کلید پاسخ ایران
از همان آغازین لحظات سحرگاه روز چهارشنبه که حادثه ولنجک تهران به سرتیتر خبرهای جهان رفت، حتی بیش و پیش از آنکه کیفیت و کمیت این ترور ناجوانمردانه مشخص و معلوم شود، یک گزاره قطعی و حتمی بود: پاسخ ایران به این ماجراجویی گستاخانه اسرائیل در عمق سرزمینی. بهطور قطع، طرف اسرائیلی هم میدانست که این ترور ناجوانمردانه و چالشافزا، چیزی نیست که ایران بهسادگی از آن گذر کند و بدون محاسبات پیوستی سطح منازعه را چنین عریان تعمیق و بسط و تعمیم دهد.
ترور مهمان مراسم تحلیف در پایتخت ایران، آنهم شاخصترین چهره سیاسی و دیپلماتیک جریان مقاومت فلسطینی که ایران را مهمترین حامی و یاور خود میدانست و میداند، بهتنهایی در صدر فهرست منازعه چنددههای میان دو دشمن دیرین و رقیب همیشگی قرار میگیرد. بهخصوص که بعد از عملیات وعده صادق، ایران به طرف مقابل گوشزد کرده بود که سیاست صبر استراتژیک پایان پذیرفته و پاسخ مستقیم و کوبنده نظامی در قبال ترورهای هدفمند روی میز آمده است.
طرف اسرائیلی نیز بهرغم آگاهی و اشراف به این راهبرد جدید، این ترور را در دستور کار قرار داد تا از یک طرف دست بالای ایران در بازدارندگی پساعملیات «وعده صادق» را بهزعم خود خنثی کند، دوم ایران را به چالشی تازه فرا بخواند و سوم دامنه منازعه و دایرهشمول آن را گسترش دهد و جنگ با بازوان محور مقاومت را به نقطه کانونی آن بیاورد و هزینهافزایی مستقیم برای ایران ایجاد کند و در نهایت، پای ورود مستقیم بازیگران فرامنطقهای را به مهلکه باز کرده و مفری از باتلاق غزه و جبهه شمالی با حضور مستقیم متحدان باز کند.
در این فرضیه، آنان روی حمله مستقیم نظامی ایران به خاک اسرائیل حساب باز کرده و پازلهای بعدی خود را بر این اساس چیدهاند و نوع و ترکیب ترور و موقعیت مکانی و شخصیت مورد هدف و بعد زمانی آن را هم بهگونهای طراحی کردند که پاسخ ایران گریزناپذیر باشد. از طرف دیگر، طی این چند روز تحرکاتی را در سرزمینهای اشغالی بهراه انداختهاند که نشاندهنده بسط و تعمیم پروژه ایرانهراسی است.
تخلیه اماکن عمومی، راه انداختن بیمارستانهای موقت و در اصطلاح بیمارستانهای صحرایی، توزیع اقلام حیاتی در میان شهروندان، پروپاگاندای شدید رسانهای جهت ایجاد ترس و ارعاب در غیرنظامیان که نشان میدهد آنان در پیوست عملیات ترور و درحالیکه پاسخ ایران را قطعی میدانستند، میخواهند زمینه روانی را برای جنگ تمامعیار آماده کنند. اینکه جمهوری اسلامی ایران میبایست این ماجراجویی کثیف و دستدرازی سخیف را قاطعانه و بازدارنده پاسخ دهد، کسی شک و شبههای ندارد؛ اما سوال دقیق این است که با کدامین روش و راهبرد تا آن بازدارندگی به نحو احسن محقق و دشمن صهیونیست مقهور و ناکام شود و پازل از پیش طراحیشده آن به زبالهدان تاریخ انداخته شود؟
ایران در عملیات «وعده صادق» بهخوبی نشان داد که توانایی نظامی با شاخص آفندی موشکی دقیق و نقطهزن را داراست و توانایی گذر از همه تجهیزات پدافندی و لجستیک نظامی رقیب را دارد و اتفاقاً اهداف مشخص نظامی را هدف میگیرد و غیرنظامیان حتی با ابعاد وسیع حمله موشکی کوچکترین آسیبی ندیدند. اکنون هم اگر حمله نظامی و موشکی مدنظر باشد، این تحرکات تبلیغاتی و ایرانهراسانه هیچ محلی از اعراب ندارد و ایران عطف به آموزههای دینی هیچگاه همانند سفاکان صهیونیست، غیرنظامیان را هدف نمیگیرد و این نکتهای است که در پیوست رسانهای حمله محتمل نظامی باید مورد توجه طرف ایرانی باشد.
از طرف دیگر، ایران این بار میتواند بهواسطه ترور فرمانده شهید موشکی حزبالله، حمله به بندر یمن و نیز ترور فرماندهان حشدالشعبی یک عملیات چندوجهی نظامی را طراحی کند که البته نکته مهم آن است که از ظرفیتهایی استفاده شود که دقیق و نقطهزن؛ همانند عملیات «وعده صادق» باشند و امکان مانور تبلیغاتی و پیوستهای پیامدی را از دشمن بگیرد.
سومین نکته مهم آن است که ایران میتواند پاسخ خود را در قالب اشراف اطلاعاتی و امنیتی و نه نظامی صرف مبذول دارد. زدن اهداف مشخص سیاسی و نظامی در قالب پاسخ متقابل، وجه بالاتر و تازهای از قدرت بازدارندگی ایران را روی میز میگذارد و درحالیکه همه اذهان و آمادگی و سناریوچینی دشمن روی آن بُعد حمله است، غافلگیری محض را رقم بزند و همه نقشههای آنان را نقش بر آب کند. البته که موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیکی و بافت جمعیتی و نژادی و مذهبی رژیم صهیونیستی کار امنیتی و اطلاعاتی درون سرزمینی را سخت میکند؛ اما این امر غیرممکن هم نیست بهخصوص که ایران و حزبالله نشان دادهاند که در عرصه فناوری و تکنولوژی سدهای حفاظتی دشمن شکننده هستند. هرچه هست، کلیدیترین وجه پاسخ ایران بازگرداندن قدرت بازدارندگی ایران روی میز معادلات منطقهای است...