گزارش میدانی هممیهن از دور دوم انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ که اینبار کمی پرشورتر بود
دو جمعه کمی متفاوت
مردم میپرسند چه چیزی قرار است تغییر کند، اگر کاندیداهای ریاستجمهوری توانسته بودند به این سوال پاسخ دهند، نتیجه آن را در میزان مشارکت مردم میدیدیم. به هر حال هنوز آن حس به جامعه القا نشده است، شاید بعد از انتخابات، اگر آقای پزشکیان رأی آورد و توانست به وعدههایش جامهعمل بپوشاند و سه مسئله اصلی یعنی کارشناسی در حل مسائل اجتماعی، امکان دادوستد و تعامل با جهان و سوم تغییر و تحول در ساختارهای اقتصادی را اجرا کند، بتوان «نه» مردم را به «بله» اکتیو تبدیل کرد.
ظهر دومین دور انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری 1403 است و شعبههای رأیگیری تهران هنوز خلوتند، اینبار اما این خلوتی، کمی با هفته پیش همین موقع متفاوت است؛ آفتاب ظهر تیرماه به همان اندازه هفته قبل تند است اما در بعضی حوزهها که هفته پیش خبری از صف در آنها نبود، کمکم صفها شکل میگیرند. اتوبوسهای سیار رأیگیری بازهم مستقر شدهاند. منابع خبری و بعضی مسئولان ستادی هر دو نامزد میگویند آرای عصر و شب نتیجه را مشخص میکنند و همه از شکنندهبودن نتایج تا این ساعت روز خبر میدهند. حمیده زرآبادی، سخنگوی ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان گفته است که مشارکت در مرحله دوم نسبتاً افزایش داشته است: «ولی رقیب به دنبال بزرگنمایی است تا خیال مرددها را راحت و آنها را خانهنشین کند. این خوشخیالی بهنفع ما نیست. صحنه رقابت را تا ساعت 12 امشب ترک نکنیم و به یاد داشته باشیم در رقابت امروز هر یک رأی سرنوشتساز است.»
فردا همین موقع همهچیز به پایان رسیده است و بعد شرکت نکردن 60 درصد واجدین شرایط در دور اول انتخابات، همه منتظر نتیجه دور دوم ماندهاند: آیا تحریم تکرار میشود یا تبلیغات تاثیرگذار خواهد بود؟ پیام آن 60 درصدی که در انتخابات شرکت نکردند، آنقدر رسا بود که در همین یکهفته کاندیداها بارها تاکید کردند که صدای شما را شنیدیم، اما نوبت رأیدادن است.
اینبار بخشی از کسانی که در شعبهها برای رأیدادن حاضر شدهاند، در دور اول شرکت نکرده یا رأی باطله به صندوق انداخته بودند. از ابتدای هفته دوباره نظرسنجیها درباره تخمین میزان مشارکت آغاز شد و برخی از آنها نتایجی مشابه دور قبل را تخمین زدهاند.
مشاهدات میدانی خبرنگاران هممیهن تا ساعت 15 روز رأیگیری نتایج متفاوتی دارد؛ شعبههایی مثل مسجدالنبی و مدرسه سما در امیرآباد و یک مدرسه در خیابان فلسطین نسبت به هفته قبل و در همین بازه زمانی کمی شلوغتر است، اما در شعبههایی مانند مسجد دانشگاه شریف و مسجد الجواد میدان هفتمتیر، جمعیت چندانی تا این ساعت دیده نمیشود.
مسجد دانشگاه صعنتی شریف، بهعنوان یکی از پایگاههای ثابت رأیگیری، کمی خلوت است اما جمعیت مدام در رفتوآمدند و خودروهایی برای رأیدادن صاحبانشان کنار خیابان پارک میشوند. هنوز صفی تشکیل نشده اما تا غروب و خنکتر شدن هوا زمان زیادی باقی مانده و نمیتوان پیشبینی کرد. از صبح آمارهایی غیررسمی از افزایش مشارکت نسبت به هفته گذشته خبر میدهند، اما از سوی وزارت کشور تایید نشدهاند. بخشی از رأیدهندگان در هر دو دوره شرکت کردند و برخی هم تصمیم گرفتند اینبار حضور داشته باشند تا صرفاً کاندیدای رقیب رأی نیاورد.
تعدادی از رأیدهندگان در مسجد دانشگاه شریف، دانشجویان خود این دانشگاهند. یکی از آنها که دانشجویی 27 ساله و در حال تحصیل در رشته فیزیک این دانشگاه است، به «هممیهن» میگوید که تقریباً همه اعضای خانوادهاش در انتخابات شرکت کردهاند و باید نهاد انتخابات را حفظ کرد: «انتخابات را میخواهند براندازی کنند، اما نهاد انتخابات اهمیت بیشتری دارد. مردم امروز میتوانند به هردو کاندیدا رأی ایجابی بدهند. در این مدت هم با کسانی که مخالف بودند، گفتوگو میکردم.
باتوجه به اینکه انتخابات بعد از امتحانات بود و به شهرهایشان رفته بودند. با این حال بحثها در جریان بود و در دو سر طیف وجود داشتند. مناظرات هم در مصممشدن من برای شرکت در انتخابات تاثیر داشت. اگر کسی میدید، جدیتر میشد. بعضی مسائل کلان و ملی است و حل آن سخت است و هر دولتی بخواهد آن را حل کند، باید هزینه کند. باید این نهاد را نگه داشت. اگر بخواهند همدیگر را تضعیف کنند، بهسمت نابودی میرود. این ضرر شامل همه میشود و به همین دلیل همیشه نظرم شرکت در انتخابات باشد. ما در سختترین شرایط فعلی از بهترین شرایط حکومت قبلی بهتریم. راه ما سخت است، ولی درست است و باید با حوصله رفت. بهترین حالت همین است.»
کمی جلوتر، مرد دیگری از حوزه بیرون میآید؛ او در دور اول انتخابات شرکت نکرده بود اما در این دوره شرکت کرده تا برای انتخاب نشدن کاندیدای مخالف، رأی دهد. او میگوید، تصور میکند مشارکت چندان تغییر نکرده است: «در این دوره شرکت کردم که آقای... رأی نیاورد. درواقع بین بد و بدتر انتخاب کردم. آقای... کارهایی انجام داده است، اما رقیب او نه و تصور میکنم نمیتواند کاری انجام دهد. امیدوار نیستم کاندیدای مورد نظر من بتواند کاری انجام دهد؛ چون چیزی در دست او نیست و فقط میخواهم رقیب او بالا نیاید.»
ساعت 12 ظهر؛ کارگر شمالی
خیابان از ظهر جمعه هفته پیش شلوغتر است؛ تعداد خودروهایی که دوبل پارک کردهاند تا به حوزه اخذ رأی بروند هم بیشتر است. سه شعبه نزدیک هماند؛ مسجدالنبی و دو مدرسه که سر نبشاند و فاصله کمی با هم دارند. مدرسه پسرانه دانشگاه آزاد، جمعه هفته پیش خلوت بود. آنقدر خلوت که هر کس وارد میشد دو، سه دقیقه بعدش با رأی داده، بیرون میآمد. روز گذشته اما در همین شعبه و همان ساعت، تعداد حاضران بیشتر بود، هرچند خرابی دستگاه اسکن کارت ملی، منجر به تشکیل صف شد اما تعداد افراد داخل شعبه بیشتر بود. این را یکی از کارمندان داخل شعبه هم تایید میکند و میگوید که جمعه هفته پیش تا ساعت 12:30 ظهر، یک هزار نفر رأی داده بودند و امروز، دو هزار نفر. به تعداد افراد اضافه میشود؛ اغلب هم خانوادگی آمدهاند.
زن همراه با همسر و فرزندش در صف ایستاده: «امروز شلوغتر است. خیلی از اطرافیانم هم قرار است بیایند.» او یادش است که دوره قبل، همین شعبه برای رأیدادن چقدر صف طولانی بود: «صف تا داخل کوچه رفته بود.» دستگاه اسکن کارت ملی هنوز درست نشده و یکی از کارمندان مشغول تماس برای درست کردن دستگاه است: «به هر حال ما هنوز در ایران زندگی میکنیم و قصد مهاجرت نداریم.» زن ایستاده در صف اینها را بهعنوان دلیل رأیدادنش عنوان میکند. مردی از آن طرف اما حرفهای دیگری میزند: «وقتی نتیجه انتخابات هفته پیش بیرون آمد، کمی به روند شمارش آراء اعتماد کردیم، به همین دلیل این هفته آمدیم.» زن دنبال خودکار میگردد، در شبکههای اجتماعی خوانده که حتماً با خودکار شخصی رأی دهند. مامور اخذ رأی اما به او اطمینان میدهد که خودکارهای شعبه ایرادی ندارند. دستگاه اسکن کارت ملی بالاخره درست میشود و صف تکانی میخورد.
کمی پایینتر، مسجدالنبی است که نسبت به هفته پیش، برو و بیای بیشتری دارد؛ افراد بهصورت گروهی وارد میشوند، کفشها را بیرون میآورند و در صف میایستند. مسجدالنبی خیابان کارگر شمالی در دورههای قبلی انتخابات ریاستجمهوری آنقدر شلوغ میشد که صف رأیدهندگان تا بیرون حیاط هم میرسید، هرچند ظهر روز گذشته چنین صفی تشکیل نشد و تنها دو صف زنانه و مردانه در داخل مسجد دیده میشد، اما نسبت به هفته قبل، جمعیت بیشتری آمده بودند.
پوشش رأیدهندگان هم نسبت به هفته گذشته متفاوتتر است، جوانان بیشتری با دوستانشان وارد میشوند و رأی میدهند. هفته قبل اما بیشتر شرکتکنندگان افراد میانسال و مسن بودند که پوشش اغلب مذهبی داشتند: «هفته پیش اینطور نبود.» این را دختر جوانی میگوید. او همراه با دو نفر دیگر برای رأیدادن آمده و در هر دو مرحله هم شرکت کرده است: «از بین اطرافیانمان هم افراد بیشتری تصمیم به رأیدادن گرفتهاند.»
در حیاط مسجد جمعیتی نشستهاند، آنها بهصورت خانوادگی برای رأیدادن آمدهاند. زن هفته پیش هم رأی داده و حالا همسرش را آورده است: «این دفعه احساس کردم شرایط فرق میکند. به هر حال این پیام به مسئولان رسید که 60 درصد شرکت نکردهاند. ما پیام را رساندیم و حالا برای انتخاب آمدیم.» مامور اسلحه به دستی همان اطراف میچرخد و حیاط آفتابگیر، مردم را به سایه کشانده است. برای برخی هم نه هفته پیش مهم بوده، نه روز گذشته: «ما خیلی اطلاعی نداریم. فقط آمدهایم رأی بدهیم.» بیتفاوت میگذرند.
ساعت 14:30 دقیقه، مدرسه دخترانه محمد عاصمی
مدارس دخترانه محمد و منیره عاصمی در خیابان آزادی و درست کنار یکدیگر قرار دارند. ساعت حوالی 14 روز رأیگیری ریاستجمهوری است و جمعیت کمی داخل هر دو مدرسهاند، اما رفتوآمدها ادامه دارد؛ یک نفر رأی میدهد و بیرون میآید و یک زن و مرد دیگری وارد میشوند. صف رأیگیری هنوز خلوت و آفتاب 15تیر تند است. با اینکه زمان زیادی تا شلوغ شدن شعبهها باقی مانده، اتوبوس سیار رأیگیری جلوی در مدرسه مستقر میشود. زن و مردی همراه با پدر و مادرشان برای رأیدادن آمده بودند. مرد میگوید هر دو دوره شرکت کرده و اینبار همسر، پدر و مادرش را هم مجاب کرده که در انتخابات شرکت کنند. او میگوید، حمایت آقای خاتمی از مسعود پزشکیان، باعثشده مصممتر شود: «در انتخابات قبل اصلاحطلبان مشارکت نکردند، اما اینسری چون افرادی مانند آقای خاتمی حضور پیدا کرد و آقای پزشکایان تایید شد، من هم تصمیم به مشارکت گرفتم، در انتخابات مجلس هم شرکت کردم و به آقای مطهری رأی دادم. فکر میکنم که رأی من هم تاثیرگذار است.»
او خودش را با اصلاحطلبان معتقد همسو میداند: «ما از ابتدا به این بخش از اصلاحطلبان اعتقاد داشتیم و امیدوار بودیم مانند دوره آقای خاتمی که دوگانهای با آقای ناطق نوری اتفاق افتاد، اینبار میان آقای پزشکیان و جلیلی رخ دهد.»
او از همان زمانی که انتخابات مطرح شد، تصمیم گرفته بود که در انتخابات شرکت کند: «گزینه مدنظر من نسبت به باقی کاندیداها سابقه مدیریتی مطلوبتری دارد. ایشان را از قدیم میشناسم و کارهایشان را دنبال میکنم. بهنظرم همانطور که خودش گفت، او یک اصلاحطلب اصولگراست؛ همینطوری میشود کاری پیش برد. ازطرفدیگر همه مناظرات را دنبال میکردم. طرفداران کاندیدای رقیب اقدامات خیلی عجیب و غریبی انجام میدادند تا نظر مردم را تغییر دهند. من خودم تلاش کردم که اطرافیانم را هم برای رأیدادن بیاورم. اگر مردم بیایند و آن قشر خاکستری نزدیک به اصلاحطلب بیایند، کاندیدای مطلوب ما با اختلاف زیادی رأی میآورد.»
ساعت 3 ظهر؛ خیابان فلسطین
مدرسهای دخترانه در خیابان فلسطین هم شعبه دیگری است. آنجا هم هفته گذشته بسیار خلوت بود و دیروز برای رأیدادن صفی هرچند کوتاه تشکیل شده بود. شعبههای گرفتن رأی، مانند دورههای قبلی مانند سالهای 96 و 92 نبود اما نسبت به هفته گذشته تعداد بهمراتب بیشتر بود. یکی از ماموران انتظامی مقابل در هم تاکید کرد که تعداد شرکتکنندگان نسبت به هفته قبل چندبرابر شده و از قشرهای مختلف حضور داشتهاند.
یک نفر از داخل شعبه بیرون میآید؛ مردی جوان که میگوید هفته گذشته هم رأی داده است، میگوید: «من معمولاً وقتی رأی میدهم که بدانم یکی از نامزدها میتواند افکار و دغدغههایم را نمایندگی کند. اینبار هم یکی از نامزدها چنین ویژگیای داشت. در سال 1400 چنین حسی نداشتم و رأی ندادم.» او میگوید که در هفته گذشته با افرادی درباره اهمیت رأیدادن صحبت کرده، اما نه برای اقناعشان: «به هر حال دور دوم، وضعیت جدیتر شد و باید میان دو تفکر متضاد انتخاب کنیم؛ اینکه کشوری با درهای بسته یا کشوری با درهای باز به جهان بیرون. به هر حال برای من اهمیت دارد که کشور به سمت شرایط بهتر پیش رود.»
این مرد جوان تاکید میکند که به قصد قانعکردن کسی با او درباره رأی دادن وارد گفتوگو نشده است، به هر حال کسانی که تصمیم گرفتهاند رأی ندهند، تصمیمشان قطعی است و با بحثکردن هم نظرشان عوض نمیشود: «به اعتقاد من اگر سیستم ببیند که جمعیت بزرگی حاضر به مشارکت نیستند، راه خودش را جدا میکند، ازآنطرف هم اکثریت اگر نقشه راهی نداشته باشند، درنهایت خانهنشینی و تحریم انتخابات هم تاثیری نخواهد داشت.»
مسجد الجواد(ع)، ساعت 15:30
مسجد هنوز شلوغ نشده و قسمت کتابخانه را هم برای رأیدادن اختصاص دادهاند. جمعیت در رفتوآمد است و تا این ساعت هنوز صفی تشکیل نشده؛ هرچند از شعبههای دیگر خبر میرسد که نسبت به دوره قبل در همین ساعات، مشارکت بیشتر است. از هر طیفی برای رأیدادن وارد مسجد میشوند. زن و مرد جوانی بعد از رأیدادن، از مسجد بیرون میآیند. زن، شغلی دولتی دارد و هفته گذشته در انتخابات رأی باطله داده است، اما اینبار تصمیم گرفته نام یک کاندیدا را روی برگه رأی بنویسد. او و همسرش میگویند که برای اینکه طیف مخالف رأی نیاورد، تصمیم گرفتهاند به این کاندیدا رأی بدهند: آمدهام که فقط... برنده نشود. از ابتدا هم تصمیمی برای رأیدادن نداشتم. فقط دیدگاههای او بود که باعث شد تصمیم بگیرم به کاندیدای مخالف او رأی دهم.»