گردآمدن زیر نام ایران
با ظهور شبکههای اجتماعی، گاه مردم هستند که از روایات رسمی و هدایتشده پیش میافتند و به راه خود میروند.
با ظهور شبکههای اجتماعی، گاه مردم هستند که از روایات رسمی و هدایتشده پیش میافتند و به راه خود میروند.
هجرت بهمثابه ریشهکن شدن از خاکی است که سالیانسال به رشد کردن در آن خو گرفتهایم. پرثمرترین و پرقوتترین گیاهان را اگر از اقلیم، خان و مانشان بهدور کنیم، به اندک زمانی پژمرده و خشکیده میشوند و در بهترین حالت، فقط به حیاتی ضعیف ادامه میدهند.
«دنکیشوت»، یا همانطور که خود اسپانیاییها میگویند، دنکیخوت، متنی است که آن را سرآغاز رمان مدرن در اروپا میدانند. سروانتس با آفرینش این رمان، کاری سترگ در تثبیت زبان و هویت اسپانیایی انجام داد.
در روزهای گذشته، خبری در توئیتر دست به دست میشد و بعد هم این خبر سر از چند خبرگزاری و کانال تلگرامی رسانههای مختلف درآورد. مضمون خبر چنین بود که «اسپانیا چنان در تولید برق مرزهای پیشرفت را در نوردیده که قیمت آن را منفی کرده! یعنی برای هر شهروند که مصرف کند، جایزهای هم در نظر گرفته میشود!».
آنها که براساس حس میهندوستیشان در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، کنار ایران ایستادند و تردید نکردند، اینروزها سخت تحت فشار هستند. منظور آن دسته از ایرانیان مهاجری است که از آغاز تجاوز اسرائیل به میهن، سر از پا نشناختند و بیهیچ حسابگری و آیندهنگری برای دفاع از وطن به میدان آمدند.
درست است که ما، هم بهدلایل امنیتی، هم بهدلیل مضایق اقتصادی دیگر توانایی پذیرایی از مهاجران بیشتر بهویژه آنها که فاقد اقامت قانونی هستند را نداریم، اما آیا نسبتدادن تمام گرفتاریهای امنیتی و مضایق اقتصادی به مهاجران، کاری اخلاقی است؟
آنچه تلویزیونها و رسانههای دشمنِ ایران درباره رفاه، آزادی و سطح بالای کیفیت زندگی در همهجای جهان بهجز ایران گزارش میکنند، جز دروغ و بزرگنمایی نیست. ویزابگیرها و آنها که رویای زندگی بهتر میفروشند و آواره میکنند هم دروغ میگویند.
از نتایج این جنگ، لزوم بازشناسی و بهرسمیت شناختن جامعه ایرانی مهاجر وفادار به ایران و ایجاد رابطهای پایدار بین آنها و میهن عزیز است.
جامعه مهاجر ایرانی، جامعهای چندپاره و اغلب دچار مرزبندیهای شدید و تنشزا بود. اینکه از فعل گذشته استفاده کردهام به این معنی نیست که حالا همهچیز گل و بلبل شده و دیگر نه مرزبندی، نه اختلافی هست. اوضاع فقط در این حد متفاوت شده که آن چنددستگی فعلاً به دو دسته بزرگ وطنخواهان و وطنفروشان تقسیم شده است
اگر بپرسند که گوهر تمدن ایرانی چیست؟ پاسخ آن یک کلمه است؛ امید. تمام تاریخ این سرزمین را که بکاویم، آنچه بیرون میزند و عیان میشود همان امید به زندگی است و ادامه راه. این صفتی است که جغرافیای ما در ما به وجود آورده و سبب ادامه زندگی و استمرار حیاتی پیوسته در این سرزمین شده است.