چطور غزه دانشگاههای آمریکا را فتح کرد؟
اکنون بیش از پنج ماه است که دانشجویان در سراسر ایالات متحده در حمایت از فلسطینیها که با نسلکشی ارتش اسرائیل مواجه هستند، تظاهرات کردهاند. کاملاً واضح است که جوانان آمریکایی بیشتر و بیشتر به حمایت از فلسطین به مثابه یک آزمون اخلاقی برای جهانیان مینگرند.
بسیج نیرو کار سادهای نیست. دانشجویان حامی فلسطین مجبور بودهاند با ضربات چاقو، تیراندازی و اسپری فلفل، دستگیری و تعلیق دستوپنجه نرم کنند. آنها مجبور شدهاند به بودجه محدودی که توانستهاند برای اقدامات اعتراضی جمع آوری کنند، تکیه کنند. در مقابل، دانشجویان طرفدار اسرائیل دارای شبکههای مالی مستقر، دانشگاه هیلز و رسانههای جریان اصلی هستند تا شکوه خود را مبنی بر ضدیهودی بودن فعالیتهای طرفدار فلسطین فریاد بزنند.
مدیران دانشگاهها هم که صرفاً نگران پولی هستند که از طرف اهداکنندگان میرسد. آنها برای خشنود کردن این افراد و گروههای قدرتمندی که فعالیتهای طرفدار فلسطین را محکوم کردهاند در مقابلشان سر خم کردهاند. دانشجویان مدافع فلسطین که به شدت کمبود منابع دارند و حمایتی هم از آنها نمیشود، باهوش و خلاق شدهاند و با گروههایی از نژادها، طبقات و مذاهب مختلف همراه شده و طیف وسیعی از تاکتیکها و استراتژیها را به کار میگیرند.
برخی از این سازماندهیها قبلاً ثمرهای به بار آورده است. در سیستم دانشگاه کالیفرنیا، این سازماندهی موفقیتهای قابل توجهی به دست آورده است. در دانشگاه کالیفرنیا دیویس، مبارزات حمایت فلسطین منجر به رای تاریخی دولت دانشجویی در 15 فوریه برای توجه به فراخوان تحریم، منع سرمایهگذاری در شرکتهای اسرائیلی و یا شرکتهایی که با اسرائیل همراهی میکنند، شده است.
در نتیجه، بدنه دانشجویی از صرف بودجه 20 میلیون دلاری خود برای هر شرکتی در لیست تحریم است، خودداری خواهد کرد. در همان روز، انجمن دانشجویان فارغالتحصیل در دانشگاه کالیفرنیا لسآنجلس (UCLA) خواستار منع سرمایهگذاری در اسرائیل و دریافت کمک مالی از اسرائیل شد.
در 20 فوریه، دولت دانشجویی UCLA به اتفاق آرا از دانشگاه خواست تا شهریه دانشجویان را در فعالیتهای «آپارتاید، پاکسازی قومی و نسلکشی» اسرائیل هزینه نکند.
در 29 فوریه، دانشجویان وابسته به دانشگاه یو.سی.ریورساید نیز قطعنامهای برای کنار گذاشتن کامل شرکتهای همدست در نسلکشی فلسطینیان توسط اسرائیل در غزه تصویب کردند. در 6 مارس، دانشجویان وابسته به UC San Diego نیز به این لایحه رای مثبت دادند.
در دانشگاههای دیگر نتایج متفاوت بوده است. در دانشگاه استنفورد، جایی که من تدریس میکنم، دانشجویان توانستند به مدت 120 روز به تحصن شبانهروزی ادامه دهند و از دانشگاه خواستند آپارتاید و نسلکشی اسرائیل را محکوم کرده و از دانشجویان فلسطینی حمایت کنند و سوگیریهای ضدفلسطینی را در تدریس و تحقیق شناسایی کرده و اجرا کنند.
هنگامی که دانشگاه بهطور ناگهانی خواستار برچیدن تحصن شد، بیش از 500 دانشجو برای دفاع از ادامه تحصن تجمع کردند و بسیاری از آنها یک شب را در دانشگاه ماندند و دانشگاه برخی از آنها را دستگیر کرد. درحالیکه برخی از مدیران بهطور خصوصی درجاتی از همدلی خود با دانشجویان را ابراز کردند، اما هیچ امتیاز مشخصی داده نشده است، بنابراین دانشجویان به تظاهرات و اخلال در نظم دانشگاه ادامه دادهاند و کمپین کاهش سرمایهگذاری در سطح دانشگاه را راهاندازی میکنند.
اگرچه مقامات استنفورد هنوز هیچ تغییر معنیداری ایجاد نکردهاند، اما سازماندهندگان تظاهرات دانشجویی کاملاً از دستاوردهای خود آگاه هستند. بدیهی است که این اعتراض در نهایت به پایان رسید، اما فضای گفتمانی را ایجاد کرد. کاری که این اعتراضات انجام داد، تغییر اساسی محیط دانشگاه بود. علاوه بر تبادل نظر پرشور بین افراد با دیدگاههای متفاوت که در راهپیماییها و تظاهرات شاهد بودیم، در قالب کمپینهای روشمند منع سرمایهگذاری و تحصنهای طولانی به مدت چندین ماه گفتوگوها ادامه یافت.
هر یک از این اقدامات شامل دعوت از سخنرانان مهمان (اغلب فعالان، هنرمندان و شاعران برجسته فلسطینی) بود. در ماههای پس از 7 اکتبر، کل چشمانداز دانشگاههای ایالات متحده در رابطه با فلسطین تغییر کرده است. برخی شروع به تشابه با جنبش دانشجویی ضدجنگ در دوران جنگ ویتنام کردهاند.
گزارشی از یک روزنامه دانشجویی دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو در مورد تظاهرات طرفدار فلسطین که بیش از 2 هزار نفر در آن شرکت کردند، میگوید: «شرکت در این سطح حتی در تظاهرات دانشجویان ضد جنگ ویتنام در دهه 1960 و 1970 بیسابقه است.»
من به عنوان فردی که در دوران جنگ ویتنام دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا در برکلی بودم و در آن تظاهرات و همچنین در راهپیماییهای امروز برای آزادی فلسطین شرکت کردم، از شباهتهای آشکار این دو شگفتزده شدم.
اولین شباهت اینکه در هر دو مورد، اعتراضات دانشجویی تصویری که رسانههای جریان اصلی از جنگ ارائه میکردند و همچنین مواضع رسمی مدیریت دانشگاهها را به چالش کشیدند. این اقدام اعتراضی در خدمت آگاهی عمومی و افشای نقش مؤسسات آموزش عالی در داینامیکهای قدرت ملی و جهانی آمریکا بوده است.
شباهت دوم اینکه، این اعتراضات مبارزات برای آزادی ویتنام و آزادی فلسطین را با مبارزات داخلی و بینالمللی همسو میکرد و ائتلافهای چندنژادی و چندقومیتی را به نمایش میگذاشت که ائتلافهای محلی، ملی و بینالمللی را به هم پیوند میداد. این ارتباطات به این معنی است که حتی آنهایی که از نظر جغرافیایی منزوی هستند و همچنین مؤسسات کوچکتر، دیگر احساس جدایی یا تنهایی نمیکنند، بلکه احساس میکنند که بخشی از روندی بسیار بزرگتر هستند.
در عین حال، من از یک تفاوت مهم و چشمگیر شگفتزده شدم. دانشجویان آمریکایی زندگی شخصی خود را درگیر جنگ ویتنام میدانستند. بسیاری از ما، دوستان خود را در ویتنام از دست دادیم، برخی از ما به افرادی پناه دادیم که به واسطه اعتراضشان تحت تعقیب دولت فدرال بودند.
در آن زمان هیچ نقصانی در همبستگی با مردم ویتنام وجود نداشت، اما امروز نوع تمرکز بر ارتباط شخصی با آنچه که در غزه در جریان است، بیسیار بیشتر از زمان جنگ ویتنام است. در آن زمان، من هرگز ندیدم که دهها و صدها پرچم ویتنام در محوطه دانشگاه به اهتزاز درآید. اما امروز، دانشجویان و دیگر معترضان با پرچمها، چفیّهها و دیگر نمادهای فلسطینی، دست به اعتراض میزنند.
فراتر از عواقبیکه نسل کشی در غزه ممکن است برای روحیه آنها داشته باشد، دانشجویان آمریکایی همبستگی، همدلی و حمایت بیسابقهای را نسبت به مردم فلسطین ابراز میکنند و از اینکه ایالات متحده کمککننده پاکسازی قومی تاریخی اسرائیل بوده است، خشمگین هستند.
از نظر گفتمان دانشگاهی درباره فلسطین، دانشگاههای آمریکا دیگر به عقب بازنخواهند گشت. مبارزه علیه نسلکشی و آپارتاید در فلسطین دقیقاً به این دلیل است که حساسیتهایی که از دوران ویتنام در ایالات متحده و جاهای دیگر در مورد نژادپرستی، خشونت پلیس و سایر اشکال تبعیض و ظلم ایجاد شده بود، بیشتر شده است و این حساسیت در حافظه فرهنگی و سیاسی آمریکا ماندگار شده است، در هر صورت، شور، انرژی و تعهد جوانان امروزی روحیه فعال سیاسی را احیا کرده و اتحادهای بیننسلی را بهعنوان هنجاری جدید ایجاد کرده است.
درحالیکه نمیتوان با قطعیت پیشبینی کرد که آیا این تحرکات در پردیسهای دانشگاهی تأثیری بر چشمانداز سیاسی کل کشور خواهد داشت اما به نظر من میتوان گفت: هر یک از این اقدامات در محوطه دانشگاه نهتنها توجه جامعه محلی را به خود جلب کرده است. بلکه مشارکت را نیز جلب کرده است و جامعه بیرونی نهتنها از افراد تشکیل شده است بلکه شامل اتحادیهها، گروههای کلیسا و سایر گروههای جامعه مدنی است که برای تغییرات سیاسی تلاش میکنند.
در این مرحله، بیش از 100 شهرداری در سراسر کشور خواستار آتشبس شدهاند و حداقل 85 عضو کنگره نیز همین کار را کردهاند. درحالیکه تغییر در حال رخ دادن است، اما روندش بسیار آهسته است. به همین دلیل است که در ماههای آینده هیچ پایان یا کاهشی در خصوص اعتراضات دانشجویی در حمایت از حقوق فلسطینیان وجود نخواهد داشت.
منبع: الجزیره