات متحده، اسرائیل و ایران را وارد نبرد مستقیم با یکدیگر کند، یکی از ویژگیهای عجیب درگیریهای اخیر این است که طرفین مراقبت کردهاند که اقداماتشان در تماس مستقیم با هم نباشد. دیپلماتهای آمریکایی و اروپایی و دیگر مقامات میگویند که هیچکس نمیداند این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت. اما با گذشت 100 روز از درگیری، ارزیابی اکثر بازیگران کلیدی این است که اگرچه نیروهای مورد حمایت ایران تلاش میکنند تا ارتش آمریکا را به دردسر بیندازند و اسرائیل و غرب را در عراق، سوریه، لبنان و دریای سرخ تحت فشار قرار دهند اما ایران بهشدت از تحریک طرف مقابل که میتواند یک درگیری بزرگ ایجاد کند، اجتناب کرده است. اگرچه ایران در هفتههای اخیر تولید اورانیوم خود را بهشدت افزایش داده و این نگرانی ایجاد شده که ایران ممکن است دوباره به سمت توانایی ساخت تسلیحات هستهای حرکت کند، اما ایران با احتیاط سرعت غنیسازی خود را درست زیر آستانه سوخت با درجه بمب نگه داشته است. این همان خط قرمزی است که عبور از آن میتواند موجب اقدام نظامی علیه مجتمعهای هستهای زیرزمینی ایران شود. هنگامی که اسرائیل در 2 ژانویه به حومه بیروت حمله کرد تا یکی از رهبران حماس را ترور کند، حمله را بهگونهای انجام داد که نشان دهد هیچ علاقهای به تشدید درگیری در مرز جنوبی لبنان ندارد و هنگامی که چند روز قبل ایالات متحده تأسیسات پرتاب، رادار و انبارهای تسلیحات حوثیها را در یمن نابود کرد، از هدف قرار دادن رهبران حوثیها اجتناب کرد. جنگ همهجانبه به نفع ایران نیست. رایان کراکر، دیپلمات سابق ایالات متحده، میگوید: آنچه مقامات ایران بیش از همه به آن اهمیت میدهند «ثبات حکومت» است. ایالات متحده نیز تلاش کرده است که درگیری را مهار کند.» با این حال تاریخ مملو از تلاشهای ناموفق برای دور نگهداشتن نیروهای آمریکایی از درگیریهاست و اتفاقات، ترورها، کشتیهای غرقشده و اشتباهات سیستمهای ناوبری همگی میتوانند دقیقترین استراتژی را نیز تضعیف کنند. در مصاحبهها، مقامات اطلاعاتی ایالات متحده میگویند که همچنان معتقدند ایران علاقهای به یک جنگ گستردهتر ندارد، حتی اگر عملیات حوثیها در دریای سرخ را تشویق کرده باشد. آنها استدلال میکنند که تمام هدف نیروهای مورد حمایت ایران این است که راهی برای ضربه زدن به اسرائیل و ایالات متحده بیابند، بدون اینکه جنگی را آغاز کنند. آنها میگویند که هیچ مدرک مستقیمی وجود ندارد که مقامات ارشد ایران دستور حملات اخیر حوثیها به کشتیها در دریای سرخ را صادر کرده باشند اما هیچ شکی وجود ندارد که ایران از اقدامات حوثیها حمایت کرده و مقامات آمریکایی معتقدند که ارزیابیهای اطلاعاتی نشان میدهد مقامات ایرانی بر این باور هستند تشدید درگیری هزینهها را برای غرب افزایش میدهد؛ بدون اینکه خطر جنگ گستردهتری را ایجاد کند. کاخ سفید اطلاعاتی را از حالت طبقهبندی خارج کرده است که نشان میدهد ایران به حوثیها تسلیحات میدهد، هرچند به نظر میرسد که حوثیها بهطور فزایندهای قادر به ساخت بسیاری از تسلیحات خود از جمله پهپادهای مونتاژشده از قطعات بهدستآمده از چین و سایر تامینکنندگان هستند. مقامات آمریکایی معتقدند کشتیها و هواپیماهای ایرانی اطلاعات را جمعآوری میکنند. اما آژانسهای جاسوسی ایالات متحده معتقدند که حوثیها یک سازمان مستقل هستند و ایران عملیاتهای روزانه آنها را دیکته نمیکند. رینام الحمدانی، تحلیلگر یمنی که روابط ایران و حوثیها را مطالعه کرده است، میگوید: «این حملات برای ایرانیها، تاکنون بسیار خوب بوده است، اما ممکن است وضعیت به نقطهای برسد که بسیار خطرناک شود. یک گام اشتباه از سوی یکی از این نیروهای مورد حمایت ایران، اگر در مکان نامناسب و در زمان نامناسب صورت بگیرد، ما واقعاً خطر جنگ منطقهای را در پیش خواهیم داشت».