انتظاراتی که برآورده نشد/ بررسی سخنان اخیر سیدمحمدخاتمی و نامه کمیته سیاسی جبهه اصلاحات
نه آن هشدارها و ضرورت تغییر در حوزه تصمیمگیریهای کلان اقتصادی و سیاست خارجی به نتیجهای رسیده است و نه به نظر میرسد در حوزه اجتماعی و سیاست داخلی قصدی برای دلجویی و اصلاح در رفتار به چشم میخورد
در روزهای جنگ 12 روزه همه رسانهها و تحلیلگرانی که وقایع ایران و سیاست داخلی ایران را پیگیری میکردند؛ از همراهی و انسجام ملی که حتی میان ایرانیان خارج از کشور در حمایت از ایران شکل گرفته بود متعجب شدند تا جایی که بعد از آتشبس بسیاری پیشبینیها از برهم خوردن فضای جامعه و شروع اعتراضات و اعتصابات در کشور سخن بهمیان آورده بودند.
آنچه که از نگاه بسیاری معجزهوار رخ داد و از آن با عنوان فرصتی بیبدیل برای کاهش فاصله مردم-حکومت میتوان یاد کرد. در این بین سیاستمداران و تحلیلگران هم دست به کار شدند که با پیشنهاداتشان از این فرصت به نفع کشور و افزایش امید و رضایت مردم بهره ببرند و به اصطلاح «تا تنور داغ است، نان را بچسبانند.»
روزها سپری شد و الان قریب به 5 ماه از پایان جنگ و بیان ضرورت استفاده از این فرصت گذشته است. طی همین روزهای گذشته در کنار نبود گشایش در وضعیت زندگی مردم که بسیاری آن را حتی در صورت وجود عزمی جزم برای تغییر در سیاستگذاریها و اصلاح مسیر نیازمند زمان میدانند؛ برخی فعالان سیاسی و مدنی احضار و حتی برخی بازداشت شدند. به عبارتی نه آن هشدارها و ضرورت تغییر در حوزه تصمیمگیریهای کلان اقتصادی و سیاست خارجی به نتیجهای رسیده است و نه به نظر میرسد در حوزه اجتماعی و سیاست داخلی قصدی برای دلجویی و اصلاح در رفتار به چشم میخورد.
در این بین و در همین روزهایی که جامعه بیش از پیش نگران آینده خود و ایران است و دولت بهویژه رئیسجمهوری از وضع بد اقتصادی و اوضاع ناخوش منابع آبی و... درکشور سخن گفته و خواهان همراهی همه نهادها بهویژه مجلس برای مقابله با مشکلات و عبور از وضع موجود شدهاست، بسیاری از سیاستمداران بهویژه اصلاحطلبان و بخشی از اصولگرایان سنتی همچنان بر ضرورت تغییر رویهها و اصلاح مسیرها تاکید دارند.
البته که بنا بر شواهد و قرائن موجود گوش شنوایی در کار نیست و حالا در کنار این موارد نگرانی از ناامیدی و از دست رفتن این فرصت هم به میان آمده است. در همین چند روز گذشته اصلاحطلبان که طی ماههای پس از جنگ پیشرو در بیان پیشنهادات به دولت و حکومت در راستای اصلاح و تغییر رویکردها بودند، به تشریح شرایط نگرانکننده فعلی و آینده کشور و نحوه برخورد با آن پرداختهاند.
در این بین سیدمحمد خاتمی، رهبر جریان اصلاحطلب در دیدار اعضای انجمن اسلامی مهندسین پیش از برگزاری کنگره آن همچون همه ماههای پس از جنگ 12 روزه اما با لحنی تندتر و هشدارآمیزتر به تبیین وضعیت کشور و ضرورت تغییر در رویهها پرداخت و چندی بعد کمیته سیاسی جبهه اصلاحات نیز در نامهای به خاتمی با لحنی که نشان از ناامیدی در شنیده شدن از سوی مسئولان داشت، به ضرورت تغییر در مسیر اصلاحطلبان نیز پرداخت.
چرا رویهها را اصلاح نمیکنید؟
خاتمی در جلسه مذکور هنوز مخاطبش حاکمیت و ضرورت اصلاح در آن سطح است. او به این موضوع اینگونه اشاره میکند:«جا دارد که ما و همه کسانی که به برکت فداکاری این ملت روی کار آمدهاند از خود بپرسیم که آیا رویکردها و رویههای اتخاذشده پساز انقلاب چه در داخل با مردم و چه در روابط خارجی درست بوده است و نتیجه مطلوب برای ملت داشته است؟
و به عبارت دیگر بعد ازمرحله اول انقلاب که ویران کردن سازمان و سامان قبلی اصل کار بوده است، در مرحله دوم و ایجابیِ انقلاب که ساختن، آبادکردن و ایجادنظم و نظام مردمی و مترقی در آن هدف است، راه درست را پیمودهایم؟ و اگر نه آیا نباید رویکردها را به نفع مردم و بنیاد آرمانهایی که در انقلاب بوده است اصلاح کرد؟... آیا انقلاب برای این بوده است که ما جهان را تغییر بدهیم (تازه با چه الگوئی) یا اینکه هدف این بوده است که از فرصتها و امکانات فراوانی که این کشور دارد و مردم بزرگواری که در تاریخ افتخارات بزرگی داشتهاند برای ساختن، آبادکردن، استحکام حق حاکمیت مردم بر سرنوشت و عدالت و معنویت بهره گرفت... نباید از همین حالا رویهها و رویکردها را اصلاح کرد و تغییر داد؟»
خاتمی با اشاره به اینکه تلاشهایی درباره روابط منطقهای شکل گرفته که «قابل قبول بوده است، ولی کافی نیست و این بهبود باید با همه عالم با حفظ استقلال و عزت ملی و از سوی همه ارکان حاکمیت باشد» در رابطه با اقتدار یک کشور و نسبتش با قدرت نظامی با بیان اینکه «قدرت نظامی جایگاه خاص خود را دارد. آن هم برای دفاع از تمامیّت ارضی و استقلال وتأمین منافع ملی» تصریح کرد:«ولی همین قدرت و توان نیز در صورتی پایدار خواهد بود که اولاً متکی بر اقتصاد نیرومند و دانش قوی باشد و ثانیاً رضایت مردم و امیدواری آنان به آینده بهتر، پشتوانه نظام حکمرانی و نیروهای مسلح باشد و با محوریت یک دیپلماسی هوشمند و ملی و واقعنگر و محکم ولی انعطافپذیر، امور اداره شود. این همه در صورتی قابل دسترسی است که عملاً خط قرمز اصلی، منافع کشور و مصالح ملی و رضایت مردم و البته با مشارکت همهجانبه ملت بهخصوص دانشمندان و کارشناسان و آزادی و امنیت برای همه باشد.»
خاتمی به فرصت پیشآمده در جنگ 12 روزه اشاره کرد و گفت:«انتظار میرفت که برای قدردانی از این مردم شریف گشایشهای بیشتر و امیدبخشتری در کار مردم ایجاد شود. البته تنگناهای اقتصادی و معیشتی جامعه که ریشههای سخت و علتهای مزمنی دارد یکشبه قابل حل نیست ولی مطمئناً با رویکردهای عدالتمحور و واقعنگر بهخصوص با بهبود روابط خارجی اولاً امید مردم به بهبود امور بیشتر میشود و ثانیاً در میانمدت هم آثار خوب این رویه آشکار خواهد شد.»
البته خاتمی از عملکرد دولت در این زمینه دفاع کرد اما این را هم گفت که راضی کردن مردم «اولاً باید با برنامهریزی معقول و عملی و ثانیاً از سوی همه ارکان حکومت باشد.» در این بین او به موضوع «آزادی بخش مهمی از زندانیان»، «برداشتن موانع از سر راه هموطنان در خارج» و «تحقق وعدههای رئیسجمهور به مردم از جمله اصلاح وضع ناگوار اینترنت» اشاره کرد و اذعان داشت:«در همه این زمینهها اگر وضع بدتر نشده باشد، بهتر نشده است.»
خاتمی در این گفتوگو به «احضار و فراخواندن و حتی محاکمه بسیاری از سیاسیون و اصحاب رسانه و فکر و حتی شخصیتهای معتبر و امتحانداده» بیش از گذشته و «سخنهای تهدیدآمیز و تحریککننده... بهخصوص از تریبونهای رسمی و تکیه روی شعارهای نابجا (که در جای خود در پدید آمدن وضع ناگوار کنونی موثر بوده است)» و «دخالتهای بیش از حدّ دستگاههای امنیتی (و احیاناً نظامی)» به عنوان علل افزایش ناامیدی اشاره داشت.
رهبر جریان اصلاحات پس از آن هم به وضعیت آشفته دولت که حتی «نمیتواند مدیران مورد خواست خود را به کار گیرد و با مانع بزرگ (و نابجایی) به نام تایید به اصطلاح صلاحیتها روبهرو» است پرداخت و با تاکید بر ضرورت حمایت از دولت و نقد منصفانه از آن، از دولت هم میخواهد «برای بازپس گرفتن حقوق و اختیارات خود و اعمال بهتر و بیشتر آنچه در اختیار دارد تلاش بیشتر، علمیتر و با برنامهریزی سنجیدهتر کند.»
نامه به رهبر جریان اصلاحات
پس از اینکه سخنان خاتمی منتشر شد، دفتر سیاسی جبهه اصلاحات خطاب به او بیانیهای منتشر کرد و در اینگونه نوشت: «در سطوح رسمی شاید فرصت گفتوگو محدود باشد، اما در جامعه هنوز امید زنده است؛ نه به افراد و جناحها، بلکه به امکان نجات ایران از مسیر عقلانیت، عدالت و گفتوگو. مردم ممکن است از اصلاحطلبان ناامید شده باشند، اما هنوز از اصلاح به عنوان راه، دست نکشیدهاند. اگر ما بتوانیم نشان دهیم که اصلاحطلبی یعنی صداقت، شجاعت و مسئولیتپذیری در برابر رنج مردم، این گوش شنوا دوباره بازخواهد گشت... مردم به اصلاحطلبان زمانی اعتماد میکنند که مرز اخلاقی ما با قدرت روشن باشد. جناب آقای خاتمی، امروز اصلاحطلبی اگر بخواهد بماند، باید با اصلاح خود آغاز کند.... ما باید در کنار مردم بایستیم، نهفقط برای آنان سخن بگوییم. در شرایطی که کشور با فشار تحریمها، تهدید خارجی و چالشهای داخلی در پیشبرد اصلاحات و سیاستها مواجه است، تنها نیرویی میتواند ایران را نجات دهد که هم عاقل باشد و هم اخلاقی؛ و این دو ویژگی، ریشههای واقعی اصلاحطلبیاند.»
یک سخنرانی، یک نامه
جمله جملهی سخنان خاتمی به گونهای است که علاوه بر اینکه به دنبال اصلاح وضع معیشت و وضع اجتماعی است، همچنان به نظر میرسد او امیدوار است که حکومت در مسیر رضایتمندی مردم و ایجاد امید در جامعه گام بردارد. البته که او هم به اینکه مسئولان امر از فرصت پیشآمده برای کاهش فاصله میان مردم و مسئولان بهره نبردهاند، معترض و حتی شاکی است اما به نظر میرسد که به دنبال گوش شنوا است. خاتمی با سخنانش همچنان تلاش میکند مسئولان را به خود بیاورد تا بدی شرایط را دریابند.
او همچنان اصلاحخواهانه بر تغییر رویه و رویکردها از طرف حکومت تاکید دارد. بهطور کلی سخنان خاتمی مخاطبش تا حد بسیاری مسئولان هستند؛ چیزی که نقطه مقابلش در نامه جبهه اصلاحات دیده میشود. جبهه اصلاحات ناامید از پیدا کردن آن گوش شنوا در فضای رسمی خواهان تغییر مسیر اصلاحطلبان به سمت مردم و قرار گرفتن در کنار مردم شده است. به عبارتی این جبهه به نظر میرسد به این نقطه رسیده که امید به تغییر رویکردها حداقلی است و کنار مردم قرار گرفتن راه نقشآفرینی و حرکت به سمت اصلاح است.
در پی عبور از یکسالگی دولت پزشکیان که اصلاحطلبان برای رسیدن او به این جایگاه تلاش بسیار کردند، ناترازیها، ناتوانیها و ناهمواریهایی که سیستم سیاسی برای این پست انتخابی رقم زده است، احتمالاً این باور را در این تشکل ایجاد کرده که حتی اگر در همه پستهای انتخابی هم وارد شوند، احتمال فراهم آمدن فرصتی برای نقشآفرینی و حتی تحقق وعدههایشان به مردم با توجه به تحدیدها و چیدمان موجود امکانپذیر نیست و عملاً افراد دگراندیش نسبت به آنهایی که حول و حوش هسته سخت قدرت قرار دارند، اگر از تیغ شورای نگهبان هم بگذرند و بتوانند دولتها و مجالس اصلاحطلب برپا کنند؛ دولت و مجالس با حداقل اختیارات هستند و آن اصلاحی که اعلام میکنند و ادعایش را دارند محقق نمیشود.
سخنان خاتمی و نامه کمیته سیاسی جبهه اصلاحات به خاتمی دو وجه اصلاحطلبی و اصلاحخواهی است؛ کمی امیدوارتر یا ناامیدتر. اگر شرایط به همین منوال پیش رود و تغییر و اصلاح در چشمانداز پیش روی جامعه تعریف نشود، از یک سو سیاست و سیاستورزی مسیری جز تعلیق ندارد و سیاستمداران راهی جز سکوت و انتظار نمییابند، از سوی دیگر جامعه ناامید از آینده، روزبهروز به سمت فروپاشی به انحای گوناکون پیش میرود.