میوه تلخ استصواب
چه اتفاقی افتاده که یک جوان بیتجربه در مجلس چنین رفتاری میکند؟ پاسخ دقیق به عوامل گوناگونی مربوط میشود؛ ولی مهمترین دلیل آن نظارت استصوابی است.
روز سهشنبه یکی از نمایندگان جناح ۳درصدی در مجلس در سخنان خود تعریضی را به فرمانده سپاه تهران بزرگ میکند. تعداد کلمات این بخش از سخنان وی ۱۲۶کلمه بوده است. خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه، در رد تعریض وی شرح دقیق و مفصلی داده و نوشته است که این نماینده از تریبون مجلس: «مطالبی علیه آقای حسنزاده [سردار فرمانده سپاه تهران بزرگ] بیان میکند که در یک نمونه نادر در سیاست، حتی یک جملهاش هم خالی از ایراد نیست! یعنی اگر آن دو کلمه اوّل را یعنی «برادر عزیز!» ـ که آنهم ادامه صحبتش نشان میدهد ریاکارانه گفته شده است ـ کنار بگذاریم، عملاً همه جملاتش بهطور کامل، یا دستکم آمیخته با خلافگویی یا اتهامافکنی است.»
توضیحات تسنیم بهخوبی نشان میدهد که این نماینده فاقد دقت کلام و نظر است. ولی مسئله مهم جای دیگری است. هنگامی که یک نماینده جرأت میکند علیه فرمانده مهم سپاه چنین بیمحابا و تحقیق نکرده و خلاف واقع حرف بزند و احساس امنیت هم کند، علیه دیگران چه خواهد گفت؟ به قول معروف؛ «جایی که شتر بُوّد به یک غاز؛ خر قیمت واقعی ندارد.»
در واقع، هنگامی که مدیران قدرتمندترین نهاد حکومتی تا این حد بیدقت و بیپروا آماج دروغ و اتهام میشوند، دیگران چه وضعیتی خواهند داشت؟ سپاه هرگونه قدرت لازم را برای خود دارد که از افراد و نهادش دفاع کند؛ از جمله همین خبرگزاری تسنیم که فوری واکنش تندی نشان داد، ولی معلوم نیست که مردم عادی و آنان که دستشان به هیچ جایی بند نیست، در برابر تهاجمهای غیرمنصفانه و ناجوانمردانه چه باید کنند و یا چه میتوانند انجام دهند؟ آیا خبرگزاریهای دولتی و عمومی حاضرند از مردم و افراد مظلوم هم در برابر این نوع تعرضات دفاع کنند یا دفاعشان فقط منحصر به افراد و نهادهای متبوع خودشان است؟
از این گذشته، چه اتفاقی افتاده که یک جوان بیتجربه در مجلس چنین رفتاری میکند؟ پاسخ دقیق به عوامل گوناگونی مربوط میشود؛ ولی مهمترین دلیل آن نظارت استصوابی است. آیا در تصور کسی میگنجد که تهران بزرگ با هزاران افراد شایسته و تحصیلکرده و کارشناس نمایندگانی ۳درصدی با این اندازه دانش و ادب سیاسی در مجلس داشته باشند؟ آیا این افراد از طریق رقابتی متعارف به مجلس راه یافتهاند؟
آیا ممکن است که کسی نماینده مردم در مجلس باشد و در چنین شرایط خطیری به موضوعی بسیار بیاهمیت بپردازد و حتی در همین موضوع بیاهمیت بنا به تحلیل تسنیم سراپا خلاف بگوید؟ جالب است که این افراد تندرو، خودشان را وارث خودخوانده همه کسانی میدانند که شهید شدهاند و ابایی هم ندارند که دیگران را با پنهان شدن پشت شهدا تخطئه کنند.
یکی از علل دیگر این رفتارها تبعیض عمومی ساختاری بهویژه در رسانه و دادرسی است. نمونه اخیر آن جار و جنجال کردن درباره مسابقه دو مارتن کیش است که تندروها مسئله درست کردند؛ درحالیکه این برنامه همهساله در دولت رئیسی هم اجرا میشد. اکنون صدای اعتراض پزشکیان را هم درآوردند؛ چنان که در نقد این رفتار بهطور صریح و با تندی گفت: «بیجهت برای مردم محدودیت ایجاد نکنیم. نباید کاری کنیم که مردم از نظام رانده و ناراضی شوند. هر اقدامی که باعث نارضایتی مردم شود، دقیقاً کمک به رژیم صهیونیستی است». در واقع، از نظر تندروها اخلاق حقیقتی فراتر از ذهن و منافع آنان نیست.
همه چیز از جمله جرم و اخلاق و حقیقت را در نسبت با خود تعریف میکنند. این بدترین عنصر ذهنی تندروهاست که حکومت باید آنان را سر جای خود بنشاند و الا تبدیل به بحرانی غیرقابلمهار خواهند شد. آنان بهراحتی خود را هم به «سکته کردن» میزنند یا حتی پس از تاکیدات رهبری بر ضرورت حمایت از دولت و پزشکیان، تندترین حملات ۱۵ماه گذشته خود را علیه دولت انجام دادند.
در واقع، آنان از این طریق پیام استقلال رفتاری خود را به ساختار حکومتی ارسال میکنند. نمونه دیگر، رفتارهای زشت این جماعت انداختن لیزر به صورت زنان حاضر در کنسرت یک خواننده در کاشان است که با تهدید خواننده بساط خود را جمع کردند؛ ولی آثار این رفتارها و نگاههای زیانبار در تمام وجوه کشور وجود دارد.