رویای جهان چندقطبی/آیا عضویت ایران در بریکس و سازمان همکاری شانگهای میتواند اثر تحریمهای غرب را کاهش دهد؟
ایران با فشار رو به رشد در عرصه بینالمللی مواجه است. ژوئن ۲۰۲۵ اسرائیل و آمریکا همزمان با مذاکرات تهران و واشنگتن در خصوص برنامه هستهای ایران، به این برنامه حمله کردند.
شهرام اکبرزاده استاد دانشگاه دیکین استرالیا: ایران با فشار رو به رشد در عرصه بینالمللی مواجه است. ژوئن ۲۰۲۵ اسرائیل و آمریکا همزمان با مذاکرات تهران و واشنگتن در خصوص برنامه هستهای ایران، به این برنامه حمله کردند. فقط دو ماه بعد، سه کشور اروپایی امضاکننده توافق ۲۰۱۵ هستهای، سازوکار پسگشت (اسنپبک) این توافقنامه را فعال کردند و تحریمهای بینالمللی را علیه ایران مجدداً اعمال کردند. سه قدرت اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) استدلال میکردند که ایران حُسننیت نشان نداده، تعهداتش را تحت این توافق اجرا نکرده و حاضر نیست به مذاکرات هستهای بازگردد.
تهران این اقدام را محکوم کرد و هشدار داد که واکنش متناسب نشان خواهد داد، با این حال کانالهای دیپلماتیک را باز نگه داشت. بهرغم این تلاشها، شورای امنیت سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر سازوکار پسگشت را فعال کرد و تحریمهای گسترده را علیه اقتصاد ایران که تا پیش از آن نیز دچار مشکلات جدی بود، مجدداً اعمال کرد. برای ایران، تصمیم سه قدرت اروپایی شاهدی دیگر بر این باور بود که قدرتهای غربی حاضر نیستند وارد یک توافق متعادل شوند که حق ایران برای برنامه ملی هستهای را به رسمیت بشناسند.
از دیدگاه تهران، این شرایط باعث میشود تا تهران به دنبال تنوع بخشیدن به تعاملهای بینالمللی خود، از طریق افزایش خوداتکایی، توسعه تجارت منطقهای و دنبال کردن ائتلافهای جایگزین، برای مقاومت در برابر تحریمها باشد. این تصمیم باعث میشود که سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس در کانون راهبرد تنوعبخشی ایران قرار گیرد. ایران در سال ۲۰۲۳ پس از چندینبار تلاش ناموفق توانست به سازمان همکاری شانگهای بپیوندد.
برخلاف سالهای نخستین تشکیل سازمان همکاری شانگهای که دستور کار این نهاد با عضویت چین، روسیه و کشورهای تازهاستقلال یافته از شوروی در آسیای میانه، صرفاً مسائل مرتبط با اختلافهای مرزی و تروریسم فرامرزی بود، در طول سالهای اخیر این نهاد بیش از پیش به سمت ادغام اقتصادی، توسعه زیرساختها و همکاریهای علمی حرکت کردهاست.
عضویت در این سازمان در طول سالهای اخیر به پاکستان و هند و به تازگی ایران گسترده شدهاست. بریکس هم که در ابتدا یک انجمن ساده برای همکاری اقتصادهای نوظهور بود، در چارچوب دستورکار توسعه عضویت در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵، ایران را به عضویت پذیرفت. این گروه خود را سکویی برای حکمرانی چندقطبی در جهان، دلارزدایی از سیستم مالی بینالمللی و همکاریهای جنوب-جنوب میداند. چنین دستورکاری برای تهران جذاب است.
رهبران سیاسی ایران عضویت در این سازمانها را بخشی از راهبرد جدا شدن از نظام بینالمللی تحت سلطه آمریکا، همسوسازی کشورهای جنوب جهانی، افزایش پیوندها با روسیه و چین و ترویج نظام چندقطبی جهانی توصیف میکنند. راهبرد نگاه به شرق که نخستین بار در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد در پیش گرفتهشد، ناشی از همین دیدگاه است. هرچند به نظر میرسید که این سیاست در دوران مذاکرات هستهای و سالهای نخست اجرای برجام فوریت و ضرورت خود را از دست دادهاست، اما بعد از آنکه سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود از برجام خارج شد، بار دیگر این سیاست اهمیت بیشتری پیدا کرد.
در دوران ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴) سیاست نگاه به شرق به «جایگزین قطعی و نه مکمل روابط ایران و غرب» تبدیل شد. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور بعدی نیز همین رویکرد را حفظ کرد و سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس را بهعنوان یک حائل کلیدی در مقابل نظام جهانی تحت سلطه غرب تلقی کرد. او در سخنرانی خود در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در سپتامبر ۲۰۲۵، بر تعهد ایران به این سازمان تاکید کرد و این نهاد را «ستون چندقطبیسازی» توصیف کرد.
اما همچنان در مورد منافع ملموس این ابتکارهای جایگزین چندجانبه تردیدهایی وجود دارد. در آینده کوتاهمدت، سوال فوری برای ایران این است که این سازمانهای چندجانبه تا چه اندازه میتوانند از ایران در مقابل تحریمها محافظت کنند. در ادامه این مقاله روابط ایران با سازمان همکاری شانگهای و بریکس بررسی خواهد شد و به ارزیابی این موضوع میپردازیم که ایران تا چه اندازه میتواند منافع اقتصادی و اهرمهای سیاسی از این نهادها به دست بیاورد. استدلال محوری این مقاله این است که ایران با محدودیتهای جدی در پیشبرد اهدافش در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و بریکس مواجه است.
بعید به نظر میرسد که ایران بتواند از این بلوکها برای حل و فصل مشکلات ناشی از اعمال مجدد تحریمها بهرهبرداری کند. روسیه و چین هرچند که با ایران دوستانه رفتار میکنند، اما تعاملاتشان را با ایران در چارچوب این سازمانها به گونهای تنظیم کردهاند که از مواجهه با ایالات متحده آمریکا در امان باشند.
در نتیجه بعید است که ایران حمایت استراتژیک معناداری در مواجهه با تشدید تنشهای بینالمللی و تحریمهای سازمان ملل متحد از سوی سازمان همکاری شانگهای یا بریکس دریافت کند. در نتیجه عضویت ایران در این سازمانها منافع نمادین و سیاسی خواهد داشت، اما ارزش عملیاتی آن محدود است.
مشکلات اقتصادی ایران
اقتصاد ایران در مواجهه با تحریمهای بینالملل، میزان شکننده صادرات نفت و چالشهای ساختاری داخلی دچار افول شدید شدهاست. بعد از یک دوره کوتاهمدت بازسازی در دوران پس از امضای برجام، با خروج آمریکا از این توافق و اعمال مجدد تحریمهای آمریکا اقتصاد ایران بار دیگر ضربه شدیدی خورد. فشارهای آمریکا باعث اختلال در صادرات نفت ایران، تضعیف ریال و استمرار تورم شد.
درآمد صادرات نفت اصلیترین منبع درآمد ارزی ایران است که به دلیل تحریمها تحت فشار قرار گرفتهاست. ایران در سالهای اخیر راههایی برای دور زدن تحریمها پیدا کردهاست که برای مثال میتوان به صادرات نفت با استفاده از نفتکشهایی با پرچم کشورهای ثالث و صادرات نفت به چین با تخفیف اشاره کرد. هرچند این روش باعث شدهاست که میزان محدودی از جریان صادرات حفظ شود، اما درآمدهای ایران به شکل قابل توجهی کاهش پیدا کردهاست. دونالد ترامپ، از زمان آغاز دومین دوره ریاستجمهوریاش، تحریمهای اولیه و ثانویه را علیه ایران تشدید کردهاست.
این باعث شدهاست تا شرکتهای چینی واردکننده نفت ایران هم در معرض تحریمهای آمریکا قرار بگیرند که باعث کاهش بیشتر صادرات و درآمد ایران شدهاست. این فضای چالشبرانگیز تجاری باعث شدهاست تا رشد اقتصادی ایران کاهش پیدا کند. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول، اقتصاد ایران از سال ۲۰۱۸ و ازسرگیری تحریمهای آمریکا مرتباً کوچکتر شدهاست و فقط در سال ۲۰۲۲ در چارچوب ساز و کارهای دور زدن تحریمها با رشد مواجه شدهاست.
ابزارهای ایران برای دور زدن تحریمها معمولاً شامل جعل اسناد برای پنهان کردن مبدأ نفت صادراتی، انتقال کشتی به کشتی محموله در دریا، دور زدن مسیرهای رایج کشتیرانی، خاموش کردن رادارهای شناسایی و کار کردن با شرکتهای واسطه برای جابهجا کردن پول به ایران است. در اکتبر ۲۰۲۵، وزارت خارجه آمریکا ۴۰ فرد، نهاد و کشتی را به اتهام نقش داشتن در صادرات نفت ایران تحت تحریمهای ثانویه قرار داد. تقریباً هیچ تردیدی وجود ندارد که پسگشت تحریمها بیش از پیش دورنمای بازسازی اقتصاد ایران را مختل میکند.
کُند شدن رشد اقتصادی باعث تشدید تورم شدهاست که به یک مسئله اساسی برای ایرانیان تبدیل شدهاست. بر اساس آمار صندوق بینالمللی پول از سال ۲۰۱۸ تاکنون تورم در ایران به صورت پیوسته افزایش پیدا کردهاست و در برخی سالها به قله ۴۰ درصد رسیدهاست. ماه مارس ۲۰۲۵ تورم در ایران به 37/1 درصد رسید که معنایش رشد ۳ درصدی قیمتها در هر ماه بود. این مسئله قدرت خرید مصرفکنندگان ایرانی را از بین بردهاست. پیدا کردن روشهایی برای دور زدن تحریمهای سازمان ملل و انزوا برای ایران فوریت پیدا کردهاست.
وعده سازمانهای چندجانبه
در شرایط فعلی تلاش ایران برای ادغام بیشتر در سازمان همکاری شانگهای و بریکس هم با هدف افزایش فاصله استراتژیک با غرب و هم با هدف تقویت الگوی «اقتصاد مقاومتی» است. بر اساس دیدگاه آیتالله خامنهای، رهبر معظم ایران، الگوی اقتصاد مقاومتی بر مبنای تقویت خوداتکایی و بهویژه کاهش وابستگی ایران به غرب است.
این الگو بر تقویت تولید داخلی، کاهش پسماند، و تنوعبخشی به اقتصاد و تجارت تاکید میکند. تهران در طول دههها تحریم، انزوا و فشار به دلیل سیاستهای منطقهای و برنامه هستهای، تلاش کردهاست تا از طریق شراکتهای مبتنی بر بازتوازن، فشار آمریکا را خنثی کند. در نتیجه ایران به سازمان همکاری شانگهای و بریکس به عنوان مسیرهایی نگاه میکند که به صورت بالقوه میتوانند منافع استراتژیک، اقتصادی و پوشش دیپلماتیک برای تهران فراهم کنند.
ایران امیدوار است که از عضویت در این سازمانها برای مقاومت در مقابل فشار غرب استفاده کند و تحریمها را به چالش بکشد. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید ایران، سال ۲۰۲۳ همزمان با پذیرش عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای گفت که ورود به این سازمان به ایران اجازه میدهد تا «در مقابل یکجانبهگرایی غرب مقاومت کند و یکپارچگی منطقهای و بینالمللی ایجاد کند.» این ادبیات در چارچوب منطق گستردهتر دیپلماتیک ایران برای همسویی با قدرتهایی مانند چین، روسیه و هند است.
انتظار میرود عضویت در سازمان همکاری شانگهای، بهرغم تلاشهای آمریکا برای انزوای تهران، ایران را در چارچوبهای امنیتی و اقتصادی اوراسیا بیشتر ادغام کند و این پیام را برساند که به رغم تلاشهای آمریکا برای انزوای ایران، تهران جایگاهش را در ابعاد منطقهای حفظ کردهاست. همینطور عضویت در بریکس هم نشاندهنده تمایل ایران برای ادغام در جنوب جهانی برای مقابله با سلطه غربی است. پسگشت تحریمهای بینالمللی به خصوص در حوزه صادرات نفت و تبادلات مالی، بر تلاش تهران برای تنوعبخشی به شرکای تجاری صحه میگذارد.
انتظار میرود که عضویت در سازمان همکاری شانگهای، دسترسی ایران به کریدورهای تجاری چین و روس را، از جمله به ابتکار کمربند جاده و بازارهای آسیای میانه، تسهیل کند. محمد مخبر، معاون اول پیشین رئیسجمهور ایران، پیشنهاد «مسیر ترانزیتی جامع برای اتصال همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از طریق ایران» را مطرح کردهبود. در این چشمانداز جاهطلبانه، تجارت و حمل و نقل از طریق ایران میتواند «جنوب و جنوب شرقی آسیا، آسیای میانه، قفقاز، روسیه، دریای سیاه و اروپا» را به هم متصل کند.
بریکس حتی میتواند فرصت بزرگتری را در اختیار ایران قرار دهد. اعضای بریکس حدود ۴۰ درصد از جمعیت و حدود ۳۰ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار خود دارند. مباحث بریکس برای سازوکارهای پرداخت جایگزین و استفاده از ارزهای بومی، با استراتژی دلارزدایی ایران همسو است. به نظر میرسد که رهبران ایران به توانمندی بریکس برای تقویت اقتصاد ایران در مقابل پسگشت تحریمها امید بستهاند. ایران امیدوار است که تعامل با بریکس تقویتکننده توافقنامههای بلندمدت انرژی (بهعنوان اصلیترین صادرات ایران) با هند، چین و برزیل باشد.
جواد اوجی، وزیر نفت پیشین ایران، عضو هیئت اعزامی ایران به اجلاس ۲۰۲۳ بریکس به ریاست رئیسجمهور رئیسی بود که نشان میداد میان عضویت ایران در بریکس و دورنمای توسعه بازار صادرات نفت ایران پیوند وجود دارد. سال ۲۰۲۴، مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، شرکتش در اجلاس بریکس در مسکو را فرصتی برای پایان دادن به «یکجانبهگرایی آمریکا» توصیف کرد. او تاکید کرد که اعضای بریکس میتوانند «همکاریهای مثمرثمر در حوزههای کشاورزی، انرژی، صنعت، تجارت و گردشگری» داشتهباشند. ایران همین اهداف را در رابطه با سازمان همکاری شانگهای هم دنبال کردهاست. برای مثال مقامهای ایران نسبت به تشکیل باشگاه انرژی سازمان همکاری شانگهای ابراز علاقه کردهاند.
ایده باشگاه انرژی نخستین بار حدود ۲ دهه پیش توسط ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه مطرح شد. از دیدگاه تهران، باشگاه انرژی میتواند دورنمای جدیدی برای پروژههای توسعه خطوط لوله و شبکههای انتقال انرژی ایجاد کند و خود را به عنوان یک پل منطقهای مطرح میکند که برای موفقیت سازمان همکاری شانگهای اهمیت بسزایی دارد. با این حال باشگاه پیشنهادی هنوز از روی کاغذ فراتر نرفتهاست و صرفاً به عنوان یک انجمن حاشیهای در اجلاسهای سازمان همکاری شانگهای برای گفتوگو در خصوص اولویتهای انرژی فعالیت میکند. این مسئله دقیقاً شاهدی بر محدودیتهای نشستهای سازمان همکاری شانگهای است.
حوزه تحقیق و توسعه از دیگر نقاط مورد علاقه ایران است که در وضعیت محدودیتهای بینالمللی میتواند با دیگر دولتهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای در حوزههای پژوهشی تبادل داشتهباشد تا بتواند تحریمها را دور بزند. استمرار تبادلها و همکاریهای دانشگاهی به عنوان شاهدی بر ناتوانی غرب برای محدود کردن دانش و بازتابی از تابآوری علمی تلقی میشود.
در این چارچوب پروژههای مشترک با روسیه و چین توسط تهران به عنوان محصول جانبی عضویت در بریکس ارزیابی میشود و امیدهای زیادی به این تبادلات برای ایجاد پیشرفتهای فناوری در ایران بسته شدهاست. ایران عضویت در سازمان همکاری شانگهای و بریکس را به عنوان نشانهای از مشروعیت سیاسی و شاهدی مبنی بر شکست انزوای ایران تلقی میکند. تهران تلاش میکند خود را قانع کند که روی آوردن به سمت جنوب جهانی میتواند پاداشهای اقتصادی و سیاسی برای ایران در بر داشتهباشد که از طریق بازسازی روابط با غرب در دسترس نبود.
این بازنمایی با هدف اقناع افکار عمومی داخلی و تقویت روایت مقاومت انجام میشود. اما به رغم این تلاشها، جاهطلبیهای ایران برای دیپلماسی چندجانبه و تنوعبخشی اقتصادی در چارچوب الگوی «اقتصاد مقاومتی» با محدودیتهای زیادی مواجه شدهاست. تلاشهای ایران از یک سو با فشارهای ایالات متحده آمریکا و همچنین شکاف میان امیدواریهای ایران و توانمندیهای بینالمللی بریکس و سازمان همکاری شانگهای به چالش کشیدهشدهاست.
دورنما و چالشها
ورود ایران به سازمان همکاری شانگهای و بریکس در تهران به عنوان نتیجه سالها تلاش دیپلماتیک برای بازسوگیری ایران به سمت شرق، جشن گرفتهشد. برای تهران صرف پیوستن به این سازمانها هم یک موفقیت است که ارزشهای نمادین مهمی دارد. اما همچنان تردیدها در مورد منافع ملموس عضویت در این سازمانها، بهویژه در حوزه بیاثر کردن تحریمها وجود دارد.
از سازمان همکاری شانگهای به دلیل فقدان سازوکارهای الزامآور که باعث شدهاست این سازمان به یک مجموعه عمدتاً نمادین به جای یک سازمان یکپارچه امنیتی و اقتصادی تبدیل شود، انتقاد شدهاست. علاوه بر این سازمان همکاری شانگهای با روش تصمیمگیری اجماعی اداره میشود. در نتیجه در مقابل چالشها و اختلافهای عمده منطقهای، مانند اختلافهای جاری میان هند و پاکستان، این سازمان دچار بیعملی میشود.
برای مثال فقدان اجماع میان اعضای سازمان همکاری شانگهای برای نزدیک به یک دهه جلوی عضویت ایران را در این سازمان گرفت. در طول این دوران، کشورهای عضو سازمان در آسیای میانه نگران بودند که عضویت ایران باعث رویارویی آنها با ایالات متحده آمریکا شود. این نگرانیها هنوز از بین نرفتهاست. سازمان همکاری شانگهای همچنان یک نهاد محتاط باقی ماندهاست که تمایلی به کشیده شدن پایش به مسائل حساس، مانند بیاثر کردن تحریمها علیه ایران، ندارد.
درست همین پویایی در بریکس هم حاکم است. توسعه جاهطلبانه بریکس این گروه را به مجموعهای از اقتصادهای متنوع تبدیل کرد. این تنوع باعث ایجاد چالش در زمینه هماهنگی بهخصوص در زمینه حفاظت از ایران میشود. دلارزدایی به عنوان یکی از دستورکارهای اصلی بریکس، نمونه بارزی از میزان تنوع در دیدگاههای اعضای بریکس است.
چین و روسیه مدتهاست که برای دلارزدایی تبلیغ میکنند تا سلطه جهانی دلار ایالات متحده آمریکا را به چالش بکشند و تحریمهای روسیه را سبکتر کنند، این موضوع با اولویتهای استراتژیک ایران همسو است. تهران در نشست ۲۰۲۵ سازمان همکاری شانگهای پیشنهاد داد یک بانک مشترک میان اعضای این سازمان به عنوان گامی کلیدی در راستای دلارزدایی ایجاد شود.
دیگر اعضای این بلوکها دلارزدایی را یک آرزو و نه یک سیاست فوری تلقی میکنند. برای مثال، بانک مرکزی برزیل در ارزیابی خود مینویسد: «هیچ دورنمای واقعگرایانهای دیده نمیشود که در ۱۰ سال آینده اعضای بریکس بتوانند بازار به آن اندازه بزرگ ایجاد کنند که بتواند سلطه جهانی دلار را به زیر بکشد.» برزیل، آفریقای جنوبی و هند از دلارزدایی به صورت اصولی حمایت میکنند، چراکه میتواند خودکفایی مالی آنها را بهبود دهد، اما ابزارهای ژئوپلیتیک کافی برای مقابله با غرب در اختیار ندارند. اولویتهای این کشورها همچنان به رشد اقتصادهای ملیشان گره خوردهاست. این رویکرد بسیار عقبتر از انتظارات ایران برای محافظت بریکس از ایران در قبال تحریمهای غرب است.
تمایل یا بیمیلی اعضای بریکس و سازمان همکاری شانگهای برای تعامل با ایران، کاملاً به اولویتهای ملی آنها در ارتباط با ایالات متحده آمریکا مرتبط است. تحریمهای اولیه آمریکا جلوی تعامل میان ایرانیان و نهادها و شخصیتهای آمریکایی را میگیرد، در حالی که تحریمهای ثانویه فراسرزمینی است و نهادها و شخصیتهای غیرآمریکایی را که با ایران تعامل کنند جریمه میکند.
بخش اعظم کشورهای عضو بریکس و سازمان همکاری شانگهای توانمندی لازم را برای انزوا و جداافتادن از بازارهای مالی غرب به دلیل تعامل با ایران ندارند. حتی چین و روسیه نیز به رغم ادبیات موضعگیریهایشان، در مورد قرار دادن بانکهای بزرگشان در معرض ریسک جریمههای آمریکا محتاط هستند و به صورت مستقیم با واشنگتن در رابطه با ایران همکاری میکنند.
همین پویاییها در مورد تمایل ایران به توسعه بازارهای صادراتی هم وجود دارد. چین همین حالا هم بخش بزرگی از نفت خام ایران را با قیمت ارزانتر از بازار دریافت میکند. هند به صورت تلویحی در مورد از سرگیری واردات نفت از ایران تمایل نشان دادهاست، هرچند تحریمهای آمریکا همچنان مانع اصلی محسوب میشوند.
هند هرچند به لحاظ راهبردی استقلال دارد، اما باید پیوندهای انرژی خود را با ایران با شراکتش با ایالات متحده متوازن کند. برزیل و آفریقای جنوبی همچنان بازارهای دور از دسترسی هستند که زیرساختهای همکاری ناچیزی بین ایران و آنها وجود دارد. علاوه بر این بازگشت تحریمهای شورای امنیت بر اثر پسگشت نیز باعث میشود که دور زدن تحریمها مشکلتر شود. به همین دلیل ایران نتوانستهاست عضویتش را در این سازمانها به سازوکارهای مؤثر دور زدن تحریم تبدیل کند.
تنشهای موجود با این واقعیت پیچیدهتر میشود که بریکس شامل واردکنندگان انرژی است که رقبای مستقیم ایران نیز محسوب میشوند. از سال ۲۰۲۲، روسیه بازارهای آسیا را با نفت ارزانقیمت خود اشباع کرده و اغلب باعث کاهش سهم صادرات ایران شده است. ایران و روسیه دقیقاً در همان بازارهایی با هم رقابت میکنند که در آنها شعار هماهنگی سر میدهند؛ برای مثال، هند پس از کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران در سال ۲۰۱۸، بخشی از واردات نفت خام ایران را با نفت روسیه جایگزین کرد.
سایر اعضا نیز ناامیدی خود را از کاستیهای این سازمانهای چندجانبه ابراز کردهاند. پیش از اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۲۴، گزارش شد که قاسم جومارت توکایف، رئیسجمهور قزاقستان، اظهار داشته که طی ۲۰ سال گذشته، حتی یک پروژه اقتصادی بزرگ تحت نظارت سازمان همکاری شانگهای اجرا نشده است. در نتیجه، ایران تبدیل کردن بیانیهها و شعارها به سیاستهای عینی و جذب سرمایهگذاریهای لازم برای کاهش محدودیتهای ناشی از تحریمها را دشوار میبیند.
اگرچه ایران از ترتیبات دوجانبهای مانند تهاتر با روسیه یا فروش نفت به چین بر پایه یوان بهرهمند شده، اما این توافقات خارج از چارچوبهای چندجانبه شکل گرفتهاند. با اینکه سازمان همکاری شانگهای و بریکس همبستگی نمادینی را به نمایش میگذارند، اما چارچوبهای نهادی لازم برای توافقات مستحکم یا تسهیلات نهادینهشدهای که سازمانهای جهانی نظیر صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی ارائه میدهند، در اختیار ندارند. فراتر از اقتصاد، ایران به سازمان همکاری شانگهای و بریکس به عنوان ابزاری برای همکاریهای فناورانه مینگرد. این موضوع بیشتر در حوزههای سطح متوسط مانند داروسازی، انرژیهای تجدیدپذیر و علوم کاربردی مشهود بوده است.
با این حال، دسترسی ایران به فناوریهای پیشرفته همچنان محدود مانده است؛ زیرا به نظر میرسد روسیه و چین از ترس رقابت یا اشاعه دانش، تمایلی به انتقال پیشرفتهترین سیستمهای خود، مانند نانوفناوری، ندارند. با این اوصاف، حتی مشارکتهای محدود نیز بار نمادینی دارند که میتوان از آنها برای اقناع مخاطبان داخلی بهره برد. تندروها تاکید میکنند که این همپیمانیها ثابت میکند ایران میتواند بدون غرب زنده بماند؛ دیدگاهی خوشبینانه که عامدانه محدودیتهای ساختاری این سازمانهای چندجانبه را نادیده میگیرد. با این حال، تعامل ایران با این دو نهاد احتمالاً مزایای ملموس محدودی به همراه خواهد داشت.
ایران پوشش دیپلماتیک و فرصتهای تجاری اندکی به دست خواهد آورد، اما با توجه به سایه سنگین سازوکار پسگشت و بازگشت تحریمها، این دستاوردها ناچیز خواهد بود. حتی پیش از فعال شدن مکانیسم ماشه، سازمان همکاری شانگهای و بریکس برای محافظت از ایران در برابر نفوذ جهانی تحریمهای آمریکا با دشواری روبهرو بودند. هر دو سازمان فاقد عمق مالی، انسجام و اراده سیاسی لازم برای پذیرش ریسکهای ناشی از به چالش کشیدن ایالات متحده بر سر موضوع ایران هستند.
نتیجهگیری
رویکرد ایران به سازمان همکاری شانگهای و بریکس، هم تاکتیکی و هم استراتژیکی است. در کوتاهمدت، تهران امیدوار است از عضویت در این نهادها برای سرپا نگه داشتن اقتصاد خود استفاده کند. در بلندمدت، آرزو دارد این موسسات پایههای برتری ایالات متحده را تضعیف کرده و به ظهور جهان چندقطبی شتاب بخشند؛ چشماندازی که با چین و روسیه در آن اشتراک نظر دارد. تصمیم کشورهای تروئیکای اروپایی (E3) برای فعالسازی مکانیسم ماشه، دستور کار «نگاه به شرق» ایران را بیش از پیش تقویت کرده است.
تهران اکنون این دو سازمان را برای بقای خود حیاتی میبیند و آنها را منابع حمایت دیپلماتیک، فرصتهای تجاری و محافظی در برابر انزوا میداند. اما بعید است چنین گشایش تحولآفرینی احتمالاً محقق شود، چراکه محدودیتهای ساختاری توانایی هر دو سازمان را برای ارائه کمکهای قاطع به ایران محدود میکند. بریکس و سازمان همکاری شانگهای هر دو از ظرفیت نهادی ضعیف و تضاد منافع میان کشورهای عضو رنج میبرند.
چین و روسیه به عنوان قدرتهای اصلی این دو بلوک، تمایلی به حمایت از ایران از طریق اقدامات تحریمشکنانه نشان ندادهاند، مبادا که خود در تنشهای میان ایران و آمریکا گرفتار شوند. علاوه بر این، رقابتهای داخلی مانع برنامههای امنیتی سازمان همکاری شانگهای میشود و بریکس نیز فاقد انسجام مالی است. در شکل فعلی، مزایای پیشبینی شده از دلارزدایی و انتقال فناوری از این گروهها، در بهترین حالت به صورت تدریجی و بسیار اندک باقی خواهد ماند.
با این حال، سازمان همکاری شانگهای و بریکس میتوانند جایگاه جهانی و منطقهای ایران را ارتقا داده و مسیرهای جدیدی برای همکاری بگشایند که این خود خدمت به یک هدف مهم سیاسی و دیپلماتیک است. اما هیچیک از این دو سازمان در موقعیتی نیستند که بتوانند به شکلی معنادار از ایران در برابر تحریمها محافظت کنند یا نظم جهانی را در آیندهای نزدیک تغییر دهند.
منبع: اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی