تلاقی هنر و قانون/نگاهی به سفر از دنیای حقوق به ادبیات به قلم محسن محبی
حقوقدانان، قضات و وکلای دادگستری در جامعه بهعنوان چهرههای خشک و جدی شناختهشدهاند که به پیرامون، محافظهکارانه و از چارچوب حرفهای خود مینگرند.
حقوقدانان، قضات و وکلای دادگستری در جامعه بهعنوان چهرههای خشک و جدی شناختهشدهاند که به پیرامون، محافظهکارانه و از چارچوب حرفهای خود مینگرند. سیمای بازرس ژاور در رمان بینوایان، نمونهای از این شخصیتهای تیپ است. اما بیشتر دانشجویانی که وارد دانشکده حقوق میشوند، در دوران دبیرستان در گرایش ادبیات و علوم انسانی تحصیل کردهاند و این زمینهای برای آشنایی با ادبیات است.
نقطه اشتراک حقوق و ادبیات، کلمه است. این واژهها هستند که هر دو سپهر را بههمپیوند میزنند. شاید زیباترین تعبیر این باشد: «حقوق و ادبیات برادرند». دکتر محسن محبی در حقوق ایران نام بلندآوازهای است؛ استاد حقوق بینالملل، وکیل دادگستری و داور بینالمللی که در نهادهایی چون دیوان بینالمللی دادگستری، مدافع حقوق ایران بوده است.
او خود را محدود به مواد و تبصرههای علم حقوق نکرد و با سفر به جهان پر رمزوراز ادبیات، به دنیای بیکرانه کلمات پای گذاشت. نام قلمی ایشان «سعید محبی» است. کتاب دو جلدی «سفر از حقوق به ادبیات» (با عنوان فرعی مقالات و مقولات) مجموعهای از یادداشتهایی است که ایشان حدود نیمقرن در هر دو زمینه، در نشریات مختلف نوشته است.
جلد نخست: حقوق بینالملل و دادرسی
به عقیده نویسنده، حقوق مانند سایر علوم انسانی، وامدار فعالیت نفسانی بشر و ثمره خردورزی تعالی جوی اوست. ازاینرو عدهای غایت حقوق را اجرای عدالت میدانند. میتوان بر این سخن انگشت تأکید نهاد و پرسشهای دشواری پیش آورد؛ منظور از عدالت چیست؟ دامنه سخن دراینزمینه بهاندازه تاریخ فلسفه و فلسفه تاریخ، فراخ است.
دستکم پنجهزار سال است بر سر مفهوم عدالت گفتوگوست و هیچ چشماندازی هم از پایان این گفتوگو در پیش نیست. بهراستی هدف حقوق چیست؟ باید هدف حقوق را تحقق اهداف آزمونپذیر بدانیم که در تجارب بشری نمودها و نمونههای عینی و در دسترس دارد؛ و آن حاکمیت قانون است.
در این معنا حاکمیت قانون بر دو پایه استوار میشود: پاسخگو کردن حاکمان به دادگری و آزادی؛ یعنی تبیین نسبت بین «قدرت» و «آزادی». در جلد نخست این مجموعه به مطالبی چون جایگاه دولت و مسئولیت آن، عاقبت حقوق بینالملل و دغدغههایی پیرامون حقوق بشر پرداخته شده است. علاوه بر یادداشت، چند گفتوگو پیرامون روابط و چالشهای حقوقی ایران و آمریکا از داوری در پروندههای پس از بیانیههای الجزایر تا طرح دعوی علیه آمریکا در دیوان بینالمللی دادگستری وجود دارد که دکتر محبی در هر دو، بهعنوان حقوقدان ملی در دفاع از ایران، نقشآفرینی کرده است.
جلد دوم: ادبیات، فرهنگ و یادها
موضوع ادبیات هم دو واژه «آزادی» و «عدالت» است. اما محدود به ایندو نیست. ادبیات، بیان تمام پیچیدگیهای زندگی انسان است؛ ازجمله عشق و روابط انسانی، عرفان، هویت و خودشناسی، قدرت و فساد، مرگ و فناناپذیری، جنگ و صلح، رنج و اندوه انسانی، عدالت اجتماعی و نابرابری، روابط خانوادگی، دین و مذاهب، رویای آرمانشهر و ویرانشهر، تقدیر و سرنوشت، شورش و انقلاب، و دین و اسطوره. در فصل اول این جلد دوم نوشتههایی درباره دغدغه ناسیونالیسم ایرانی، ادبیات مدرن و جستارهایی درباره شخصیت و آثار نویسندگانی از لویی فردیناند سلین، هرمان هسه و لورکا تا جلال آلاحمد دیده میشود که بیانگر سلیقه ادبی نویسنده است.
در فصل دوم زیر عنوان «حکمرانی و فرنگ» به موضوعاتی چون نقد قدرت، فرهیختگی در سیاست، متافیزیک، سیاست، نگاهی دوباره به جامعه باز و دشمنانش پرداخته شده که نشانه نگاه اخلاقمدارانه محبی به سیاست است. اما جذابترین بخش این اثر، فصل سوم جلد دوم است با نام «یاد بعضی نفرات» که در آن بهراستی بخشی از تاریخ شفاهی روشنفکری ایران روایت شده است.
کمتر کسی در طول زندگی بخت همنشینی بااینهمه نامهای بزرگ و گاهی در عوالم متفاوت را داشته است. مرتضی کلانتریان و مصطفی رحیمی دوستان قدیمی استاد محبی بودند که دغدغه مشترک هر سه، حقوق و ادبیات بوده است. اگر خوانندهای زندگینامه رحیمی و کلانتریان را نداند، بعید است حدس بزند با این حجم ترجمه و تألیف ادبی، رشته ایندو حقوق بوده و روزگاری در اداره کل حقوقی دادگستری مشغول بهکار بودهاند. سه یادداشت «روشنفکر برتر زمانه»، «روشنفکر معیار» و «دلواپس انسان و آزادی» بهترین نوشتهها در شناخت شخصیت، افکار و منش مصطفی رحیمی هستند.
متن بلند «امیرناصر کاتوزیان در دفتر ایام من» که پس از درگذشت این حقوقدان برجسته و بلندآوازه در نشریه «مهرنامه» منتشر شده بود، روایتی شیرین از ارتباط محبی و کاتوزیان در پستیوبلندیهای زمانه است. ازجمله چند شب اقامت کاتوزیان در لاهه در میانه سفر به آمریکا در سال 1374 که با جزئیات ثبت و ضبط شده است. در این فصل از محمد مصدق، محمدعلی موحد، پرویز داریوش، محمدرضا حکیمی، خلیل ملکی و البته جلال آلاحمد یادی نیز بهمیان آمده است.