پیامهای اعتراضات دانشجویی در آمریکا
حدود یک هفته از آغاز اعتراضات دانشجویان دانشگاههای مختلف در آمریکا میگذرد و دهها دانشجو و برخی از اساتید آمریکایی در جریان این اعتراضات بازداشت شدهاند؛ تصاویری که از این اعتراضات و نحوه برخورد پلیس با معترضان مخابره شده، بسیار معنادار است و بیانگر سرکوب اعتراضات دانشجویانی است که نسبت به سیاستهای آمریکا در حمایت از اسرائیل معترض هستند.
سرکوب دانشجویان معترض به سیاستهای دولت آمریکا در شرایطی است که آمریکا برای دههها مهد آزادی بیان شناخته میشد. تصاویر برخورد با دانشجویان و اساتید، اکنون به این انگاره پایان داده است و نشان میدهد حتی در کشوری مثل آمریکا، برای حفظ منافع طبقه مسلط بر جامعه، اگر لازم باشد اعتراضات مسالمتآمیز دانشجویان نیز سرکوب خواهد شد.
البته احتمالاً از دید محافظهکاران آمریکایی، سرکوب اعتراضات دانشجویان امری لازم و ضروری برای بازگشت آرامش، نظم و امنیت به جامعه است؛ از این منظر، تفاوتی میان محافظهکارانی که در ایران همواره برخورد با معترضان جهت بازگشت آرامش به جامعه را توصیه میکنند با محافظهکاران آمریکایی نیست؛ و از منظر کسی که نظم و آرامش جامعه بر هر چیزی اولویت داشته باشد، برخورد با دانشجویان معترض امری ضروری است. اما اگر مسئله را از منظری غیرمحافظهکارانه نگاه کنیم، این اعتراضات پیامدهای بلندمدتی را برای جامعه آمریکا و حتی جوامع دیگر خواهد داشت.
برخی این اعتراضات را یادآور جنبش دانشجویی می68 در فرانسه میدانند. اما آیا آنچه واقعاً در آمریکا در حال وقوع است، یک جنبش دانشجویی است؟ آلن تورن، جامعهشناس فرانسوی، در تعریف جنبش اجتماعی، آن را کنشی معطوف به دگرگون کردن روابط سلطه میداند؛ روابطی که بر مهمترین منابع فرهنگی (تولید، دانش و قواعد اخلاقی) حاکم است. این متفاوت از «مناقشه»( Struggle) است که به دنبال تغییر «تصمیمات» است و عاملان آن نیروهای سیاسی هستند. البته یک کنش اجتماعی میتواند شامل هر دو نوع منازعه، هم مناقشه و هم جنبش اجتماعی باشد.
از این منظر، آنچه در آمریکا در حال وقوع است را توأمان میتوان یک مناقشه و یک جنبش اجتماعی دانست؛ این مناقشه است چراکه بهدنبال تغییر «تصمیم» دولتمردان آمریکا در حمایت از اسرائیل است. علاوه بر این، نیروهای سیاسی، از جمله بال چپ حزب دموکرات، میتوانند این تغییرات را دنبال کنند و عامل این تغییرات باشند. بنابراین اولین پیامد این مناقشه، احتمالاً افزایش قدرت بال چپ حزب دموکرات در جامعه مدنی آمریکا از یک سو و افزایش تنش آن با بال راست حزب خواهد بود. امری که احتمالاً تأثیرش را در جریان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در ماه نوامبر نشان خواهد داد.
اما این اعتراضات را میتوان نوعی جنبش اجتماعی نیز تلقی کرد؛ چراکه در ذات خود بهدنبال دگرگون کردن روابط سلطه است. بههمین دلیل است که این اعتراضات واکنش سرکوبگرایانه هیئت حاکمه در آمریکا را بهدنبال داشته است. تداوم این اعتراضات و تغییر رویکرد دولت آمریکا نسبت به اسرائیل، میتواند بهتغییر روابطی منجر شود که باعث شده تا گروهی خاص که روابطی عمیق با اسرائیل و دولت آن دارد، به قدرت برسد.
نظرسنجیهای مختلف در آمریکا نشان میدهد که جوانان آمریکایی از ایده دودولتی میان فلسطین و اسرائیل حمایت میکنند؛ ایدهای که با ماهیت وجودی حاکمان اسرائیلی در تضاد است و بههمین دلیل نیز دولت آمریکا با تشکیل دولت فلسطین در شورای امنیت سازمان ملل مخالفت کرده است. اکنون همین جوانان و دانشجویان حامی ایده دودولتی، دست به اعتراض زده و بابت آن هزینه دادهاند. تحقق خواسته آنها و حمایت دولت آمریکا از ایده دودولتی، تحولات بزرگی را رقم خواهد زد که میتواند منجر به تحول روابط حاکم بر منابع فرهنگی شود.
با این حال سرکوب این اعتراضات، نهتنها ایده دودولتی در میان جوانان آمریکایی را نابود نمیکند بلکه باعث شکلگیری نوعی «هویت مقاومت» حول آن شده و باعث تولیدات فرهنگی بیشتر برای ترویج آن ایده میشود؛ امری که میتواند در بلندمدت تحولات مهمی را در جامعه آمریکا و نسبت میان هیئت حاکمه آن با اسرائیل ایجاد کند. اساساً هر جایی حول یک ایده معقول «هویت مقاومت» شکل بگیرد، آن ایده نهتنها از بین نخواهد رفت بلکه دوام پیدا کرده و مقاومت بر سر آن ایده بیشتر خواهد شد؛ امری که مختص به آمریکا نیست و در ایران نیز مشاهده میشود.
در این میان یک تفاوت بسیار مهم میان مواجهه دولت آمریکا با اعتراضات دانشجویی با آنچه در ایران و در ایام اعتراضات رخ میدهد، وجود دارد. بهرغم سرکوب اعتراضات دانشجویان حامی غزه در آمریکا، رسانهها فعالانه امکان پوشش اخبار اعتراضات را دارند و معترضان متهم به وابستگی به بیگانان نمیشوند؛ کسی در آنجا نمیگوید که معترضان از ایران و روسیه دستور گرفتهاند! و امکان پوشش لحظهای اخبار اعتراضات توسط خود رسانههای آمریکایی هست.
هرچند برخورد خشن پلیس آمریکا با دانشجویان این واقعیت را برجسته کرد که در آنجا نیز اعتراضات مسالمتآمیز با برخورد پلیسی و خشن مواجه میشوند، اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که رسانهها آزادی عمل بسیار بالایی در پوشش اخبار دارند و کسی آنها را محدود نمیکند. این امر نهتنها به اعتراضات و خشونت آن دامن نمیزند، بلکه با امکان گفتوگو بر سر آن، شرایط را برای عقلانیتر شدن و غیر خشن شدن آن فراهم میآورد.