| کد مطلب: ۴۸۱۰۸

نقشه آمریکا برای لبنان

داستان دو فرستاده اخیر آمریکا به بیروت اخیراً آشکار شد. این داستان دوراهی‌ای را که لبنان اکنون در آن قرار دارد، خلاصه می‌کند.

نقشه آمریکا برای لبنان

داستان دو فرستاده اخیر آمریکا به بیروت اخیراً آشکار شد. این داستان دوراهی‌ای را که لبنان اکنون در آن قرار دارد، خلاصه می‌کند. تام باراک، فرستاده ایالات متحده، برنزه و با کراوات صورتی، در اواسط ماه اوت به همراه مورگان اورتگاس، معاون فرستاده ویژه ریاست‌جمهوری در خاورمیانه، وارد بیروت شد. جلسات آنها با مقامات ارشد لبنانی، تأکید واشنگتن بر این بود که ثبات پایدار در لبنان به تحکیم اقتدار دولت و خلع سلاح حزب‌الله بستگی دارد.

چند روز قبل، علی لاریجانی، رئیس شورای امنیت ملی ایران، با پیامی به همان اندازه صریح اما کاملاً متضاد، بیروت را ترک کرده بود: سلاح‌های حزب‌الله خط قرمز هستند و ابزارهایی ضروری برای «مقاومت» در برابر اسرائیل هستند. این دیدارها نشان‌دهنده قطب‌های مغناطیسی متضادی است که بیروت را از دو طرف به سمت خود می‌کشند. لبنان از تلاقی این دو قطب گیج شده است. درگیری ویرانگر با اسرائیل در سال گذشته، رهبری حزب‌الله را تضعیف کرد.

این ضربه نظامی با یک قطع عضو استراتژیک همراه بود: فروپاشی سریع حکومت بشار اسد در سوریه، که پل زمینی حیاتی را که برای دهه‌ها سلاح‌ها و حمایت‌های ایران را به ارزشمندترین نیروی نیابتی منطقه‌ای‌اش ایران هدایت می‌کرد، قطع کرد. باراک، دوست ۴۰ ساله دونالد ترامپ و تاجری است که تجسم استراتژی ایالات متحده است و ذاتاً در دی‌ان‌ای خود ترامپی است. او حالا وارد این گرداب شده است.

پیشنهاد آمریکا که باراک بی‌وقفه در جلسات ماراتن‌وار از اورشلیم تا بیروت مطرح کرده، از ایدئولوژی اجتناب کرده و انگیزه را محور قرار می‌دهد. این یک طرح «گام به گام» با توالی دقیق است که برای باز کردن گره کور جنوب لبنان طراحی شده است. دولت لبنان، جوزف عون، باید اقدامات مشخصی را برای اجرای تصمیم تاریخی کابینه خود مبنی بر خلع سلاح حزب‌الله انجام دهد.

با پیشرفت بیروت، انتظار واشنگتن این است اسرائیل نیز دست به اقدام بزند و با عقب‌نشینی مرحله‌ای از پنج پایگاه نظامی که هنوز در داخل لبنان اشغال کرده و کاهش حملات هوایی معمول خود در خاک لبنان، اقداماتی که با وجود آتش‌بس نوامبر ۲۰۲۴ ادامه داشته است، آغاز کند. با این حال، مطابق با روحیه یک رئیس‌جمهور مدعی معامله‌گری، هسته اصلی این استراتژی، خرید حزب‌الله و جایگزینی آن با پول است. محور اصلی این طرح، «منطقه اقتصادی» پیشنهادی در جنوب لبنان است.

با اذعان به اینکه قدرت حزب‌الله به همان اندازه که در تقوا ریشه دارد، در حمایت نیز ریشه دارد، این طرح قصد دارد بودجه ایران و اقتصاد سایه حزب‌الله را با افزایش سرمایه‌گذاری عربستان و قطر جایگزین کند، که به طور خاص برای ارائه معیشت جدید به ده‌ها هزار جنگجوی حزب‌الله طراحی شده است. باراک این دیدگاه را صریحاً بیان کرد. او پرسید: «با آنها چه خواهید کرد؟ سلاح آنها را بگیرید و بگویید در کاشت درخت زیتون موفق باشید؟ خیر. این نمی‌تواند اتفاق بیفتد.

ما باید به آنها کمک کنیم.» این طرح برای دستیابی همزمان به دو هدف طراحی شده است: از بین بردن زرادخانه حزب‌الله در کوتاه‌مدت، و مهندسی مجدد دولت و از بین بردن نارضایتی اقتصادی در لبنان.  این پیوند سیاسی-تجاری به‌ویژه در بُعد دوم و آرام‌تر ماموریت باراک مشهود است: تجارت مرزها و انرژی. تعیین مرزهای دریایی لبنان، ابتدا با اسرائیل و اکنون با سوریه، زمینه قانونی مورد نیاز برای کاهش ریسک مدیترانه شرقی برای شرکت‌های بزرگ انرژی آمریکایی و اروپایی است.

همانطور که کارشناسان انرژی خاطرنشان کرده‌اند، شرکت‌های بزرگ نفتی مانند شورون و اکسون موبیل در اکتشاف و استخراج در بلوک‌های مجاور منطقه جنگی سرمایه‌گذاری نخواهند کرد. «چراغ سبز» آمریکا برای سرمایه‌گذاری مشروط به یک محیط امنیتی پایدار و قابل پیش‌بینی است؛ محیطی که در آن یک بازیگر غیردولتی مانند حزب‌الله نتواند سلاح داشته باشد.

بنابراین، تعیین مرز، خلع سلاح و سرمایه‌گذاری (در زمین و دریا) یک زنجیره ناگسستنی را تشکیل می‌دهند. برای اینکه دمشق بتواند صدور مجوز اکتشافات فراساحلی خود را آغاز کند، مرز با ثبات با سوریه ضروری است. از نظر آمریکا برای اینکه لبنان بتواند سرمایه‌ای را که به شدت به آن نیاز دارد جذب کند، مرز باثبات با اسرائیل ضروری است. و برای اینکه هر دو پایدار باشند، باید توانایی نظامی مستقل حزب‌الله خنثی شود.

با این حال، انتظار پذیرش یک تسلیم ساده از سوی حزب‌الله اساساً درک نادرستی از این سازمان است. برای نسل‌ها، حزب‌الله چیزی بیش از یک نیروی مقاومت بوده است، بلکه ارائه‌دهنده خدمات اجتماعی برای شیعیان لبنان و ارائه‌دهنده روایتی قوی از عزت و مقاومت در برابر تجاوز اسرائیل بوده است. پیشنهاد جدید به رهبری آمریکا، شغل و سرمایه‌گذاری ارائه می‌دهد، اما مستلزم تسلیم همان سلاح‌هایی است که بسیاری از اعضای جامعه لبنان معتقدند امنیت و اهمیت سیاسی‌شان را تضمین می‌کند. این مهندسی مجدد فراتر از اقتصاد، کل معماری امنیتی جنوب لبنان را در بر می‌گیرد. 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
آخرین اخبار