چگونه مسعود پزشکیان یک فرآیند نادرست چند ده ساله را به محاق برد؟
اهمیت یک سخنرانی چند دقیقهای
یک رسم مألوف و همیشگی در فرآیند رای اعتماد به کابینه معرفیشده، فارغ از اینکه دولت مستقر چه گرایش و منش و رویکردی داشته باشد یا اکثریت مجلس به کدامین طیف و سویه سیاسی تعلق و قرابت داشته باشند، این بوده که بساط رایزنی و لابیگری برقرار و استوار و حاشیهای مقدم بر اصل ماجرا قلمداد شده است.
البته که این واقعیتی گریزناپذیر و آئینی سیاسی و همیشگی در سپهر سیاست در ساختارهای نیمهریاستی-نیمهپارلمانی است و از مظاهر نقشآفرینی مجالس در بُعد نظارتی بر دولت؛ اما نکته آن است که به مرور زمان این فرآیند تبدیل به یک موضوع مورد مناقشه شده و حواشی بر متن غلبه یافته و دستمایه تخفیف و تقلیل جایگاه وزرا در پیشبرد امور اجرایی در ساختار و بدنه دولت شده است.
وزیری که از سوی رئیسجمهوری برگزیده شده تا عطف به توانایی و کارکرد خودش، اضلاع و اجزای مجموعه تحت امرش را وفق سلیقه و برنامههایش چینش و گزینش کند و شاکلهای همگون را بنا سازد، برای اینکه بتواند رایاعتماد را اخذ کند، مجبور به لحاظ ملاحظات و نظرگاههایی خواهد شد که لزوماً با آن برنامه از پیشطراحیشدهاش همسنخ نبوده و همگرایی لازم و ملزوم را ندارد.
اینگونه در همان ابتدای کار چالشی آشکار برای کلیت دولت ایجاد و بخصوص برای وزارتخانههایی که وزیرش به هر دلیلی اطمینان و اعتماد برای رایآوری ندارد، مشکلساز خواهد شد. این رسم چند دهه اخیر صحنه سیاست اما با یک سخنرانی چنددقیقهای رئیس دولت چهاردهم به محاق رفت و آن حاشیه معمول و متداول همیشگی از پازل سیاسی رخت بر بست. بسیاری از منتقدان و مخالفان دولت، با انتقاد از مسعود پزشکیان، سخنرانی پایانی او و ارجاعات ساده و صریح و شفاف وی را هزینهکرد از عالیترین مقام کشور ارزیابی کرده و به نقد و گلایه از آن پرداختند.
حال آنکه میدانستند که این مشورتها و هماهنگیها امری خلقالساعه نبوده و نیست و اتفاقاً در راستای انسجام ساختاری شاکله دولت جدید نهتنها لازم و ضروری است که بخشی از آن نیز الزامات قانونی دارد و شاید تنها بتوان مدعی بود که برای اولین بار به شکل رسمی و پشت تریبونی اعلام شده است.
حال سوال اینجاست که پس چرا منتقدان دولت اینگونه برآشفته و زبان به نقد و گلایه باز کردهاند؟ پاسخ به نظر ساده و شفاف است. این تدبیر پزشکیان در شفافگویی زوایای پیدا و پنهان عرصه سیاست، عملاً منتقدان دولت را در نقشههای خود ناکام ساخت و از طرف دیگر آن معضل همیشگی وامداری وزرا در ماجرای فرآیند رایاعتماد را به محاق برد و اکنون از دوست و همراه تا منتقد و مخالف وزرا در بیرون و درون مجلس نمیتوانند بخشی از آرای وزیر مألوف را معطوف و مرتبط با خود و لابیگریهایشان بدانند و مطالبه امتیاز و جایگاه کنند.
اینگونه برای اولین بار، اعضای هیئت دولت با فراغبال و اطمینانخاطر بیشتری میتوانند به چینش و تکمیل تیم عملیاتی و اجرایی خود در ساختار مدیریتی وزارتخانه دست ببرند و یک شاکله همسو و همگن برای خود قوام دهند. فرآیند رخداده نهتنها در مسیر جمهوریت نظام هیچ اخلال و اختلالی ایجاد نمیکند، آنگونه که برخی مدعی آن هستند، بلکه یاریگر دولت در امور اجرایی و البته بازگشت مجلس به وظایف محوله ساختاری خود در عرصه نظارتی خواهد بود و اصل تفکیک قوا نیز بدینسان بهعنوان یک اصل ساختاری در شاکلههای مردمسالاری قوام و استحکام موزونتری خواهد داشت.
در نهایت هم، دولتمردان برای ضعف و خلل محتمل در ایفای وظایف خود نمیتوانند به گزارههای فرامتنی ارجاع دهند و قصورهای احتمالی را به گردن گزارههای فرامتنی بیاندازند. اینگونه است که میتوان گفت یک سخنرانی چنددقیقهای که البته پشت آن یک استراتژی هوشمندانه و فکرشده قرار داشت، یک فرایند معیوب چنددهساله را به محاق برد و زمینهای هموار و مساعد برای ایفای نقش دولت در رتق و فتق امور ملت فراهم آورد.