منطق غلبه بر تردید
نظرسنجیهای دور اول انتخابات مواجه با پدیده جدیدی شدند. این پدیده که اغلب آنها در برآورد میزان مشارکت دچار خطا شدند، مشارکت را حدود ۱۰درصد بیش از رقم واقعی برآورد کرده بودند؛ درحالیکه در ارزیابی آرای نفر اول و دوم چندان خطای جدی رخ نداده بود و درست پیشبینی کرده بودند.
ارزیابیهای روزهای گذشته و پس از انتخابات نشان داد که علت این خطا وجود افرادی است که قصد رای دادن داشتند، ولی در لحظه پایانی و در روز جمعه از این کار منصرف شدند.
این مسئله تا حدود زیادی ناشی از وضعیت انتخابات اخیر است. در این انتخابات تردید نسبت به اصل شرکت جدیتر از همیشه بود و یکی از دلایل شرکت پایین نیز وجود همین تردید بود.
مطالعات این روزها نشان میدهد که بسیاری از افرادی که رای ندادند(حدود ۷۰درصد آنان) از پیش تصمیم خود را در ندادن رای گرفته بودند ولی حدود ۱۰درصد نیز همان روز رایگیری به این نتیجه رسیدند که رای ندهند.
این تردید در دور دوم در حال زایل شدن است. چون فضا به نسبت شفاف شده و صفبندیهای سیاسی روشن است. مردم در برابر دو واقعیت روشن و ملموس قرار دارند.
یک رویکرد مبتنی بر اداره امور بر مبنای علم، مشارکت عمومی و وحدت سیاسی که در تقابل با دومی قرار گرفته است. این وضعیت تا حدی سرنوشت و آینده سیاسی کشور را تعیین میکند.
شاید تردیدکنندگان با این نظر همراه نبوده و بهکلی از بهبود امور ناامید شده باشند. اگر چنین است پس نمیتوان مجادله کرد. آنچه که صحت نظر یک طرف را نشان خواهد داد، ارجاع به تاریخ و آینده است، و اینکه منتظر بمانیم تا ببینیم کدام گروه درست میفهمیدند.
ولی آیا راه دیگری هم هست که پیش از انتظار برای دیدن نتیجه نهایی به تصمیم برسیم و اقدامی کنیم؟ پاسخ بلی است.
شاید نتوانیم یکدیگر را به چشمانداز آینده کشور در صورت موفقیت یا شکست نامزد وحدتبخش و تخصصگرا قانع کنیم؛ ولی نیک میدانیم که خطر عدمموفقیت برای آینده کشور بسیار بیشتر از زیان احتمالی ما در رای دادن است.
به عبارت دیگر، حکومتها نمیتوانند از آرای مردم خود سوءاستفاده چندانی کنند؛ زیرا مردم بهسادگی میتوانند حمایت و رای خود را پس بگیرند.
مقتضای عقل این است که در میان این دو حالت طرف مشارکت را برگزینیم. زیرا با رای دادن خود احتمال دارد که چیزی را از دست بدهیم که هرگاه اراده کنیم، آن را پس خواهیم گرفت. درحالیکه با عدممشارکت خود احتمالاً چیزی را از دست خواهیم داد که دیگر فرصت جبران آن را نداریم.
این منطقی مؤثر برای غلبه بر تردید است. این منطق در هر مورد دیگری هم کاربرد و کارایی دارد. هزینههای احتمالی عدم مشارکت را جدی باید گرفت.