۹ باور غلط درباره درمان اعتیاد
مبارزه با اعتیاد، مجموعهاقداماتی فراتر از ترک مصرف مواد روانگردان، اعم از مخدر و محرک است درحالیکه عدهای فکر میکنند درمان فقط کنار گذاشتن مواد است، بنابراین تنها برخورداری از اراده یا تقویت آن کفایت میکند. فرآیندی که به اعتیاد منجر شده، یک فرآیند آرام جسمی و روحی بوده است، بنابراین صِرف کنار گذاشتن مواد را ترک یا درمان اعتیاد نمیدانیم. این یادداشت تلاش دارد به مرور باورهای غلط و موانع ذهنیای بپردازد که مسیر درمان را سخت میکنند و بخت موفقیت را بهشدت پایین میآورند.
منصور سیفی، پزشک و درمانگر اعتیاد: مبارزه با اعتیاد، مجموعهاقداماتی فراتر از ترک مصرف مواد روانگردان، اعم از مخدر و محرک است درحالیکه عدهای فکر میکنند درمان فقط کنار گذاشتن مواد است، بنابراین تنها برخورداری از اراده یا تقویت آن کفایت میکند. فرآیندی که به اعتیاد منجر شده، یک فرآیند آرام جسمی و روحی بوده است، بنابراین صِرف کنار گذاشتن مواد را ترک یا درمان اعتیاد نمیدانیم. این یادداشت تلاش دارد به مرور باورهای غلط و موانع ذهنیای بپردازد که مسیر درمان را سخت میکنند و بخت موفقیت را بهشدت پایین میآورند.
1-درمانگر موفق، فقط مصرفکننده سابق: بسیاری تصور میکنند کسی که خود تجربه مصرف نداشته، نمیتواند حال معتاد را درک کند، درنتیجه درمانگر خوبی نخواهد بود اما اینباور یکی از بزرگترین خطاهای رایج است. درمان مؤثر بر پایهی دانش، تجربه بالینی، شناخت مغز و رفتار انسان انجام میشود؛ نهصرفاً تجربههای شخصی. کسی که خودش مواد مخدر یا محرک مصرف نکرده؛ اما سالها در حوزه درمان اعتیاد کار کرده، دقیقتر میتواند چرخهی اعتیاد، وابستگی مغزی و الگوهای رفتاری را تحلیل و هدایت کند. این باور غلط، درست مثل این است که بگوییم فقط کسی که سرطان داشته؛ میتواند سرطان را درمان کند یا متخصص قلب فقط در صورتی قابل اعتماد است که خودش ناراحتی قلبی داشته باشد.
2-درمان، مختص شخص معتاد است؛ به خانواده چکار دارید؟ یکی از شایعترین خطاهای خانوادهها این است که تصور میکنند مشکل فقط مربوط به فرد مصرفکننده است و خودشان نیازی به تغییر ندارند؛ درحالیکه خانواده بخش مهمی از سیستم درمان است. رفتارهای اشتباه، تحقیر، دلسوزی افراطی، کنترل زیاد یا قهر میتواند درمان را از مسیر طبیعی خارج کند. تا زمانیکه الگوهای رفتاری خانواده اصلاح نشود، احتمال عود و بازگشت فرد مبتلا بسیار بالا خواهد بود.
3-ارادهام قوی است، هر وقت بخواهم ترک میکنم: «اراده» تنها برای شروع کافی است، اما برای ادامه و تثبیت پاکی، درمان علمی ضروری است. مصرف طولانیمدت باعث تغییر در ساختار مغز و چرخههای پاداش میشود و کنترل اراده را دشوار میکند. اراده مثل استارتزدن ماشین است اما درمان مثل رانندگی است؛ نیاز به مهارت، تمرین و راهبلدی دارد. بدون درمان حرفهای، بیشتر کسانیکه فقط به اراده تکیه میکنند، دوباره به نقطهی اول برمیگردند.
4-درمان یعنی قطع مصرف و تمام: بسیاری فکر میکنند درمان اعتیاد یعنی فقط ترک مصرف. درحالیکه درمان واقعی شامل رواندرمانی، دارودرمانی، حمایت اجتماعی و بازسازی سبک زندگی است. قطع مصرف یا همان پاکی، با درمان فرق دارد. پاکی آغاز مسیر درمان است؛ نه پایان آن.
5-با چندروز مصرف دارو و خواب زیاد، اعتیاد از بین میرود: یکی از باورهای رایج در میان تازهواردها این است که با خوردن چند مسکن قوی و خواب زیاد، دوره خماری را پشتسر میگذارند و میتوانند مصرف را متوقف کنند درحالیکه اعتیاد فقط وابستگی فیزیکی نیست؛ بخش عمدهی آن وابستگی روانی، عادتی و محیطی است. دارو فقط بخشی از درمان است؛ ابزاری برای کنترل علائم جسمی، نه راهحل نهایی. درمان واقعی زمانی آغاز میشود که روان، افکار و سبک زندگی نیز بازسازی شود.
6-پول کافی داشته باشم، ترک میکنم: این یکی از باورهای مخرب است که هم در بیماران و هم در خانوادهها رواج دارد. بعضی خانوادهها با قطع کامل منابع مالی و پول یا بهاصطلاح تحریم مبتلا به اعتیاد، تصور میکنند در حال «کمک به درمان» هستند، درحالیکه فشار و تحقیر معمولاً نتیجهی معکوس دارد. ازسویدیگر، برخی مصرفکنندگان شرط میگذارند که اگر خانواده خوب رفتار کنند یا امکانات بیشتری بدهند، ترک میکنم. هر دو نگاه، وابستگی بیرونی ایجاد و مسیر درمان را از درون تهی میکند.
7-اعتیاد یعنی ضعف اخلاقی: این باور که اعتیاد ناشی از ضعف اخلاقی یا فقدان و ضعف اراده است، یکی از ریشهدارترین و آسیبزنندهترین باورها دربارهی اعتیاد است. بسیاری هنوز تصور میکنند که مصرف مواد، نتیجهی ضعف شخصیت، بیاخلاقی یا بیغیرتی است، درحالیکه علم ثابت کرده اعتیاد یک بیماری مغزی و رفتاری است؛ نه انتخاب آگاهانه و نه ضعف اخلاقی. این نگاه اشتباه باعث میشود که افراد دیرتر وارد چرخه درمان شوند یا حتی هرگز برای درمان اقدام نکنند؛ چون از قضاوت و تحقیر میترسند.
8-درمان یعنی چندهفته دارو یا بستری؛ بعد تمام: یکی از خطرناکترین باورها، تصورِ وجود «راهحل سریع» در درمان اعتیاد است. خیلیها میگویند: «دکتر، هزینه مهم نیست، فقط زود درمانم کن، خسته شدم.» واقعیت این است که اعتیاد، حاصلِ تغییرات عمیق در ناقلهای عصبی و بیوشیمی مغز است. بازسازی این سیستمها زمان میخواهد و هیچ مسیر بیولوژیکی فوریای برای بازسازی مغز وجود ندارد.
9-درمانشده، بازنمیگردد و لغزشکرده، درمان نمیشود: این هر دو باور، یکی از مخربترین تصورهای ذهنی در مسیر ترک است.
بسیاری بعد از یک لغزش، خود را شکستخورده میدانند و فکر میکنند مسیر درمانشان تمام شده؛ درحالیکه بازگشت یا لغزش؛ بخشی طبیعی از فرآیند درمان است و نشانه پایان مسیر نیست. مثل یادگیری دوچرخهسواری؛ زمینخوردن جزئی از یادگیری است. بسیاری از مصرفکنندگان موفق، چندبار لغزش داشتهاند اما با استفاده از تجربهها و حمایتها، مسیر درمان را ادامه داده و درنهایت به موفقیت پایدار رسیدهاند.