| کد مطلب: ۲۰۰۴۱
جنگی که هیچ‏کس از آن نمی‏‌گوید

بی‏‌ثباتی در دریای سرخ و خلیج عدن خطر بزرگی برای جهان است

جنگی که هیچ‏کس از آن نمی‏‌گوید

جنگ ویرانگر است. درگیری بین کشورهای مجهز به سلاح، جوامع قومی، گروه‌‏های مذهبی و حامیان بین‏‌المللی، خون‏ریزی و بحران در هر دو کشور سومالی و اتیوپی را در پی خواهد داشت.

«مشکل می‌تواند به شاخ خود آویزان شود اما دُم ندارد» این ضرب‌المثلی سومالیایی است که می‌گوید پیش‌گیری از فاجعه امکان‌پذیر است اما نمی‌توان آن را به‌راحتی کنترل کرد. به‌لطف توسعه‌گرایی‌های جاه‌طلبانه آبی احمد علی، نخست‌وزیر اتیوپی و برنامه‌های بی‌ملاحظه‌اش، شاخ آفریقا در آستانه جنگ قرار دارد که پس از به‌خطر انداختن این منطقه، تمام جهان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.

کاتالیزور این درگیری علاقه وافر آبی احمد در تبدیل اتیوپی به‌کشور ساحلی است. او سال گذشته اعلام کرد که اتیوپی نمی‌تواند محصور در خشکی باقی بماند و باید به دریا دسترسی داشته باشد، چه از طریق مذاکرات باشد چه با استفاده از زور. برای این هدف سومالی، ضعیف‌ترین کشور ساحلی هم‌مرز با اتیوپی بود که به‌وضوح مورد هدف آبی قرار گرفت.

 در اول ژانویه، آبی احمد تفاهم‌نامه‌ای را با رئیس‌جمهور سومالی‌لند، جمهوری خودخوانده جداشده از سومالی را در شمال‌غرب این کشور امضا کرد. در ازای به‌رسمیت شناختن سومالی‌لند، اتیوپی بندر نظامی 12 کیلومتری را در خلیج عدن به‌دست می‌آورد. آبی احمد هم به ساحلی که می‌خواست می‌رسید.

افیاری علمی، استاد دانشگاه موگادیشو و یکی از نویسندگان «شورای خاورمیانه در امور جهانی» است. یوسف حسن، عضو سازمان تحقیقاتی در دانشگاه شهر موگادیشو است. علمی و حسن در یادداشتی در نیویورک‌تایمز اعطای این بندرنظامی به اتیوپی را نقض فاحش حق حاکمیت سومالی و یکپارچگی منطقه‌ای و آن را یادآور سابقه مداخله‌گری‌های‌ ویرانگر اتیوپی در سومالی می‌دانند.

سومالی تفاهم‌نامه میان اتیوپی و سومالی‌لند را فوراً رد کرد و به کشورهای منطقه و قدرت‌های بین‌المللی توضیح داد که اتیوپی به‌دنبال کسب کنترل این منطقه از سومالی از طریق ابزارهای غیرقانونی است. سازمان ملل، اتحادیه آفریقا، آمریکا و اتحادیه اروپا تماماً حمایت خود را از موضع سومالی اعلام داشتند و بر لزوم احترام به مرزبندی‌ها و حاکمیت ملی این کشور تاکید کردند.

با وجود فشارهای بین‌المللی، به‌ویژه از سوی دولت بایدن، آبی احمد دست از خواسته‌های خود برنداشته است. او ظاهراً باور دارد که حالا زمان درستی برای اجرای این برنامه است. سومالی با خیزش تندروها دست و پنجه نرم می‌کند و حواس دولت آمریکا هم به انتخابات 2024، درگیری‌های خاورمیانه و اروپا، جنگ غزه و اوکراین پرت شده است. پیروزی احتمالی دونالد ترامپ که آبی احمد ظاهراً امیدوار است یا به حمایت از او یا بی‌تفاوت نسبت به اقداماتش را در پی داشته باشد، مزیت دیگری برای رئیس‌جمهور اتیوپی است.

تنش‌ها در هفته‌های اخیر تشدید شده‌اند. اتیوپی برای نمایش قدرت، دو بار سربازان خود را در ماه ژوئن به سومالی فرستاد که باعث شد سومالی به شورای امنیت ملی سازمان ملل شکایت کند. در جولای، شبه‌نظامیان محلی در سومالی دو کامیون پر از اسلحه و مهمات را که از اتیوپی فرستاده شده بودند، به این بهانه که این سلاح‌ها به کشورشان وارد شده‌اند غارت کردند.  

سومالی هم تهدید کرد که سربازان اتیوپیایی را از نیروهای حافظ صلح آفریقا در کشور تعلیق می‌کند و در ماه جولای در اقدامی جسورانه، یک معاهده دفاعی را با مصر امضا کرد. سومالی در سال جاری معاهده دیگری را نیز با ترکیه امضا کرده بود. آنکارا برای میانجی‌گری وارد عمل شده اما هنوز نتوانسته راه‌حلی را برای این تنش پیدا کند. حالا که هر دو طرف سر ناسازگاری دارند کل منطقه روی یک بمب ساعتی قرار گرفته است.

با وجود بی‌ثباتی شدید، شرق آفریقا برای تجارت و امنیت بین‌المللی اهمیت دارد. خلیج عدن و دریای سرخ، آسیا را به اروپا و قاره آمریکا متصل می‌کند درحالی‌که شاخ آفریقا، دروازه آسیا به قاره آفریقاست. مسئله دیگری که به همان‌اندازه نگران‌کننده است، احیای گروه‌های اسلام‌گرای تندرو مثل الشباب است که هم‌اکنون اعلام کرده هزاران عضو جدید از جوانان سومالی را برای مبارزه با اتیوپیایی‌ها جلب کرده است. علمی و حسن هشدار می‌دهند، بی‌ثباتی در شرق آفریقا خطر بزرگی برای جهان است.

زمان کوتاه است: تلاش‌های دوباره برای میانجی‌گری در این ماه شکست خورده است. علمی و حسن می‌نویسند، اتیوپی همانند هر کشور دیگری که محصور در خشکی است، باید به‌دنبال دسترسی تجاری به دریا از طریق همکاری و یکپارچگی اقتصادی باشند و با تجزیه‌طلبان معامله نکنند. به‌گزارش نیویورک‌تایمز واشنگتن که سرمایه‌گذاری‌های بزرگی در این منطقه کرده است هم باید بر رهبران کشورهای شرق آفریقا فشار آورد تا مذاکرات را ترویج کند و سومالی و سومالی‌لند را آشتی دهد.

این کار آسان نخواهد بود. دریای سرخ و خلیج عدن اهمیت بسیار بالایی دارند که به منطقه جنگی دیگری تبدیل شوند. شرق آفریقا هم برای ماجراجویی‌های گستاخانه بسیار شکننده است. جهان باید این مشکل را از شاخ آن جدا کند. چون زمانی که شعله‌ور شود، هیچ دمی نخواهد بود که جلوی آن را بگیرد.

جنگی بدتر از غزه و اوکراین

به گزارش فارن افرز، مطمئناً بدترین درگیری مسلحانه قرن 21 تاکنون جنگ غزه و اوکراین نیست، بلکه جنگ داخلی فاجعه‌بار اتیوپی است که 18 ماه پیش تمام شد. این درگیری که به جنگ تیگری نیز شناخته می‌شود، جان بیش از 500 هزار سرباز و 360 هزار غیرنظامی را گرفت که یکی از خون‌بارترین درگیری‌ها از زمان پایان جنگ سرد است. جنگجویان دست به اقدامات خشونت‌آمیز و خشونت جنسی زدند، زمین‌های وسیعی را در شمال منطقه تیگری از بین بردند و ضربه بزرگی به اقتصاد زدند که در سه دهه گذشته اتیوپی را به یکی از باثبات‌ترین کشورهای به‌سرعت در حال توسعه تبدیل کرده بود.

اما بحرانی که امروز اتیوپی با آن روبه‌روست به‌همان اندازه وحشتناک است. در نوامبر 2022، دولت اتیوپی و جنبش آزادی‌بخش خلق تیگرای وارد آتش‌بس شدند تا به جنگ تیگری خاتمه دهند اما معاهده صلح هیچ‌وقت اعمال نشده است. از آن زمان، دولت اتیوپی با شورشیان جدیدی در منطقه امهارا روبه‌رو شده که در میان آنها همان گروه‌هایی وجود دارند که به دولت همسایه، تیگری، کمک کردند که منطقه را غیرقابل اداره کرده است. شورش دیگری دراورومیا، بزرگترین و پرجمعیت‌ترین منطقه کشور، ادامه دارد.

دیگر گروه‌های مسلح محلی نیز با دولت در حال جنگ‌اند تا حدی که وسعت بزرگی از کشور به مناطق ممنوعه تبدیل شده است. در این میان، بیشتر مناطق شمالی از جمله تیگری به قحطی گرفتار شده‌اند. به‌گفته سازمان ملل، نزدیک به 30 میلیون نفر، نزدیک به یک‌چهارم جمعیت، به کمک‌های غذایی اضطراری نیاز دارند و بدون کمک‌های بشردوستانه بسیاری از آنها در ماه‌های آینده دچار گرسنگی می‌شوند.

امارات متحده عربی، متحد اصلی خارجی دولت برای اتیوپی پول و سلاح می‌فرستد. عربستان و ترکیه هم برای اریتره، سومالی و نیروهای مسلح سودان، که می‌تواند نیروهای نیابتی را وارد درگیری کند.

الکس دی وال، محقق بریتانیایی در سیاست آفریقا و مدیر بنیاد جهانی صلح و مولوگتا گبریهیوت برحه، محقق صلح اتیوپی در فارن افرز می‌نویسند، هیچ راه‌حل آسانی برای بحران چندوجهی اتیوپی وجود ندارد. اما جهان به‌سرعت باید ورود کند. آمریکا به‌ویژه باید امارات متحده عربی را تحت‌فشار قرار دهد تا به‌رقابت مخرب در شاخ آفریقا پایان دهد. بدون چنین اقدامی، گرسنگی گسترده می‌تواند آنچه از یک نظم سیاسی شکننده باقی مانده را از بین ببرد.

امپراطوری‌ها و شورشیان

یکی از پارادوکس‌های چندپارگی روزافزون اتیوپی این است که اتیوپیایی‌ها در کل به‌ایده کشور خود احترام می‌گذارند. به‌استثنای اشغال کوتاه‌مدت از سوی فاشیست‌های ایتالیا، آنها تاریخ تقریباً لاینقطع خود به‌عنوان یک کشور مستقل را جشن می‌گیرند و عموماً به رهبر خود احترام می‌گذارند. اما تاریخ اتیوپی روی دیگری نیز دارد:‌ این کشور از گروه‌های مختلف قومی تشکیل شده و در دوره‌های مختلف زمانی که اقتدار ملی تضعیف شد، شاه‌نشین‌های رقیب برای به‌دست آوردن قدرت تلاش کرده‌اند. در قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم که برای اتیوپیایی‌ها به‌عنوان «عصر شاهزادگان» شناخته می‌شود، هیچ قدرت مرکزی وجود نداشت.

آغاز شکل‌گیری اتیوپی مدرن از سال‌های 1860 شروع شد، زمانی که یک کارآفرین نظامی توانمند، رقبای خود را شکست داد یا به‌وحشت انداخت. او خود را امپراطور تئودوروس خطاب کرد. سپس جانشین او منلیک دوم یک ارتش منسجمی را تشکیل داد که ایتالیایی‌ها را شکست داد و به‌گسترش قلمرو امپراطوری خود پرداخت. پس از جنگ جهانی دوم، امپراطور تافاری ماکونن ولدمیکائل با نام رسمی هایله لاسی، در طول دهه‌ها پادشاهی خود، قدرت مرکزی را یکپارچه کرد.

با این حال در اواخر قرن بیستم، اتیوپی دوباره در آستانه چندپارگی قرار گرفت. سال 1974، پس از یک چرخش عمومی، ارتش هایله لاسی پیر برکنار شد. در 17 سال بعد از آن، خونتای نظامی به‌رهبری فرمانده منگیستو هایله ماریام با شورشیان در هر گوشه و کاری از کشور مبارزه کرد و بازی بی‌ثباتی مشترک را با سومالی و سودان به‌راه انداخت.

حمایت شدیدی که منگیستو از اتحاد جماهیر شوروی دریافت کرد به‌او اجازه داد تا بزرگترین ارتش را در آفریقای جنوب صحرا تشکیل دهد. او تنها کاری که کرد این بود که جنگ با چندین گروه مسلح را به‌تاخیر انداخت که باعث شد ائتلافات تاکتیکی را با قدرت‌های خارجی ایجاد کند. نتیجه آن ویرانی و گرسنگی در اتیوپی و کشورهای همسایه بود که منجر به نابودی سومالی و بحرانی بلندمدت در سودان شد. فروپاشی شوروی حامی منگیستو بود که این دوران را به‌پایان رساند که اتیوپی هم دچار فروپاشی شد. اریتره استقلال خود را با استفاده از زور و سلاح در سال 1991 به‌دست آورد و دو سال بعد رفراندومی را برگزار کرد.

در عوض، دورانی که از سال‌های 1990 تا اواخر 2010 طول کشید، زمانی که رهبری اتیوپی را ائتلافی موسوم به «جبهه دموکراتیک انقلابی خلق اتیوپی» یا EPRDF برعهده گرفت، دوران ثبات نسبی و رشد این کشور رقم خورد. انتقادهای بسیاری از حکومت 27 ساله این جبهه وجود دارد: برخلاف نام آن، هرچیزی بود جز دموکراتیک. با اینکه EPRDF وضعیت «نه‌جنگ، نه‌صلح» را حفظ کرد درگیری با اریتره حل نشده باقی ماند.

با این وجود، استفاده از رویکرد توسعه اقتدارگرایانه با الگوبرداری از کره‌جنوبی و تایوان، جبهه دموکراتیک انقلابی خلق اتیوپی شهرت این کشور را به‌عنوان سرزمین گرسنگی و درگیری تغییر داد و در عوض، به کشوری تبدیل شد که در میان همسایگانش ثبات سیاسی و قابلیت رهبری در شاخ آفریقا را داشت، به سنگری علیه افراط‌گرایی و بی‌ثباتی و با مشارکت سازمان ملل و اتحادیه آفریقا به یک شریک بین‌المللی بزرگ در معماری جدید صلح و امنیت تبدیل شد. با این حال بخش بزرگی از این پیشرفت 6 سال پس از آنکه آبی احمد در سال 2018 نخست‌وزیر شد، از بین رفت.

توهم آبی‌احمد

در ابتدا، رسیدن آبی‌احمد به قدرت به‌نظر وعده بزرگی را به‌همراه داشت. رهبر جدید که از بزرگترین رهبران قومی اتیوپی، قوم اورومو، می‌آمد، فوراً برنامه گیج‌کننده‌ای از اصلاحات پرسروصدایی را آغاز کرد. او هم از سوی شهروندان اتیوپی که از روش‌های اقتدارگرایانه EPRDF متنفر بودند و هم از سوی کشورهای خارجی که پس از خصوصی‌سازی شرکت‌های ارتباطی دولتی و بانکداری به‌دنبال فرصت‌های تجاری در این منطقه بودند مورد حمایت قرار گرفت. او در صحن بین‌المللی هم مورد ستایش قرار گرفت که از همه مهمتر، می‌توان به جایزه نوبل صلح در سال 2019، برای معاهده امنیتی که رسماً به جنگ با اریتره پایان داد، اشاره کرد. اما خیلی زود آشکار شد آنهایی که او را تحسین می‌کردند او را به‌خوبی نشناخته بودند.

در دوران رژیم گذشته، مناطق مختلف اتیوپی توسط دولت پرقدرت آدیس آبابا، پایتخت اتیوپی، با یک فرمول فدرال اداره می‌شد هدف آن حفظ یکپارچگی قومی پیچیده در کشور بود. دولت با این سیستم فدرال در برنامه‌ریزی مشترک با EPRDF، ائتلاف نیروهای اپوزیسیون منگیستو  و جبهه آزادی‌بخش اورومو که نماینده بزرگترین گروه قومی کشور یا به گفته اتیوپیایی‌ها «ملت‌ها و ملیت‌ها» بود را شکست داد و یک‌چهارم قرن از ثبات را تضمین کرد.

اما این رویکرد همیشه محدودیت‌هایی داشته است. همانطور که اتیوپی از جامعه کشاورزی به اقتصاد سرمایه‌گذاری به‌سرعت در حال رشد در دوره هزاره جدید در حال گذار بود، مرزهای قومی گاهی با رشد شهرها و با جنبش‌های محیط کاری سیار افزایش پیدا کرد. تنش‌های داخل‌گروهی جدیدی ظهور پیدا کردند. در ابتدا، آبی احمد وعده داد این شکاف‌ها را کاهش دهد اما سپس به استراتژی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» روی آورد که آن را عمیق‌تر کرد.

آبی احمد به‌‌رغم پیشینه اورومویی خود، اولین جنگ را با قوم اورومو آغاز کرد که جنبش جوانان آنها سلف بدشانس او، نخست‌وزیر هایله مریم دسالین را سرنگون کرده بود. از آنجایی که هیچ‌کدام از رهبران جنبش اورومو عضو پارلمان نبودند، زمانی که جایگاه نخست‌وزیری به‌طور ناگهانی خالی شد، نمی‌توانستند نخست‌وزیری را انتخاب کنند. آبی‌احمد که برای تحکیم قدرت خود مصمم بود، علیه این رهبران خیزش کند، برخی را به‌حاشیه راند، دیگران را زندانی کرد و برای مقابله با چریک‌های جبهه آزادی‌بخش اورومو از سرکوب نظامی استفاده کرد. در نتیجه با اینکه بسیاری از الیت اورومو بزرگترین حامیان قدرتمند امروز آبی احمد هستند، درگیری در بسیاری از مناطق اورومیا ادامه دارد.

ویرانی واقعی را دومین جنگ آبی احمد رقم زد. تحریک‌های متحد جدیدش، ایسایاس آفورکی، دیکتاتور کشور همسایه و اولین رئیس‌جمهور کشور اریتره، باعث شد آبی احمد با جبهه آزادی‌بخش خلق تیگری وارد درگیری شود که پیشتر حزب غالب در EPRDF بود. جبهه آزادی‌بخش خلق تیگری به‌نوبه خود با برگزاری انتخابات منطقه‌ای و انکار مشروعیت دولت آبی احمد، پیشروی‌های خود را افزایش داد اما در نوامبر سال 2020 برای حمله نظامی مشترک از سوی نیروهای فدرال و ارتیره‌ای که آدیس آبابا تلویحاً آن را «عملیات اجرای قانون» خطاب می‌کرد، آمادگی لازم را نداشت.

در بحبوحه قتل عام، غارت و گرسنگی، تیگری نیروی دفاعی گسترده‌ای را تشکیل داد که نیروهای ارتش اشغالگر را بیرون راند و به‌سمت جنوب حرکت کرد که حتی پایتخت را هم تهدید می‌کرد. در اواسط جنگ در جولای 2021 تحقیقات کمیته بین‌المللی بررسی قحطی نشان داد بدون آتش‌بس و کمک‌های فوری در مقیاس بزرگ، تیگری در قحطی فرو می‌رود. واکنش دولت با این حال انکار بحران گرسنگی و هدایت کمک‌های غذایی برای اهداف دیگر بود.

نقش امارات

در بحبوحه مشکلات فزاینده اتیوپی، آدیس آبابا، پایتخت این کشور ظاهر عادی خود را حفظ می‌کرد. به‌‌رغم بحران اقتصادی، آبی در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کرد که وضع و ظاهر خوبی را نشان می‌دادند، از جمله یک کاخ ملی جدید که هزینه آن 10 میلیارد دلار برآورد شده است. زمانی که نمایندگان پارلمان درباره این هزینه‌ها او را تحت‌فشار قرار دادند، نخست‌وزیر اصرار داشت که این بودجه را به‌طور خصوصی جمع‌آوری کرده است. در حقیقت، منبع احتمالی این بودجه یک قدرت خارجی است که در حمایت از حکومت آبی احمد اعطا شده: امارات متحده عربی.

از زمانی که آبی احمد روی کار آمد، حمایت‌های شدید امارات متحده عربی از دولت او برای تامین منافع ژئوپلیتیک خود آغاز شد. هدف ابوظبی تبدیل شدن به قدرت غالب در حوزه دریای سرخ است؛ حوزه استراتژیک و ناپایدار بین مدیترانه و اقیانوس هند که شاخ آفریقا و شبه‌جزیره عربستان را شامل می‌شود.

امارات از قدرت مالی خود استفاده می‌کند تا حمایت گروه‌های نظامی را در لیبی، سودان و جنوب یمن و همچنین دولت‌هایی مانند چاد و سودان جنوبی به‌دست آورد. امارات همچنین به‌عنوان عضو جدید بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی)، موقعیت خود را به‌عنوان دلال معاملات جهانی در نفت و طلا تثبیت کرد و برای تبدیل شدن به قدرت پیشرو در دریای سرخ رقابت شدیدی با همسایه خود، عربستان سعودی دارد. در کنار مصر و سودان، اتیوپی به جایزه بزرگی در این رقابت تبدیل شده است.

امارات اتیوپی را به مشتری خود تبدیل کرده و در تامین بدترین غرایز نخست‌وزیر آبی احمد نقش داشته است. جیب‌های عمیق اماراتی‌ها و تمایل آنها به پیشروی سریع بدون توجه به عواقب آن، جسارت و جاه‌طلبی‌های آبی احمد را تشویق کرده است. محور اصلی آرزوهای نخست‌وزیر برای بازگرداندن عظمت اتیوپی، بازپس‌گیری دسترسی به دریاست که این کشور با استقلال اریتره در 30 سال پیش از دست داد. استراتژی EPRDF سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های حمل و نقل بود که اتیوپی را به همسایگانش متصل و تجارت را تسهیل می‌کرد. برای آبی احمد با این حال فاکتور پرستیژ مهم‌تر است و او می‌خواهد نیروی دریایی بسازد. آتش‌بس در جنگ تیگری زمانی که آبی احمد تهدیدهای جدیدی را علیه ارتیره، آغاز کرد، به‌سختی انجام شد.

جاه‌طلبی‌های آبی و اتحاد او با امارات عصر خطرناک جدیدی را از جنگ نیابتی و بی‌ثباتی در سراسر شاخ آفریقا آغاز کرده است. در ماه‌های اخیر، مصر، ایران و ترکیه برای تضعیف نفوذ امارات تسلیحات خود را به این منطقه فرستاده‌اند. بن‌بست میان آدیس آبابا و موگادیشو می‌تواند به جنگ‌افروزی بزرگتر تبدیل شود. همین حالا هم تنظیمات امنیتی سومالی را به‌خطر انداخته است چون نیروهای اتیوپی زیر پرچم اتحادیه آفریقا خدمت می‌کنند. اگر نیروهای اتیوپی از اتحادیه آفریقا تعلیق یا اخراج شوند، شبه‌نظامیان الشباب سومالی ذینفع خواهند بود و می‌توانند موگادیشو را تهدید کنند.

علمی و حسن می‌نویسند، جنگ ویرانگر است. درگیری بین کشورهای مجهز به سلاح، جوامع قومی، گروه‌های مذهبی و حامیان بین‌المللی، خون‌ریزی و بحران در هر دو کشور سومالی و اتیوپی را در پی خواهد داشت. سومالی به‌تازگی از سه‌دهه جنگ داخلی در حال بازیابی است و نمی‌تواند در این درگیری وارد شود. در داخل مرزهای اتیوپی هم درگیری‌های مختلفی در تیگری، امهارا و اورومیا در حال وقوع است. اتیوپی همچنین شاهد درگیری‌هایی در مرزهای سودان و اریتره است. جنگ‌های دیگر در سایر جبهه‌ها که هزاران کیلومتر را دربر می‌گیرد می‌تواند سقوط این کشور را در پی داشته باشد.

این منطقه که هم‌اکنون تحت‌تاثیر جنگ سودان قرار گرفته، بی‌ثبات‌تر هم خواهد شد. این درگیری می‌تواند کشورهای دریای سرخ مانند عربستان سعودی، مصر، یمن، سودان، جیبوتی و اریتره را وارد کند. آمریکا، چین و برخی از کشورهای اروپایی هم‌اکنون در دریای سرخ حضور نظامی دارند؛ کشورهایی مثل ترکیه، ایران، امارات متحده عربی و روسیه هم اخیراً وارد معرکه شده‌اند. این منطقه به‌سرعت می‌تواند به میدان جنگ خطرناکی برای قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی تبدیل شود.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
آخرین اخبار