| کد مطلب: ۲۰۳۱۹

بررسی جایگاه سیاسی کنونی تونی بلر و کتاب جدید او «درباره رهبری: درس‏هایی برای قرن ۲۱»

شرور یا قهـرمان

شرور یا قهـرمان

بلر روابط خود را با استارمر تقویت کرده و خیلی بی‌‏سروصدا جایگاه سیاستمدار پیشکسوت را پذیرفته است. در داخل حزب کارگر، بلر به‏‌عنوان سخنوری ماهر و استارمر با کاریزمای کمتر شناخته می‏‌شوند. پس از هشدارهای استارمر که میراث اقتصادی که از متصدیان سابق محافظه‏‌کار به‌‏جای مانده به‏‌معنای انتخاب‏‌های سخت است، برخی از منتقدان به‌‏دنبال مقداری از انرژی بلر می‏‌گردند.

گفت‌وگوی رهبران جهان با یکدیگر بسیار جذاب و شنیدنی است. حل مسائل جهان برای آنها به‌مثابه جابه‌جا کردن مهره‌های شطرنج است. آنها دیدگاه خداگونه‌ای دارند و از بالا به همه‌چیز نگاه می‌کنند.

تونی‌بلر هم نسخه بریتانیایی همین رهبران جهان است. تعداد سیاستمداران بریتانیایی که در مقیاس جهانی یا پیچیده مثل بلر فکر می‌کنند، بسیار کم است. این همان دلیلی است که خواندن کتاب جدید بلر، «درباره رهبری: درس‌هایی برای قرن ۲۱» را جذاب می‌کند. اما این نکته را هم باید در نظر داشت که خواندن این کتاب برای رای‌دهندگان بریتانیایی می‌تواند یادآور دوران سخت و وحشتناک نخست‌وزیری بلر باشد. یکی از موضوعات مهمی که هیچ‌وقت حل نشده، جنگ عراق است. بلر در کتاب خود به‌صراحت توضیح می‌دهد که چگونه باید از تصمیم‌های اشتباه که براساس زیاده‌روی در آرمان‌گرایی و خیال‌پردازی گرفته می‌شوند، اجتناب کرد.

نظرها درباره تونی بلر به دو دسته تقسیم می‌شود؛ عده‌ای او را موفق‌ترین رهبر حزب کارگر در تاریخ بریتانیا می‌دانند که برنده سه‌دوره از انتخابات سراسری و ۱۰ سال رهبری بریتانیا بود و عده‌ای دیگر او را جنایتکار جنگی و سیاستمداری شرور خطاب می‌کنند. تیم استنلی، ستون‌نویس روزنامه تلگراف در گفت‌وگویی در کانال یوتیوب پادکست دیلی‌تلگراف می‌گوید شگفت‌انگیز خواندن بلر همانند شگفت‌انگیز خواندن مائو تسه‌تونگ، سیاستمدار و نظریه‌پرداز مارکسیست چینی است که در دوران خود اقدامات مؤثری را انجام داد.

هم بلر و هم مائو برای کشور خود کاری انجام دادند. استنلی معتقد است کتاب جدید بلر، خواندنی است اما مسئله اینجاست که مخاطبان او چه کسانی هستند؟ این کتاب درباره هدایت یک کشور است اما به‌طور مشخص درباره رهبری یک کشور یعنی بریتانیاست. پس به‌گفته استنلی مخاطبان این کتاب گروه کوچکی‌اند که علاقه دارند رهبری یک کشور را برعهده بگیرند.

در نتیجه مخاطب اصلی نگارش این کتاب کی‌یر استارمر، رهبر حزب کارگر است که پس از تونی بلر اولین رهبری از این حزب است که به قدرت رسیده. زمان انتشار کتاب بلر از قبل برای همین ماه مشخص شده بود. اگر ریشی سوناک به جای برگزاری انتخابات زودهنگام  در ماه جولای، آن را در ماه دسامبر برگزار می‌کرد، خواندن کتاب بلر به مخاطبان این فرصت را می‌داد تا درک کنند رهبری کی‌یر استارمر چگونه خواهد بود.

اما این کتاب پس از انتخاب استارمر منتشر شد که حالا سه ماه از نخست‌وزیری‌اش گذشته است. به گفته استنلی پس این کتاب ضرورت خود را از دست داده و دیگر نقشه راه مورد نظر نیست. استارمر تاکنون یا بسیاری از پیشنهادات بلر را انجام نداده یا از پیگیری برخی از موضوعات مورد نظر بلر دست کشیده است. بخش‌هایی از کتاب درباره اهمیت برخورد سخت‌گیرانه در برابر جرم و جنایت است. استارمر در برابر شورشیان سخت‌گیرانه عمل کرد اما برای زندانی کردن و ایجاد فضای خالی در زندان، خیلی‌های دیگر را آزاد کرد؛ موضوعی که احتمالاً بلر با آن موافق نخواهد بود.

بلر در گفت‌وگو با مارک لندلر، خبرنگار نیویورک‌تایمز در لندن می‌گوید، این کتاب به‌هیچ‌وجه متوجه استارمر نیست و اصرار دارد که هیچ مشاوره‌ای به او نمی‌دهد، اما سال گذشته زمانی که استارمر کمپین خود را آغاز کرد هر دو در کنار هم روی صحنه رفتند و در این سال برگزاری انتخابات در جهان، بلر برای هر رهبر تازه‌کاری که گوش کند، درس‌هایی دارد؛ درباره آشوب‌های ژئوپلیتیکی، خیزش پوپولیسم و اینکه باید با آمریکایی که از نظر سیاسی بی‌ثبات است چگونه رفتار کرد.

بلر می‌گوید: «به‌نظرم باید بگویید سیاست‌های آمریکا به‌شدت دودسته شده و در جایی، کاملاً ناکارآمد است. اما این اتفاق زمانی افتاده که آمریکا به‌دیدگاه من، به‌راحتی به‌عنوان قدرتمندترین کشور جهان ظهور کرده است.»

بلر در کتاب خود حدوداً یک صفحه را به موضوع جنگ عراق پرداخته و خیلی سریع از آن می‌گذرد. او اعتراف می‌کند که جنگ عراق تصمیم اشتباهی بود اما منظور از این اشتباه، اعتقاد به این باور بود که دموکراسی می‌تواند در جایی که پایه‌ریزی نشده، ریشه بدواند. حامیان بلر دلیل شکست جنگ عراق را مدیریت پس از حمله که به رهبری آمریکا انجام شد، می‌دانند. استنلی می‌گوید بلر در این کتاب می‌خواهد به نصایح‌اش گوش کنیم تا بفهمیم چگونه باید یک کشور را اداره کرد اما به‌سختی می‌توان این موضوع را نادیده گرفت که چندین کشور در این روند نابود شده‌اند.

 

Untitled-1

بلر در کتاب خود از نواختن گیتار و دورهمی با دوستانش می‌گوید و مثل دفترچه خاطرات یک نوجوان در متن خود از حروف بزرگ استفاده می‌کند. حامیان بلر معتقدند که خردورزی او تحت‌تاثیر زندگی میلیاردی‌اش قرار نگرفته است. جهان بلر شبیه جهان ایلان ماسک و پیتر تیل (سرمایه‌گذار آمریکایی و یکی از بنیانگذاران پی‌پل، سامانه پرداخت آنلاین) است که همانطور که بلر می‌گوید «رویکرد مسیحایی» نسبت به مسائل دارند. حامیان بلر او را نخست‌وزیر خوبی می‌دانند که در سه دوره از انتخابات پیروز شده بود.

کمال احمد، یکی از مجری‌های برنامه پادکست دیلی تلگراف و از حامیان بلر می‌گوید، احساس راست‌گرایان نسبت به بلر و موفقیت‌هایش مثل حس چپ‌گرایان به مارگاریت تاچر است. احمد، تاچر را سیاستمداری می‌داند که درک عمیقی از مشکلات بریتانیا داشت، می‌دانست برای حل مشکلات چه اقداماتی باید انجام دهد و هم خود و هم مشاوران تاچر وزنه و نفوذ فکری لازم را داشتند که در نتیجه شباهت او را به بلر نزدیک‌تر می‌کند.

بلر عملیات قدرتمندی در خانه شماره 10 انجام داد و افرادی مثل آنتونی گیدنز، جامعه‌شناس معروف بریتانیایی و همچنین فیلیپ گولد، مشاور سیاسی را در کنار خود داشت که نیاز به همبستگی دوباره طبقه کارگر با طبقه متوسط را می‌دیدند. بلر این موضوع را القا می‌کند که اگر به‌جای کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر شده بود در دو سه ماه اول صدارتش تلاش می‌کرد نظر راست‌گرایان را جلب کند.

اما منتقدان بلر می‌گویند او امروز نامحبوب‌ترین سیاستمدار تاریخ بریتانیاست. کامیلا تامینی، مجری دیگر پادکست دیلی تلگراف که از منتقدان بلر است او را سیاستمدار خوبی مثل تاچر می‌داند اما می‌گوید بلر ذره‌ای از صداقت تاچر را نداشت. تامینی می‌گوید بلر کسی بود که تظاهر می‌کرد از حزب کارگر است اما در واقعیت بیشتر محافظه‌کار بود. تامینی، بلر را سیاستمداری مقتدر می‌داند که در عراق، جنگ راه می‌اندازد و بعد سبک خود را به «فرستاده صلح در خاورمیانه» تغییر می‌دهد.

او قرار بود چپ‌گرای بزرگی باشد اما از املاک گسترده خود درآمدزایی می‌کند و حالا هم خود را نابغه‌ای نشان می‌دهد که جهان باید به‌خاطر تاثیرگذاری‌هایش از او تشکر کند. به‌گفته تامینی در نبود یک رهبر حتی متوسط، اگر سیاستمدار موفقی از حزب کارگر باشید نمی‌توانید بالاتر از تاچر قرار بگیرید؛ سیاستمداری که در واقعیت تحول‌آفرین بود و میراث متفاوتی را از خود به‌جای گذاشت.

استنلی فکر می‌کند دیدگاه سومی هم وجود دارد. بلر محصول زمانه‌اش است و شاید بتوان او را به بیل کلینتون شبیه دانست که اصولش، بی‌اصولی بود که در برخی موارد می‌توانست به اعمال سیاست‌های خوب منجر شود. بلر در بخشی از کتاب درباره اهمیت تمایل به تغییر کامل ذهنیت خود اشاره می‌کند، زمانی که برای اولین بار نخست‌وزیر شد، دولت او اساساً پول بیشتری خرج کرد که در حقیقت همان کاری است که استارمر انجام داده. استارمر با اتحادیه‌ها به توافق رسید و دستمزدها را افزایش داد؛ اقدامی که خیلی سریع نشان داد منجر به افزایش تولید نشده است.

سپس به روش‌های کاملاً متضاد روی آورد که افزایش هزینه عملکرد‌محور بود مبنی بر اینکه اگر دولت قرار است بیشتر هزینه کند پس مردم باید کار مشخصی را انجام دهند و علاوه بر آن بخش خصوصی هم باید وارد شود. به گفته استنلی پس در فقدان هیچ ‌نوع اید‌ئولوژی بلر توانست سیاست غیرمنتظره‌ای را اجرا کند که مشکلات را حل کند. استنلی می‌گوید این‌ها اتفاقاتی بود که در زمان بلر رخ داد.

مشکل میراث بلر این است که سیاستمداران بسیاری تلاش کردند راه او را پیش بگیرند و این تلاش‌ها را بدون داشتن معجزه بلر انجام دادند. استنلی هم معتقد است با اینکه بلر سیاستمدار فاجعه‌باری بود اما می‌تواند شنونده و حتی خواننده را به‌خود جلب کند. استنلی، بلر را مردی باهوش و کاریزماتیک می‌داند و می‌گوید مشکل اینجاست که سیاستمداران جانشین او تلاش می‌کردند تا سبک تقریباً بی‌اصول او را دنبال کنند؛ بدون اینکه خصوصیات اخلاقی او را داشته باشند. نتیجه آن هم می‌شود دیوید کامرون. استنلی می‌گوید محافظه‌کاران نمی‌توانند از بلر تقلید کنند چون  فلسفه یکپارجه‌ای وجود ندارد بنابراین فقط سبکی از سیاست‌ورزی را تقلید می‌کنند.

تفاوت بلر و استارمر

به‌گزارش بی‌بی‌سی، سر تونی بلر با اینکه 17 سال است خانه شماره 10 را ترک کرده اما هنوز فکر می‌کند به همان اندازه دوران صدارتش آموخته‌های بسیاری داشته است. یکی از نگرش‌های کلیدی از تحولات «اقتصاد رفتاری» و «علوم اعصاب» یا نوروساینس در 20 سال گذشته، میزانی  است که تعصب‌ها و تجربه‌های ما، ادراک ما از اطلاعات تازه را شکل می‌دهند. حتی زمانی که نمی‌خواهیم، موضوعات جدید را به اشاره به قدیم معنا می‌بخشیم.

بنابراین روی کار آمدن نخست‌وزیر حزب کارگر بریتانیا پس از یک دهه از حکومت بلر، منجر به مقایسه‌های بی‌پایان استارمر با نخست‌وزیر قبلی در سال 1997 شده است. هم کی‌یر استارمر و هم تونی بلر وکالت خوانده‌اند. هر دو خود را در برابر چپ‌های حزب کارگر قرار داده‌اند. شباهت‌های آنها تقریباً در همین دو مورد است. بلر می‌گوید: «روح زمانه امروز متفاوت است.»

«کارگر جدید» فلسفه سیاسی است که بر تاریخ حزب کارگر بریتانیا از اواسط سال‌های 1990 تا 2010 در دوران رهبری بلر و گوردون براون چیره شده بود. این فلسفه نه‌تنها به پایان قرن بلکه به هزاره نزدیک می‌شد و در آن زمان حال و هوای بریتانیا «بسیار خوش‌بینانه» بود. اما امروز؟ «مضطرب‌تر است».

بریتانیا آنطور که سر جان میجر، سلف بلر می‌خواست کشوری نیست که با خود به آرامش رسیده باشد. به‌گفته آمول راجان، خبرنگار بی‌بی‌سی، تاریخ اقتصادی اخیر بریتانیا همانند بسیاری از دموکراسی‌های غربی دیگر به داستانی از شوک و رکود تبدیل شده است: «سیکلی معیوب از افزایش هزینه‌ها، افزایش مالیات و عملکرد ضعیف.»

علاوه بر اینکه‌ بریتانیا در دوران نخست‌وزیران مختلف بسیار متفاوت بوده است، تونی بلر و کی‌یر استارمر شاخک‌های سیاسی و تجربیات زیسته بسیار متفاوتی دارند. بلر درحالی‌که نگران نابرابری و موقعیت جمعیت فقیر بریتانیاست در کتاب خاطراتش، «سفر» A Journey، می‌نویسد که او بیشتر با آرزوها و امیال طبقه متوسط همذات‌پنداری می‌کند تا نگرانی‌های طبقه کارگر. او می‌گوید که می‌خواست حزب کارگر را فراتر از مبارزه طبقاتی هدایت کند.

از سوی دیگر کی‌یر استارمر اعلام کرده است که «پروژه» او  «بازگرداندن حزب کارگر به خدمت برای کارگران است و دوباره به ابزار طبیعی برای رسیدن به آرزوها و امیدهایشان تبدیل شود.»

خودکامه‌گان در کنار میلیاردرها

بلر در گفت‌وگویی با مارک لندلر، خبرنگار نیویورک‌تایمز درباره کتاب جدیدش On Leadership، به موضوعاتی مانند اختلال در سیاست‌های آمریکا می‌پردازد و از پاسخ دادن به سوال‌ها درباره تاثیر ایلان ماسک خودداری می‌کند. کتاب جدید تونی بلر تمام نکاتی را ارائه می‌دهد که بلر آرزو داشت سال 1997 پیش از آنکه وارد خانه شماره 10 داونینگ شود، بداند.

خوش‌برخورد، خوشرو و گه‌گاهی خیلی کوتاه تدافعی، بلر که حالا 71 ساله است یادآوری می‌کند که چرا 17 سال پس از ترک خیابان داونینگ، حضور ماندگار و همچنین معماگونه‌ای دارد.

او با افتخار از دستاوردهای دولتش در بازبینی آموزش و تقویت خدمات بهداشت عمومی بریتانیا صحبت می‌کند. اما با این حال بلر در حرفه سودآورش که پس از ترک خانه شماره 10 آغاز کرد و شامل خدمات مشاوره‌ای از جمله مشاوره به بانک‌ها و دیپلماسی خاورمیانه می‌شود، برای کنار هم قرار دادن رهبران خودکامه و میلیاردرها مورد انتقاد قرار گرفته است. بلر از تعامل با عربستان سعودی دفاع می‌کند و حامی استفاده از هوش مصنوعی در دولت است و در مورد ایلان ماسک، که ابتکاراتش را ستایش می‌کند، محتاطانه پاسخ می‌دهد.

«مرکز تونی بلر برای تغییر جهانی»، سازمان مردم‌نهاد بلر، با استارلینک، شبکه ماهواره‌ای ماسک همکاری می‌کند که می‌تواند توضیح دهد چرا سوال‌ها درباره ظهور ماسک به‌عنوان اینفلوئنسر سیاسی و ایده‌پرداز تئوری‌های توطئه از طریق ایکس، شبکه فضای مجازی‌اش را محتاطانه جواب می‌دهد. بلر درباره ماسک که او را پیشگام در دو صنعت یعنی خودروهای برقی و سفر تجاری فضایی می‌داند، می‌گوید: «من به عقاید سیاسی مردم ورود نمی‌کنم. من به اختراعات آنها علاقه دارم، نه سیاست‌هایشان.»

برای بلر، بازگشت دولت کارگر گامی دیگر در بازسازی هویت سیاسی اوست؛ با اینکه اعطای نشان شوالیه به بلر از سوی ملکه الیزابت دوم معترضان خشمگین را به‌خیابان‌ها کشاند و او به‌خاطر تصمیم برای پیوستن به جنگ به‌رهبری آمریکا در عراق منفور است. بلر روابط خود را با استارمر تقویت کرده و خیلی بی‌سروصدا جایگاه سیاستمدار پیشکسوت را پذیرفته است.

در داخل حزب کارگر، بلر به‌عنوان سخنوری ماهر و استارمر با کاریزمای کمتر شناخته می‌شوند. پس از هشدارهای استارمر که میراث اقتصادی که از متصدیان سابق محافظه‌کار به‌جای مانده به‌معنای انتخاب‌های سخت است، برخی از منتقدان به‌دنبال مقداری از انرژی بلر می‌گردند.

بلر در کتابش بر نیاز به رهبرانی که خوش‌بینی را تزریق می‌کنند، تاکید می‌کند و می‌نویسد: «هیچ‌کس نمی‌خواهد سوار هواپیمایی شود که خلبان آن افسرده ا‌ست.» اما او مراقب است که این موضوع را به استارمر نسبت ندهد که به‌گفته او شرایط اقتصادی بسیار بدتر از او به‌ارث برده است. استارمر همچنین پس از آشوب‌های برگزیت روی کار آمده است.

بلر ابروهایش را بالا می‌اندازد و می‌گوید: «او ششمین نخست‌وزیر ما در طی 8 سال است. اینجا بریتانیاست. زمانی که دفتر نخست‌وزیری را ترک کردم، در تقریباً 30 سال، سومین نخست‌وزیر بودم.»

بلر با تاکید بر حجم چالش‌های پیش‌روی بریتانیا می‌گوید که انتظار داشت استارمر در سخنرانی‌های بعدی‌اش برنامه‌های امیدوارکننده‌تری ارائه دهد تا اقتصاد را دوباره احیا کند و کیفیت زندگی در بریتانیا بهتر شود.

دفاتر بلر در منطقه فیتزرویای لندن، پر است از عکس‌های دوران نخست‌وزیری و دیپلماسی پس از آن: عکسی از او در کنار رهبران ایرلند در سال 1998 پس از انعقاد پیمان جمعه نیک که به دهه‌ها خشونت فرقه‌ای در شمال ایرلند پایان داد. عکسی امضاشده از او با جان کری که در آن زمان کری وزیر امور خارجه بود و از او به‌عنوان فرستاده ویژه برای صلح در خاورمیانه تشکر کرده.

بلر می‌گوید در این روزها مشغول به فعالیت در نهادش است که با دولت‌های 40 کشور همکاری می‌کند. بیشتر مشتری‌های او، رهبران خودکامه هستند که بلر هیچ عذرخواهی‌ای بابت آنها نمی‌کند. مثلاً بلر از معاملاتش با محمد بن‌سلمان، پادشاه عربستان سعودی به‌‌رغم شواهد مبتنی بر مسئولیت او در کشته شدن جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد دفاع می‌کند.

بلر می‌گوید:‌«فکر نمی‌کنم هر کدام از ما که باور داریم باید با عربستان سعودی تعامل داشته باشیم هیچ‌وقت مخالفت خود را با آن اعلام کرده باشیم اما فکر می‌کنم در عربستان یک انقلاب اجتماعی در حال وقوع است که اثرات بسیار و مثبتی برای امنیت ما و خاورمیانه خواهد داشت.»

بلر به تلاش‌های آمریکایی‌ها اشاره می‌کند که به‌دنبال معامله‌ای سه‌جانبه با عربستان سعودی و اسرائیل است که از مزیت‌های چنین تعاملی با عربستان است اما جنگ غزه موانعی را در این مذاکرات ایجاد کرده.

بلر در مورد بحث‌برانگیز‌ترین موضوع نخست‌وزیری خود، جنگ عراق و جست‌وجوی بیهوده برای سلاح‌های کشتار جمعی، حرف جدیدی ندارد. او با اشاره به کتاب خاطراتش در سال 2010 و چندین تحقیقات عمومی می‌گوید: «بارها با این موضوع درگیر شده‌ام. به این نتیجه رسیدم کسی که متقاعد نشده را نمی‌توانید قانع کنید.»

تا حدی که عراق در ذهن بلر نقش بسته، درسی است که رهبران جهان معمولاً باید مراقب باشند تا میراث‌شان با یک موضوع تعریف نشود. بلر می‌گوید: «راستش را بخواهید، من به‌اندازه کافی کار انجام نداده‌ام. این موضوع در سال‌های بعد از سوی مردمی که هیچ‌وقت ندیده‌اید، تعیین می‌شود.»‌

برای بلر شاید سخت‌ترین معضل دیپلماتیک امروز حل مسئله بین چین، که بسیاری از کشورها با آن روابط تجاری دارند و آمریکاست که بسیاری از کشورها به آن وابستگی امنیتی دارند. بلر می‌گوید این موضوع به انتخاب دوگانه‌ای تبدیل شده. مثلاً تحت فشارهای آمریکا، بریتانیا مجبور شد شرکت هواوی،  غول مخابراتی چینی را در شبکه رادیویی پرسرعت خود ممنوع کند.

بلر می‌گوید: «اگر شما یک کشور در حال توسعه هستید، هم‌اکنون رابطه قوی را با هواوی برقرار کرده‌اید. باید فکر کنید که من چگونه آن را مدیریت کنم؟» اگر رهبری تصمیم بگیرد از واشنگتن سرپیچی کند و با پکن همسو شود به‌گفته بلر «پس برخی از شرکت‌های بنام در کشور شما تجارت نخواهند کرد.»

بلر در مورد آمریکا، به‌‌رغم تحولات چند سال گذشته، خوش‌بین است. او از پاسخ به سوال‌ها درباره انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا دوری می‌کند و در عوض اشاره می‌کند که آمریکا بزرگترین قدرت نظامی در جهان، بزرگترین صادرکننده نفت و گاز و مخترع شماره یک فناوری است. او می‌گوید: «نظر من این است که آمریکا این دوران را پشت‌سر خواهد گذاشت و دوباره به دوران کارآمدی خود باز می‌گردد، سوال اینجاست که چگونه این اتفاق رخ دهد.»

با این حال او نتیجه می‌گیرد که نوسانات رادیکال در سیاست آمریکا استدلالی را برای حفظ حکمرانی مشروط بریتانیا ایجاد کرده است. او می‌گوید، ملکه الیزابت و حالا پادشاه چارلز سوم به‌عنوان یک نیروی تثبیت‌کننده در برابر چرخش‌های بریتانیای پس از برگزیت عمل کرده‌اند؛ لنگری که در مستعمرات سابق این کشور وجود ندارد. بلر چشمک می‌زند و می‌گوید: «اگر نظرتان تغییر کرده، راه بازگشت باز است.»‌

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی