ایران و پساجنگ
پیشبینی مناسبات ایران با خاورمیانه محور مقاومت و کاخ سفید پس از پایان جنگ در فلسطین
درحالیکه جنگ در فلسطین اشغالی ادامه داشته و جهان همچنان شاهد فعالیت ماشین کشتار رژیم صهیونیستی است، بسیاری از تحلیلگران و اندیشکدههای خاورمیانهای و بینالمللی تحلیلها و نشستهای خود را در خصوص دوران پساجنگ و تبعات آنچه در روز ۷ اکتبر اتفاق افتاد، آغاز کردهاند. در میان موضوعهای مرتبط با جهان پساجنگ، مسئله ایران بهعنوان کشوری که به گفته جانکربی، سخنگوی کاخ سفید «به خاطر ارتباطاتش با حماس همدست این گروه است» و از فعالیت سایر گروههای مقاومت از ۷ اکتبر به بعد نیز با عنوان «گروههای نیابتی ایران» یاد میشود، اگر اصلیترین موضوع نباشد، یکی از مهمترین آنها خواهد بود. مسئله ایران و روند تعلیقشده عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل که تهران بزرگترین مخالفش و آینده محور مقاومت که ایران حامیاش محسوب میشود، همچنین آینده مبهم روند کاهش تنش میان تهران و واشنگتن درحالیکه امید میرفت مقدمهای برای مذاکره جامعتر پیرامون برجام باشد، از جمله مهمترین مواردی است که در خصوص ایران در جهان پساجنگ باید مورد بررسی قرار بگیرد.
ایران، خاورمیانه و توافق ابراهیم
نخستین ترکش عملیات طوفانالاقصی به روند صلح اعراب با اسرائیل یا همان «توافق ابراهیم» اصابت و عادیسازی روابط ریاض با تلآوبو را تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درآورد؛ موضوعی که در روزهای نخست جنگ در غزه، اولین امتیاز این تحول جدید را وارد سبد جمهوری اسلامی ایران کرد. سعودیها درحالی مذاکرات با رژیم صهیونیستی را در چند ماه پیش از عملیات حماس کلید زده بودند که قدمهای نخست کاهش تنش با ایران موجب شده بود تا تهران برای انتقاد از این اقدام عربستان و یا حتی مقابله احتمالی با آن دستبسته شود. همین امر نیز موجب شد تا اعلام خبر تعلیق این گفتوگوها در واکنش به حملات ارتش اسرائیل به غزه، حتی این گمانه را نیز تقویت کند که در صورت اطلاع احتمالی ایران از عملیات حماس، این همراهی تهران بهمنظور تخریب همین مذاکرات صورت گرفته است.
توافقنامه موسوم به ابراهیم از تلاشهای دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده برای میانجیگری صلح در خاورمیانه ناشی شد که هدف آن عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی بود. جنگ در غزه اما زمان را به عقب برگرداند و اسرائیل و جهان عرب را بار دیگر در برابر یکدیگر قرار داد. روابط بین اسرائیل و جهان عرب احتمالاً تا زمانی که درگیری در غزه فروکش نکند و پیشرفتی در جهت حل مسئله فلسطین حاصل نشود، متشنج باقی خواهد ماند.
این در حالی است که محرکی که منجر به شکلگیری این توافق بر پایه اصل «دشمنِ دشمنِ من دوست من است» شده بود همچنان باقی است؛ کشورهای منطقه همچنان با آنچه «نفوذ فزاینده ایران» مینامند، مواجه هستند. اگرچه جهان عرب خواهان حل مسائل فلسطین است، اما حضور حماس و سایر گروههای مقاومت مورد حمایت ایران را مانعی برای آن میدانند و بنابراین مشتاق حمایت بیقیدوشرط از حل مسئله فلسطین نیستند. بنابراین مقامات دیپلماتیک کشورهای عربی «توافقها و تصمیمهای راهبردی» و کارشناسان دیپلماتیک در منطقه خلیجفارس انتظار دارند عربستان سعودی و اسرائیل به تلاشهای خود برای بهبود روابط ادامه دهند؛ هرچند مؤلفههایی همچون انتخابات زودهنگام در اسرائیل و پایان احتمالی دوران نخستوزیری بنیامین نتانیاهو و همچنین نتیجه انتخابات آمریکا در زمان و کیفیت بازگشت طرفین به میز مذاکره عادیسازی تاثیرگذار خواهد بود. بنیامین نتانیاهو برخلاف فرماندهان امنیتی و نظامی اسرائیل هیچگونه مسئولیت شخصی در قبال شوک واردشده به اسرائیل در روز ۷ اکتبر را نپذیرفت و روز ۲۹ اکتبر با انتشار پیامی در شبکه ایکس، نهادهای امنیتی را مقصر آنچه رخ داده است عنوان کرد که ساعتی پس از انتشار مجبور به حذف آن شد، با این حال تبعات این رخداد قطعاً او را در تداوم نخستوزیری با مشکل مواجه خواهد کرد و مشخص نیست جایگزین او با چه درجه از اهمیتی، مسئله پیشبرد توافق ابراهیم را در دستور کار کابینه خود قرار دهد.
درحالیکه به نظر میرسد در این مقطع زمانی بر کسی پوشیده نیست که ایران نقشی در شکلگیری عملیات طوفانالاقصی نداشته و حتی نسبت به عدم اطلاع خود نیز به حماس انتقاد دارد اما کشورهای منطقه قطعاً نه به صورت علنی اما در محافل خود تهران را در قدرت گرفتن و توانمندی حماس مقصر میدانند و به همین جهت نیز درصدد خواهند بود تا در راهبرد خود برای جلوگیری از تکرار چنین وقایعی، موضوع جمهوری اسلامی ایران را نیز لحاظ کنند.
در نشست سالانه کنفرانس سیاست جهانی که از ۳ تا ۵ نوامبر در ابوظبی در امارات متحده عربی برگزار شد، انورقرقاش، مشاور رئیسجمهور امارات که عمیقاً درگیر دیپلماسی این کشور است، از مسائل فلسطین بهعنوان «شیاطین» یاد کرد. قرقاش گفت: «آینده مهم است اما در عین حال برخورد با شیاطین منطقه [و] شیاطین گذشته... بسیار مهم است».
در نشست امسال مجمع منامه نیز برتمکگورک، هماهنگکننده خاورمیانه و شمال آفریقای شورای امنیت ملی ایالات متحده گفت: «زمانی که یک سال پیش روی این سِن ایستادم، در مورد ستونهای سیاستهای جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در این منطقه بحث کردم، ستونهایی که شامل مشارکت، دیپلماسی و تنشزدایی، بازدارندگی، یکپارچگی و ارزشهای دموکراتیک است. این پنج اصل، رویکرد ما را به این منطقه، از پایان دادن به جنگ در یمن، تا مقابله با ایران و پایهگذاری برای منطقهای یکپارچهتر، باثباتتر، صلحآمیزتر و مرفهتر هدایت کرده است. این پنج اصل رویکرد ما را به بحران کنونی غزه هدایت کردهاند. البته این بحران بخشهایی از این اصول را تهدید میکند. در واقع، بخشی از هدف حماس و دیگران در ۷ اکتبر این بود که آینده باثبات و صلح منطقهای را به هم بزنند.» این مقام کاخ سفید افزود: «ایالات متحده از دوستان خود حمایت میکند، بهویژه در صورت تهدید یا حمله. در این مورد، پشتیبانی ما از اسرائیل صرفاً در برابر تهدید حماس نیست بلکه این پشتیبانی بر ضرورت تهدیدهای دیگری از جمله حزبالله، سایر گروههای مورد حمایت ایران و خود ایران متمرکز است».
ایران، آینده محور مقاومت و حماس
بهرغم حمایت طولانیمدت از حماس بهعنوان یکی از گروههای مقاومت در فلسطین و تمجید از عملیات طوفانالاقصی پس از انجام آن، ایران از همان روزهای ابتدایی تلاش کرد تا از اتهام اطلاع از عملیات و اینکه در حملات۷ اکتبر حماس، نقش مستقیم داشته، فاصله بگیرد. رهبر انقلاب در ۱۰ مهرماه و همزمان با سومین روز از جنگ اعلام کردند: «کل جهان اسلام موظف به حمایت از فلسطینیان است و انشاءالله از آنها حمایت خواهد کرد» اما این اقدام توسط خود فلسطینیها انجام شده است.
بنیامین نتانیاهو یکی از نخستین اهداف عملیات ارتش رژیم صهیونیستی در غزه را نابودی کامل حماس عنوان کرده است. نخستوزیر اسرائیل در پایان وقفه انسانی صورتگرفته در جنگ، روز جمعه بار دیگر گفت: «هدف ارتش اسرائیل آزادی گروگانها و نابودی حماس است».
با این حال، تلآویو همچنان بهصورت رسمی و شفاف اعلام نکرده است که سناریوی این رژیم برای غزه در پایان جنگ چیست و در حال حاضر تنها بر روی اهداف ترور خود از جمله یحییالسنوار، رهبر حماس در غزه و محمد ضیف متمرکز شده است. با این حال اسرائیل میداند نابودی حماس نیز مانند گروههای محور مقاومت با از میان برداشته شدن رهبران آن محقق نخواهد شد همانطور که حزبالله لبنان با ترور سیدعباس موسوی، دبیرکل پیشین آن و حشدالشعبی عراق با ترور ابومهدیالمهندس، معاون و یکی از قدرتمندترین رهبران آن از هم نپاشید.
امروز نیز درحالیکه ایران نهتنها بارها بر این موضوع تاکید کرده است که حماس گروهی مستقل است و برپایه مقاومت در برابر اشغال و بیآنکه ایران را در جریان قرار دهد، عملیات طوفانالاقصی را برنامهریزی و اجرا کرده است و بر همین اساس سایر گروههای مقاومت در منطقه نیز مستقل از ایران عمل میکنند و ایران ساختاری با عنوان نیروهای نیابتی را در منطقه مدیریت نمیکند اما با این حال غرب و کشورهای منطقه معتقدند تا زمانی که ایران این گروههای شبهنظامی را برای نفوذ منطقهای خود ضروری بداند، به حمایت از آنها ادامه خواهد داد و به آنها اجازه میدهد پس از شکستهای نظامی و از دست دادن رهبری، خود را بازسازی کنند.
حسین امیرعبداللهیان در تازهترین اظهارات خود در این رابطه، در مصاحبه با المیادین گفت: «ما بهعنوان جمهوری اسلامی ایران هیچ گروه نیابتی در منطقه نداریم بلکه آنها خود تصمیم میگیرند که طبق مصالح کشورشان و مصالح امت عربی-اسلامی دست به اقدامهایی بزنند».
در حال حاضر با توجه به اینکه اسرائیل بهرغم بهکارگیری گسترده ماشین کشتار و لفاظیهای فراوان موفق به دستیابی به اهداف اولیه خود یعنی ترور رهبران حماس در غزه نشده است، ممکن است بخواهد در این مسیر از برخی کشورهای عربی کمک گرفته و در میانمدت بر پایه پیشنهاد بیانیه مشترک اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی که در اوایل ماه جاری در ریاض برگزار شد، بهره بگیرد. این بیانیه بر به رسمیت شناختن تنها سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بهعنوان نماینده قانونی فلسطینیها تأکید میکند اما همچنین بیان میکند که سایر جناحهای فلسطینی باید «تحت مشارکت ملی و تحت رهبری ساف» فعالیت کنند.
در نگاه اول، مشارکت ملی پیشنهادشده در بیانیه اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی، نسبت به ترتیبات معمول تقسیم قدرت در میان نخبگان حاکم که ویژگی مشترک حل مناقشه در منطقه است، جزئیتر به نظر میرسد. این پیشنهاد خواستار تقسیم قدرت بین ساف و حماس نیست. در عوض، ایده این است که حماس موافقت میکند تا بهعنوان یک بازیگر سیاسی فرعی زیر چتر سازمان آزادیبخش فلسطین فعالیت کند؛ هرچند در اینکه حماس با این طرح همراهی خواهد کرد یا نه، جای تردید است و اینجاست که مؤلفه جمهوری اسلامی ایران مطرح شده و توان بازیگری ایران در دوران پساجنگ تعیینکننده خواهد بود.
یکی از اهداف حماس در حمله ۷ اکتبر به اسرائیل این بود که ضعف سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان فلسطین را برجسته و تاکید کند که حماس تنها صدای واقعی مردم فلسطین است. با این حال در صورتیکه غرب و منطقه تصمیم به تحت فشار قرار دادن ایران بگیرند، حماس قطعاً سناریوهای دیگر را برای حفظ موجودیت خود انتخاب خواهد کرد.
تحرکات اسماعیل هنیه در هفتههای اخیر میتواند کلیاتی از این سناریو را مشخص کند؛ رئیس دفتر سیاسی حماس در تاریخ ۹ نوامبر همراه با خالد مشعل، یکی دیگر از رهبران این گروه فلسطینی در سفر به قاهره با عباس کامل، رئیس دستگاه اطلاعاتی مصر دیدار کردند. اسماعیل هنیه همچنین در مذاکرات با کشورهای عربی دیگر شرکت داشته است؛ گفتوگوهای پشتپرده میان مصر، قطر و امارات متحده عربی از زمان آغاز جنگ، نشاندهنده احتمال پذیرفتن بازی هنیه در نقش نماینده حماس در ائتلاف سیاسی جدید فلسطینی است که حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین، از کرانه باختری تا غزه را دربرمیگیرد چراکه کشورهای عربی و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان بر این واقعیت واقف هستند که حماس دارای مشروعیتی در میان مردم غزه است که احتمالاً پس از عملیات ۷ اکتبر، بر محبوبیت این گروه افزوده است. همچنین سران اتحادیه عرب میدانند در صورت طرد حماس، بخش تندروی این گروه و سایر جریانهای فلسطینی را بار دیگر به آغوش ایران خواهند فرستاد.
البته این واقعیت نیز وجود دارد که حتی اگر اسماعیل هنیه به پیشنهاد کشورهای عربی با ائتلاف و قرار گرفتن در زیرمجموعه تشکیلات خودگردان موافقت کند، اسرائیل به این مسئله تنها با دید سناریویی میانمدت نگاه خواهد کرد و در نهایت انتقام خود را از این گروه که آن را نیروی نیابتی ایران در ایجاد شوک ۷ اکتبر میداند، خواهد گرفت. در همین چارچوب نهتنها رژیم صهیونیستی که کشورهای عربی هم میدانند حماس که در منشور تاسیس آن، موجودیت اسرائیل، جایی ندارد، در اصلاح منشور خود صرفاً برای حفظ اتحاد میان تمامی گروههای فلسطینی به راهحل دودولتی و شکلگیری کشور فلسطینی براساس مرزهای ۱۹۶۷ رضایت داد و احتمالاً بر همین مبنا، تنها تا زمان بازیابی خود به نسخه بیانیه سازمان همکاری اسلامی تن خواهد داد.
در بررسی سناریوهای دوران پساجنگ و پایان جنگ در غزه، سایر گروههای مقاومت یا همان ساختارهایی که با عنوان گروههای نیابتی ایران شناخته میشوند نیز جایگاه ویژهای خواهند داشت. حزبالله از ۸ اکتبر یعنی یک روز پس از عملیات حماس، با حملاتی که به تدریج حجم وسیعتری به خود گرفت، بخشی از توان ارتش ارسائیل در شمال سرزمینهای اشغالی را متوجه خود کرده و در این مسیر تاکنون نزدیک به ۹۰ تن از نیروهای خود را نیز از دست داده است. ارتش یمن نیز علاوه بر حمله به یکی از کشتیهای اسرائیل، موشکهای خود را در هفتههای اخیر به سمت بندر ایلات اسرائیل شلیک کرده است که هرچند بسیاری از این موشکها با پدافند ناو آمریکایی سرنگون شده اما عملاً نام خود را بهعنوان بخشی از نیروهای نبرد ثبت کرده است. اما در این راستا نیروهای مقاومت عراقی هدف خود را پایگاههای آمریکایی تعیین کرده و موشکهای خود را به این اهداف نشانه گرفتند؛ به همین دلیل نیز دور از ذهن نیست که با پایان نبرد در غزه و زمانی که اسرائیل و آمریکا از نبرد در غزه و موضوع فلسطین فارغ شوند، موضوع برخورد با این گروهها نیز در دستور کار قرار بگیرد.
ایران، تنشزدایی و آمریکا
بنبست شکلگرفته در مذاکرات برای احیای برجام یا آنچه دستگاه دیپلماسی ایران، مذاکرات برای رفع تحریمها مینامد، منجر به آغاز روندی در جهت افزایش روزافزون تنش در میان تهران و واشنگتن شد؛ ترس از تثبیت همین تحولات و احتمال آنکه شرایط از کنترل خارج شود نیز منجر شد تا بار دیگر مسقط میزبان مذاکرات پنهانی میان ایران و ایالات متحده شود تا در نهایت تفاهمی شفاهی، منجر به آزادی سه زندانی ایرانی-آمریکایی از اوین و انتقال ۷ میلیارد دلار پولهای مسدودشده ایران در بانکهای کرهجنوبی به بانکی در قطر شود.
عملیات طوفانالاقصی اما روند تفاهم برای کنترل تنش میان تهران و واشنگتن را نیز مانند سایر روندهای منطقه همچون عادیسازی در هالهای از ابهام فرو برد و مشخص نیست آیا کاخ سفید همچنان خواهان پیشبرد تفاهم خود با ایران است یا فشار تندروها در اسرائیل و ایالات متحده مسیر دیگری را پیش روی دولت جو بایدن میگذارد. همچنین درحالیکه وزیر امور خارجه ایران بارها مدعی شده، ایالاتمتحده پیامهایی همچون «لطفاً خویشتنداری کنید» یا «ما خواهان جنگ نیستیم» را برای تهران ارسال کرده، اما اظهارات مقامات آمریکایی نشاندهنده آن است که شاید تهران به خواست خود، «هشدار» واشنگتن را «پیام» تعبیر کرده است چراکه آنچه بهصورت شفاف بهعنوان پیام رئیسجمهور آمریکا به ایران به تیتر اخبار تبدیل شد، تنها یک جمله بود؛ «نکنید!».
دو هفته پس از آغاز جنگ در فلسطین، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) در بیانیهای اعلام کرد به سبب «تنشهای فزایندهای که ایران و نیروهای نیابتیاش در سراسر خاورمیانه» دامن زدند، سامانههای پیشرفته دفاع ضدموشکی به منطقه ارسال خواهد کرد. وزیر دفاع آمریکا همچنین از دستور «آمادهسازی» برای «استقرار» نیروهای بیشتر آمریکایی در منطقه خبر داده است. بنابر اعلام پنتاگون سامانه دفاعی تاد (THAAD) و همچنین سامانه موشکی دفاع هوایی پاتریوت (Patriot) از جمله تجهیزاتی است که به زودی به خاورمیانه ارسال خواهد کرد.
اکونومیست در مطلبی با عنوان «جنگ غزه کابوس جو بایدن درباره ایران را عمیقتر کرده است» در تحلیل تحولات مینویسد:«دولت بایدن که رویکرد فشار حداکثری بر ایران را رها کرده، در این چند ماه پنهانی به دنبال کاهش تنشها بود. امروز اما نهتنها ایران حمله حماس را جشن گرفته و به واسطه نیابتیهایش منافع آمریکا را تهدید میکند بلکه به نظر میرسد سرگرم همکاری پنهان با روسیه و حتی چین در چارچوب یک گروه جمعی است.
این مسئله پرسشهای بزرگی را در این باره پیش میکشد که آیا آقای بایدن میتواند راهبرد خاورمیانهای خود را از نو ترسیم کند؟». این تحلیل میافزاید:«دولت بایدن که از بازگشت به برجام ناکام ماند، به یک دیپلماسی سطح پایین رو آورد. پیش از هفتم اکتبر، تفاهمات شکنندهای حاصل شد: ایران انباشت اورانیوم غنیشدهاش را کُند کرد و آمریکا هم اِعمال تحریمها را آسان کرد. صادرات روزانه نفت ایران از حدود ۳۸۰ هزار بشکه در سال ۲۰۲۰ به یکونیم میلیون بشکه کنونی رسیده، البته عمدتاً به چین و بهواسطه میانجیهای در سایه. این یک توافق مناقشهبرانگیز بود که آزادی پنج آمریکایی بازداشتی در ایران و رفع انسداد شش میلیارد دلار از داراییهای ایران را در ماه سپتامبر ممکن ساخت. اکنون حفظ آن رویکرد توسط کاخ سفید، غیرممکن شده است».
جنگ اسرائیل و حماس علاوه بر تضعیف موقعیت دولت مستقر در تلآویو، کاخ سفید را نیز به شدت تضعیف کرده است؛ سیاستهای جو بایدن در قبال عملیات طوفانالاقصی و متعاقب آن جنگی که اسرائیل علیه ساکنین غزه به راه انداخته است، هیچیک گروههای ذینفع این تحول را راضی نگاه نداشته است؛ درحالیکه جمهوریخواهان و لابیهای صهیونیست خواهان حضور تمامقد ایالات متحده در کنار اسرائیل و نقشآفرینی بیشتر ارتش آمریکا هستند، از سوی دیگر بخشی از اعضای حزب دموکرات و سبد رای آن، جو بایدن به نادیده گرفتن جنایات علیه بشریت ارتش اسرائیل متهم میکنند و این موضوع
شرایط او را برای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ سخت خواهد کرد که این مسئله نیز امیدواری برای ازسرگیری مذاکرات تهران و واشنگتن پس از انتخابات را نیز از میان خواهد برد.