| کد مطلب: ۱۸۱۰۰
آغاز دور جدید انتظار

بررسی پیامدهای اجتماعی نتیجه انتخابات چهاردهم ریاست‌جمهوری

آغاز دور جدید انتظار

در جمعه و شنبه‌ای که گذشت، در روز انتخابات و روز اعلام نتیجه، ایرانی‌ها لحظات پر تب و تاب زیادی را گذراندند و پس از مشخص‌شدن نتیجه انتخابات، بحث و نظر تحریمی‌ها و شرکت‌کنندگان در انتخابات باز هم بالا گرفت. عده‌ای گفتند، با اینکه درصد مشارکت مردم در دور دوم انتخابات بیشتر شده اما باز هم جامعه پیام خود را به گوش مسئولان رسانده‌ و عده‌ای، رأی دادن‌شان را اعتراضی یا سلبی خواندند.

دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری از افزایش حدود 10 درصدی میزان مشارکت مردم، حکایت دارد، مشارکتی که از سوی مرددهایی که هشتم تیرماه پای صندوق‌های رأی نرفتند و در یک هفته‌، بخشی از آنها در دور دوم انتخابات از میان سعید جلیلی و مسعود پزشکیان، دست به انتخاب زدند. نکته قابل‌توجه در نتیجه انتخابات که به سود پزشکیان تمام شد، پیش‌بینی‌های نزدیک به واقعیت موسسه‌های افکارسنجی در هفته گذشته و در چند روز باقی‌مانده به انتخابات بود.

براساس آمارهای رسمی، از نتیجه دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری که جمعه پانزدهم تیرماه برگزار شد، درمجموع 30 میلیون و 530 هزار و 157 نفر رأی دادند که سهم مسعود پزشکیان 16 میلیون و 384 هزار و 403 نفر و سهم سعید جلیلی، 13 میلیون و 538 هزار و 179 نفر بود. آمارهای به‌دست آمده نشان می‌دهد میزان مشارکت مردم برخلاف دور اول انتخابات که حدود 40 درصد بود، با افزایش نزدیک به 10 درصدی، به 49/8رسید؛ عددی که در نظرسنجی‌های اخیر هم پیش‌بینی شده بود. پیش از این روزنامه هم‌میهن در تحلیل دلیل اختلاف آماری میان نظرسنجی‌ها پیرامون میزان مشارکت و آنچه در واقعیت رخ داد، نوشت که موسسات نظرسنجی در ارتباط با مرددها دچار اشتباه شده بودند. یعنی آنها را در گروه رأی‌دهندگان قرار داده بودند که درنهایت اختلاف حدود 10 درصدی با واقعیت داشت.

براساس نظرسنجی انجام‌شده از سوی موسسه افکارسنجی ملت مرکز پژوهش‌های مجلس در روزهای سیزدهم و چهاردهم تیرماه، نرخ مشارکت 46/8 درصد برآورد شده بود. بنا بر آنچه برگزارکنندگان این نظرسنجی اعلام کردند، آرای مسعود پزشکیان 48/9درصد و سعید جلیلی 40/3درصد پیش‌بینی شد. براساس اعلام این موسسه، نتیجه این نظرسنجی با حذف نیمی از افراد مردد در انتخاب کاندیدای منتخب اعلام شده است. همچنین میزان رأی سفید، ۲ درصد بود و در تاریخ انجام پیمایش، 8/8درصد از افراد همچنان تصمیم نگرفته و مردد بودند.

مرکز افکارسنجی ملت اما تنها موسسه‌ای نبود که در این موضوع، نظرسنجی انجام داد. مرکز افکارسنجی دانشحویان ایران یا همان ایسپا هم که برای دور اول انتخابات چندین نظرسنجی انجام داده بود، در هفته‌ای که گذشت، میزان مشارکت مردم را برآورد کرد. روش این نظرسنجی، مصاحبه حضوری با 3 هزار و 606 نمونه در کشور بود که با در نظرگرفتن نرخ پاسخگویی (48 درصد)، کنترل متغیرهای موثر و  آزمون صحّت‌سنجی داده‌ها، 45 درصد با حاشیه‌خطای 2 ± برآورد شد. براساس این نظرسنجی، میزان رأی احتمالی مسعود پزشکیان 49/5 درصد و میزان رأی احتمالی سعید جلیلی 43/9 درصد پیش‌بینی شده بود. ماجرای اصلی اما حول میزان مشارکت مردم در دور دوم و 60 درصدی که در دور اول مشارکت نکردند، می‌گردد؛ افرادی که درنهایت 10 درصدشان پای صندوق‌های رأی رفتند. مابقی اما همچنان رأی ندادن را ترجیح دادند. در این میان حدود 50 درصد افراد رأی‌داده، با وجود انتقادهای بسیار، در دایره منتظران تغییر قرار گرفته‌اند؛ آنها برای مطالبه‌گری در صف ایستاده‌اند.

رایی برای بهبود

در جمعه و شنبه‌ای که گذشت، در روز انتخابات و روز اعلام نتیجه، ایرانی‌ها لحظات پر تب و تاب زیادی را گذراندند و پس از مشخص‌شدن نتیجه انتخابات، بحث و نظر تحریمی‌ها و شرکت‌کنندگان در انتخابات باز هم بالا گرفت. عده‌ای گفتند، با اینکه درصد مشارکت مردم در دور دوم انتخابات بیشتر شده اما باز هم جامعه پیام خود را به گوش مسئولان رسانده‌ و عده‌ای، رأی دادن‌شان را اعتراضی یا سلبی خواندند.

علی، یکی از کسانی است که ابتدا برای رأی دادن مردد بود اما درنهایت در هر دو دور انتخابات شرکت کرد؛ او به «هم‌میهن» می‌گوید، اولین دلیل رأی دادنش انتخاب بین بودن و نبودن ایران بود، انتخاب میان اندکی عقلانیت در مقابل توهم و بی‌عقلی: «رأی دادن در چشم من مسئله بغرنجی نبود. من به‌واسطه حرفه‌ام از نوجوانی وابسته به دنبال‌کردن اخبار و فعالیت انتخاباتی بودم. تا جایی که حتی به عبدالناصر همتی هم رأی دادم. اما در این انتخابات دغدغه‌های اخلاقی هم ضمیمه این مسئله شد. اینجا همان جایی بود که دچار تردید شدم. روزها و شب‌ها با خودم فکر می‌کردم آیا شرکت در انتخابات امری اخلاقی است یا نه. من دوستان و نزدیکانی داشتم که بابت رفتارهای دور از عقلانیت در دو سال اخیر دچار چالش‌های جدی شده بودند. اگر به عقب‌تر هم نگاه می‌کردم دلبسته کسانی بودم که همچنان دچار حصر و آوارگی‌اند. الان که دارم این حرف‌ها را به شما می‌گویم در چشم 30 میلیون نفر از مردم خاکستری‌ام یا یک ابله ساده‌لوحم یا یک وسط‌باز بی‌شرف یا یک وا داده فرصت‌طلب.

نمی‌خواهم در مقام دفاع از خودم دربیایم. واقعیت اما این است که من هیچ‌کدام از رفتارهای غیرمتعارف و به دور از عقلانیت سیستم را فراموش نکرده‌ام. خیلی اوقات سر موقعش حرف‌هایم را هم زده‌ام؛ این‌که گوش شنوایی نبوده تقصیر من نیست. من بعد از کشمکش‌های درونی زیاد به این نتیجه رسیدم که سیاست جای سانتیمانتالیسم نیست. سیاست امروز جای دعواست. حواسم هست که دعوا کار آدم عاقل نیست، ولی گاهی  وقت‌ها پای عقلا هم به دعوا کشیده می‌شود. دعوایی که ناخواسته واردش شدیم. دعوایی که برای گرفتن حق‌مان بود. وسط دعوا هم حلوا خیرات نمی‌کنند. نزنی، می‌زننت. حالا وسط این میدان به‌قول شیخ اجل: «آن نه من باشم که روزِ جنگ بینی پشت من/ آن منم گر در میانِ خاک و خون بینی سری». من ترجیح می‌دهم ایران دست کسی بیفتد که با پنبه سرم را ببرد تا اینکه توی چشمم نگاه کند و خنجر را وسط سینه‌ام فرو ببرد.»

دانیال، دانشجوی 24ساله‌ای است که او هم در دو دور انتخابات اخیر شرکت کرده و می‌گوید، ترجیح می‌دهد یک نفر به‌عنوان رئیس‌جمهور سرم را شیره بمالد و بگوید که می‌خواستم انجام بدهم، اما نشد: «در نظرم این فرق دارد با رئیس‌جمهوری که توی چشمم نگاه کند و بگوید نه‌تنها برای خواست تو تره هم خُرد نمی‌کنم که در نظرم دلیلی هم برای توضیح وجود ندارد. من ترجیح می‌دهم یک نفر در روشنایی از من عذرخواهی کند، نه اینکه در سایه بنشیند و زیر لب خنده‌های هیستریک کند.  با این حال احتمالاً آیندگان در قبال رفتار این روزها، ما را به قضاوت می‌نشینند. خدا می‌داند که ادعای فهم زیادی ندارم اما به این تشخیص رسیدم که در این بزنگاه فارغ از سود شخصی برای یک زندگی معمولی، برای آرامشی که خیلی وقت است جایش در زندگی‌مان خالی است، برای ایستادن جلوی اوهام، برای مردان و زنان و کودکان ایران رأی بدهم. به این امید که به کار آید و شرمنده آیندگان نشوم.»

دانیال می‌گوید، دلیل دیگر برای رأی دادنش «رفتار مشمئزکننده» گروهی از ایرانیان خارج از کشور بوده است: «خدا رحم کرد که آنجا نبودم وگرنه احتمالاً به جرم ضرب‌وشتم چند هم‌وطن در غربت پشت میله‌های زندان بودم.»

سهیلا، زن 41 ساله‌ای است که جمعه‌شب را تا صبح شنبه بیدار بوده است و وقتی نتیجه انتخابات را شنیده، با اینکه نامزد موردحمایتش که به او رأی داده بوده، در آن انتخاب شده، ذوق‌زده یا خوشحال نشده است: «خیلی به این موضوع فکر کردم که اگر نامزد مقابل رئیس‌جمهوری شود، بدترین اتفاقی که برایمان می‌افتد چیست؟ و به این نتیجه رسیدم که قطعاً حداقل برای زندگی من بهتر نمی‌شود. جمعه شب تا صبح نگران بودم و منتظر اعلام نتایج قطعی بودم، بعد که آقای پزشکیان انتخاب شد، نفس راحتی کشیدم اما ذوق‌زده نشدم.

من به‌خاطر آدم‌های اطراف آقای پزشکیان به او رأی دادم و معتقدم همین که رئیس‌جمهور با همان اختیاراتی که دارد، کمی فضا را باز کند تا کمی نفس بکشیم، کافی است. شاید کمی حال‌مان بهتر شود. دوره جوانی من گذشت، در دوران آقای احمدی‌نژاد، جوانی من و هم‌سن و سالانم سوخت و حالا احساس می‌کنم برای ادامه شاید بشود امیدی داشت.» سهیلا چندان انتظار تغییر یا تحول خاصی در سال‌های آینده ندارد: «حالا یک دوره انتظار برای ما، با همه امیدها و ناامیدی‌هایش شروع شده است و امیدوارم این انتظار به نتیجه خوبی برسد.»

سارا اما می‌گوید انتظار تغییر هم ندارد، فقط می‌خواهد اوضاع از حال حاضر بدتر نشود. او با تردیدهای فراوان درنهایت در انتخابات شرکت کرده و فکر می‌کند، نباید انتظار معجزه داشت: «من فقط می‌خواهم اوضاع بدتر نشود. ما باید موقع حرف زدن، پایمان روی زمین باشد. اگر به آقای پزشکیان رأی دادم به‌دلیل بعضی برنامه‌هایی است که ممکن است در حوزه آموزش، بهداشت و درمان اجرا کند. حتی امیدی ندارم که بتواند طرح نور و فیلترینگ و... را هم جمع کند. من رأی دادم که یکسری موضوعات اتفاق نیفتد.»

سارا رأی خود را سلبی می‌داند: «من فکر می‌کنم او و دولتش نمی‌توانند معجزه کنند و انتظار چندانی هم ندارم. در این حد که رئیس‌جمهور جدید بتواند مدیران میانی را عوض کند یا زنان بیشتری را به کار بگیرد، کافی است. چون می‌دانم در این مملکت نمی‌توان کارهای خیلی بزرگ کرد یا تغییرات اساسی داد.»

بازگرداندن سرمایه از دست رفته

احمد بنی جمالی جامعه شناس سیاسی

احمد بنی‌جمالی، جامعه‌شناس سیاسی، معتقد است 60 درصدی که در دور اول انتخابات مشارکت نکردند، به یک‌باره ایجاد نشده‌اند. آنها افرادی هستند که به دولت دوم آقای روحانی مربوط می‌شوند؛ یعنی دولتی که به هر ترتیب وعده‌های انتخاباتی‌اش عملی نشد. به گفته او، فضای کنونی جامعه شبیه به دوره‌ای است که مردم از دولت روحانی ناامید شده بودند.

او در توضیح بیشتر به هم‌میهن می‌گوید: «دولت دوم آقای روحانی با موج تحریم‌ها، مشکلات اقتصادی و اتفاقاتی که در سال 98 افتاد و اعتراضات در خوزستان همراه شد. بعد از آن هم اعتراضات در پی پرواز هواپیمای اوکراینی، شیوع کرونا و... رخ داد و جامعه را به‌سمت غیرسیاسی شدن کشاند. مردم احساس کردند که دیگر تاثیر خودشان را ندارند و در میان قدرت و نیروهایی که در مقطع انتخابات ظاهر می‌شوند جایی ندارند. به هر حال انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 نشانه روشنی بود مبنی بر اینکه دایره خودی‌های قدرت تنگ‌تر شده و جامعه احساس کرد که باید از فضای سیاست داخلی چشم‌پوشی کند یا امیدش را قطع کند و نگاهش به فضاهای دیگر باشد.»

به‌گفته بنی‌جمالی، اعتراضات سال 1401 مزید بر علت شد؛ اعتراضاتی که هیچ‌وقت پاسخ درستی درباره آن داده نشد و سرکوب شد، هیچ‌کس هم اعتراضات را گردن نگرفت. مجموع این اتفاقات منجر شد تا جامعه غیرسیاسی شود و آن حمایتی که از حکومت می‌کرد، سست شود.

به اعتقاد این جامعه‌شناس، انتخابات ریاست‌جمهوری امسال نشان داد که جامعه به‌طور کامل قطع‌ امید کرده و این پروژه بهبودخواهی و تحول‌خواهی در داخل سیاست ایران، دیگر جامعه را برای انجام اقدامی تحریک نمی‌کند: «نتیجه دور اول انتخابات ریاست‌جمهوری دقیقاً محصول اتفاقاتی است که از چند سال گذشته رقم خورده است. اگر به فضای انتخابات در مرحله اول و دوم طی یک‌هفته نگاه کنیم، شاهد تغییراتی در میان بخشی از جامعه خواهیم بود. بخشی از نخبه‌ها برای مشارکت در این انتخابات، وارد عمل شدند و ازسوی‌دیگر تکنیک‌های فضای رسانه‌ای، دست به دست هم داد تا دوگانه‌‌ای در سطح جامعه ایجاد شود. به هر حال فرصتی برای سیستم ایجاد شده بود تا بتواند سرمایه ازدست‌رفته‌اش را بازسازی کند، هرچند این سرمایه خیلی سخت ممکن است به جریان اصلاحات اعتماد کند؛ سرمایه‌ای که در دوره روحانی و مجلس تدبیر و امید، از دست رفته بود. تصورم این است که آقای پزشکیان در مسائلی که مربوط به حوزه‌های بالادستی است، نمی‌تواند کاری کند، اما در زمینه کاهش رنج معیشت مردم، شاید بتواند موفق عمل کند یا بتواند چهره بهتری از ایران در سیاست خارجی به جهان نشان دهد یا حتی وضعیت برجام و تحریم‌ها را به جایی برساند. در همین حد می‌توان از دولت انتظار داشت.»

اقدام عاجل برای 60 درصد جامعه

نکته دیگر اما از این به‌بعد ماجراست، یعنی 50 درصدی که مشارکت نکردند را چگونه باید وارد تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی کرد: «اگر حاکمیت می‌خواهد به آینده حکمرانی خود ضمانت اجرایی بدهد و بقای بیشتری داشته باشد، باید برای آن 60 درصدی که در دور اول انتخابات شرکت نکردند و در دور دوم به 50 درصد رسیدند، فکر عاجلی کند. ما پیش‌بینی کرده بودیم که در دور دوم انتخابات، از این 60 درصد، 5 تا 10 درصد به کاندیدای اصلاح‌طلب رأی دهند که همین‌طور هم شد.»

این جامعه‌شناس معتقد است که در فضای سیاست داخلی ایران اتفاق مهمی افتاده و آن اینکه، نیروهای منتقد و اپوزیسیون در خارج از کشور به سمت داخل منتقل شده‌اند و نمود آن را در انتخابات اخیر شاهد بودیم: «یکی از دلایلی که رسانه‌های خارجی خیلی در داغ کردن تنور انتخابات موفق نبودند همین مسئله بود، باید مسیر تحول‌خواهی جدی گرفته شود، همچنین نمایندگانش راهی در داخل بلوک قدرت برای خودشان پیدا کنند تا بتوانند آن 60 درصد را به‌نوعی نمایندگی کنند. نمایندگی آن 60 درصد دیگر از دست حاکمیت بر نمی‌آید و حتی اصلاح‌طلبان هم نمی‌توانند در این زمینه کاری کنند. باید فضایی ایجاد شود که از داخل همین نظام و مرزهای جغرافیایی داخلی، نیروهای سیاسی نواندیش شکل بگیرند تا آن 60 درصد را نمایندگی کنند. این اقدامات امکان‌پذیر نیست جز اینکه حاکمیت و نهادهای بالادستی رضایت دهند و قانع شوند که تغییرات عمده، فضای آرامش، همزیستی و ثبات در داخل ایجاد شود.»

براساس اعلام این جامعه‌شناس سیاسی، اعتماد امری است که سخت به دست می‌آید و خیلی راحت از دست می‌رود. در حال حاضر هم این اعتماد در میان بخشی از جامعه فروریخته است و برای ایجاد دوباره آن، دولت جدید باید طی مدت کوتاهی مانند 5 ماه اول کارش، قدم‌های اساسی و بلندی به‌ سمت تغییرات در داخل آن‌هم در حوزه‌های داخلی و خارجی و اقتصاد و معیشت بردارد تا بتواند آن 60 درصد را به سمت سیاست‌ورزی در داخل و گروه‌های اصلاح‌طلب ببرد. او با اعلام اینکه از میان آن 60 درصد باید منتظر ظهور گروه‌های سیاسی جدید در کشور ماند تا بتوانند خودشان را نمایندگی کنند، گفت آنها گروه‌هایی هستند که تاکنون نماینده‌ای در سطح حاکمیت نداشته‌اند: «شاید با مجموعه اقدامات درنهایت بتوان 20 تا 30 درصد این افراد را به میدان سیاست بازگرداند و به سیاست‌ورزی در داخل شیفت کرد.»

بنی‌جمالی معتقد است، آنچه در این مدت و در ارتباط با انتخابات ریاست‌جمهوری رخ داد، بخشی محصول اقدامات روانی رسانه‌ای پیچیده و مؤثری بود که منجر شد طی پنج تا شش روز افرادی که در دور اول تمایلی به رأی‌ دادن نداشتند، پای صندوق‌های رأی بیایند. آنها افرادی بودند که برای مشارکت در انتخابات متقاعد نشده بودند اما در مدت کوتاه مشارکت‌شان جلب شد. ممکن است بسیاری از افرادی که روز جمعه رأی دادند، طی یکی، دو ماه بعد از روی‌ کار آمدن دولت جدید نظرشان تغییر کند که البته این موضوع بستگی به عملکرد دولت دارد.

با این همه او تاکید می‌کند که این فضاسازی‌ها و تغییر اذهان به یک‌باره صورت نمی‌گیرد و نمی‌تواند شرایط را سر جای اولش برگرداند: «آقای پزشکیان مهم‌ترین کاری که باید بکند در انتخاب اعضای کابینه‌اش است. او نباید از نیروهای محافظه‌کار، محتاط و البته افرادی که در دولت روحانی سر کار بودند، در کابینه‌اش استفاده کند؛ یعنی بروکرات‌های بی‌اثر. در این شرایط جامعه خیلی زود متوجه می‌شود که اشتباه کرده و دست از حمایتش از دولت بر می‌دارد.»

او می‌گوید که رئیس دولت جدید باید صرف‌نظر از اینکه نمایندگان مجلس چه رأی و نظری درباره اعضای معرفی‌شده کابینه‌اش دارند، آنها را معرفی کند؛ نمایندگانی که مورد رضایت افکار عمومی هستند، همچنین اصلاً به این موضوع توجه نداشته باشد که این افراد از مجلس رأی اعتماد می‌گیرند یا نمی‌گیرند.

این جامعه‌شناس تاکید می‌کند که این 60 درصدی که در دور اول مشارکت نکردند، یک پشتوانه حمایتی – اجتماعی قوی برای دولت جدید شوند و با در نظر گرفتن این افراد کابینه‌ای مؤثر و قوی معرفی شود: «آقای پزشکیان باید در اولین حرکت سیاسی، اعتماد تازه ایجادشده در جامعه را نگه دارد، نه اینکه بخواهد نمایندگان مجلس و برخی نهادها را راضی نگه دارد.»

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
یادداشت
آخرین اخبار