نگاه پوتین به جنگ روسیه و اوکراین
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اخیراً اقدامی بیسابقه انجام داد. او یک کنفرانس مطبوعاتی دوساعته خطاب به مردم آمریکا برگزار کرد. البته این کار دقیقاً یک کنفرانس مطبوعاتی نبود، به این معنا که تاکر کارلسون، مجری برنامههای تلویزیونی که به نظر میرسید با روسیه همدل است، تنها خبرنگار حاضر در این کنفرانس مطبوعاتی بود! اما به بیان دقیق، این یک مصاحبه هم نبود، چراکه در بیشتر برنامه، پوتین متکلموحده بود. اتفاقاً همین مسئله این مصاحبه را ارزشمندتر کرد، زیرا به پوتین اجازه داد دیدگاههای خود را به شیوهای جالب و مهم بیان کند. در عوض، ما دیدگاه واقعی روسیه را در مورد جنگ در اوکراین شنیدیم و پوتین مردی معقول و متفکر به نظر رسید. او برخی ادعاهای بسیار مشکوک را مطرح کرد، اما هر رهبری ممکن است ادعاهای مشکوک مطرح کند. او همچنین تصریح کرد که او یک وطنپرست روسی است که برای منافع روسیه کار میکند و بنابراین همه باید ادعاهای او را بپذیرند. او نمیخواست مانند استالین به نظر برسد. او همچنین بسیار آگاه به نظر میرسید؛ خیلی فراتر از بسیاری از سیاستمداران. او از این مزیت برخوردار بود که میدانست چه باید بگوید. اما من معتقدم که پوتین با کمک پرسشهای ازپیشتعیینشده، حسی از دانش گستردهاش را به مخاطب ارائه کرد. او سعی کرد نشان دهد که روسیه توسط یک متفکر اداره میشود. با این حال، با توجه به طولانی بودن و پیچیدگی مصاحبه، عموم مردم آمریکا ممکن است کل مصاحبه را ندیده باشند. با این حال، به نظر میرسد که توضیحات تاریخی، هدف قرار دادن مخاطبان آمریکایی و توصیف فوقالعاده مفصل از روسیه و تاریخ روسیه، چارچوبها را برای مذاکراتی که پوتین در ذهن دارد، فراهم میکند. پوتین در دفاع از حمله روسیه به اوکراین ایالات متحده و ناتو را به عدم صداقت و دوگانگی در مواجهه با روسیه متهم کرد. این مصاحبه یک برنامه معمولی نبود، بلکه یک اقدام هدفمند بود. سخنان اصلی پوتین مربوط به تاریخ روسیه بود. او چگونگی شکلگیری روسیه را توضیح داد و آن را با شکلگیری اروپای شرقی مقایسه کرد. به این ترتیب او استدلال کرد که اوکراین از نظر فیزیکی و زبانی همیشه بخشی از روسیه بوده است. او بهطور ضمنی تاکید کرد که اوکراین همان روسیه است و تهاجم به اوکراین صرفاً نشاندهنده بازگشت روسیه به واقعیت قدیمی خودش است. به همین دلیل است که به گفته پوتین، اقدامات روسیه در اوکراین یک عملیات نظامی ویژه است و نه یک اقدام جنگی. او همچنین از لهستان صحبت کرد و اشاره کرد که لهستان و لیتوانی مرتدهایی هستند که ریشههای آنها از روسیه جداییناپذیر است. استدلال پوتین این بود که تاریخ، یک مکان را به اطراف و ساکنان آن پیوند میدهد و در این مورد، به روسیه این حق را میدهد که در قلمرو خارجی خود ادعایی داشته باشد. پوتین در بخشی دیگر ضمن ابراز آمادگی برای مذاکره گفت: آمریکا با استفاده از دلار برای وادار کردن قدرتهای خارجی به همسو شدن با جهانبینی خود به خودش آسیب میرساند. او سپس در گیجکنندهترین اظهارات خود مدعی شد که اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا در حال پیشی گرفتن است و آینده اقتصادی چین روشن است. گویی او واقعیت چین را در مدتزمان دو سال پس از حمله به اوکراین فراموش کرده است. یکی دیگر از چیزهایی که مرا تحت تأثیر قرار داد، اظهارات او در مورد موشکهای مافوق صوت قارهپیمای روسیه بود. سرعت و قدرت موشکهای هایپرسونیک، دفاع در برابر آنها را بسیار دشوار میکند. من در کتاب «آینده جنگ» از توسعه موشکهای مافوق صوت بینقارهای توسط آمریکا حمایت کردم. ایالات متحده هنوز یک موشک مافوق صوت نساخته است و من هیچ مدرکی دال بر توسعه یک موشک بینقارهای ندارم. اگر موشک مافوقصوت قارهپیمای روسیه به همان اندازهای باشد که پوتین گفته، پس شاید مهمترین چیزی باشد که او گفت. بقیه اظهارات پوتین شامل شکایت از ناتو و ایالات متحده و اصرار او بر این بود که انقلاب اوکراین در سال 2014 آغاز واقعی جنگ بود. او توضیح نداد که چگونه روسیه میتوانست چنین تهدید وحشتناکی را برای مدت طولانی نادیده بگیرد. پوتین، رئیسجمهور یک دولت-ملت مدرن است، بنابراین باید سیاستهای خود را برای مردمش توضیح دهد و سعی کند بر سایر دولتها و افکار عمومی خارجی تأثیر بگذارد. هدف، صداقت نیست، بلکه متقاعدکردن است تا دولتهای دیگر تحت فشار دقیق قرار بگیرند.