| کد مطلب: ۴۳۴۶۱

نعمت‌الله ایزدی سفیر پیشین ایران در روسیه در گفت‌وگو با «هم‌میهن»:روسیه منافع خودش را در نظر می‌گیرد نه منافع هسته‌ای ما

ادعای پایگاه خبری اکسیوس در خصوص پیام رئیس‌جمهور روسیه به ایران مبنی بر تشویق تهران به پذیرش پیشنهاد کنار گذاشتن کامل غنی‌سازی اورانیوم، با واکنش‌های زیادی در ایران مواجه شد.

نعمت‌الله ایزدی سفیر پیشین ایران در روسیه در گفت‌وگو با «هم‌میهن»:روسیه منافع خودش را در نظر می‌گیرد
 نه منافع هسته‌ای ما

ادعای پایگاه خبری اکسیوس در خصوص پیام رئیس‌جمهور روسیه به ایران مبنی بر تشویق تهران به پذیرش پیشنهاد کنار گذاشتن کامل غنی‌سازی اورانیوم، با واکنش‌های زیادی در ایران مواجه شد. هرچند این ادعا توسط مقام‌های ایران تکذیب شد، اما سایه همراهی روسیه با غرب در مخالفت با حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم، از دوران پیش از برجام هنوز بر روابط دو کشور باقی مانده‌است.

نعمت‌الله ایزدی، سفیر پیشین ایران در روسیه معتقد است که دورنمای ایران مسلح به سلاح هسته‌ای برای روسیه نسبت به کشورهای غربی، تهدیدی بزرگ‌تر محسوب می‌شود. ایزدی معتقد است که به همین دلیل مسکو ترجیح می‌دهد که در نظارت و مدیریت برنامه هسته‌ای ایران نقش بیشتری داشته‌باشد. ایزدی معتقد است که حتی اگر خبر پیشنهاد کنار گذاشتن غنی‌سازی از سوی رئیس‌جمهور روسیه درست نباشد، باز هم بعید نیست که روسیه در سکوت چنین موضعی داشته‌باشد. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «هم‌میهن» را با نعمت‌الله ایزدی، سفیر پیشین ایران در روسیه مطالعه می‌کنید. 

 موضع اصولی روسیه در قبال غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران چیست؟ آیا این تحلیل درست است که روسیه هم مانند طرف‌های غربی ترجیح می‌دهد ایران فناوری‌های حساس هسته‌ای از جمله غنی‌سازی را در خاک خود نداشته‌باشد؟

روس‌ها در مورد غنی‌سازی و مجموعه فعالیت هسته‌ای ایران، دو مسئله کلی دارند. نخستین مسئله روسیه این است که فعالیت‌های هسته‌ای ما به هر صورت تهدید یا خطری را متوجه روسیه نکند. از جمله نگرانی‌های روسیه دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. برای روسیه، تهدید تسلیحات هسته‌ای در ایران حتی نسبت به این تهدید برای آمریکا و اروپا هم جدی‌تر محسوب می‌شود؛ دلیلش این است که روسیه و ایران به لحاظ جغرافیایی به یکدیگر نزدیک هستند.

مسئله دوم روسیه این است که علاقه‌مند است که اگر ایران فعالیت هسته‌ای انجام می‌دهد، به عنوان یک کشور هسته‌ای بر فعالیت‌های ما نظارت و همچنین در آن مشارکت داشته‌باشند. ایران و روسیه مدت‌هاست که همکاری مشترک هسته‌ای دارند و روس‌ها علاوه بر اینکه نیروگاه هسته‌ای بوشهر را برای ایران ساخته‌اند، بلکه به‌عنوان پیمانکار اصلی در دو نیروگاه دوم و سوم این مجموعه نیز مشغول فعالیت هستند.

چارچوب قراردادهای روسیه با ایران به این شکل است که با ساخت نیروگاه هسته‌ای برای ایران، سوخت راکتورها توسط روسیه تامین شود و زباله هسته‌ای و سوخت مصرف‌شده توسط این کشور جمع‌آوری شود و از ایران خارج شود. فعالیت‌های هسته‌ای بومی ایران، دور از دسترس روس‌ها قرار دارد و ایران حاضر نیست که اجازه بدهد همه فعالیت‌های هسته‌ای ایران تحت نظارت و مدیریت روسیه انجام شود. به هر حال نوعی استقلال‌طلبی در کشور وجود دارد که اجازه نمی‌دهد در مقابل چنین خواسته‌های سلطه‌طلبانه‌ای تسلیم شود.

روسیه در توافقنامه‌های ساخت نیروگاه هسته‌ای که با مصر و ترکیه بسته است، کلیه فرآیندهای این نیروگاه‌ها را تحت مدیریت و نظارت خود قرار داده‌است و هیچ اختیاری برای مدیریت و بهره‌برداری در اختیار این کشورها قرار نداده‌است.

دقیقاً. هدف روس‌ها این است که فعالیت‌های هسته‌ای کشورهای شریک و طرف قراردادشان کاملاً تحت تسلط خودشان باشد. روس‌ها با توجه به همسایگی‌ای که با ایران دارند و منافعی که برای خودشان تعریف می‌کنند، بیش از دیگر کشورها علاقه‌مند هستند که در مسئله هسته‌ای ایران مداخله و نظارت داشته‌باشند.

نکته اصلی این است که روس‌ها مادامی که احساس کنند برنامه هسته‌ای ایران تهدیدی برای آنها نیست و بتوانند اشراف و نظارت بر آن داشته‌باشند، مشکلی با برنامه هسته‌ای ایران نخواهند داشت. اما اینکه برنامه غنی‌سازی ایران بدون نظارت و اشراف روسیه انجام شود، زمانی که سطح غنی‌سازی به درصدی می‌رسد که برای روسیه نگران‌کننده باشد، حتماً با آن مقابله خواهند کرد.

با توجه به این نکته، در این مقطع و با این شرایطی که پیش آمده‌است، روس‌ها احتمالاً علاقه‌مند هستند که ما غنی‌سازی را رها کنیم تا اینکه نه آنها احساس نگرانی کنند و نه منطقه دچار مشکل و بی‌ثباتی شود. اگر این را مفروض بگیریم، آنگاه هیچ بعید نیست که به رغم تکذیب‌هایی که از سوی منابع آگاه در ایران و وزارت خارجه روسیه بیان شده‌است، مسکو پیامی در مورد موافقت تهران با غنی‌سازی صفر به ایران فرستاده‌باشد یا در مورد پذیرش این پیشنهاد به تهران توصیه‌ای کرده‌باشد.

روسیه قبل از برجام هم زمانی که پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود به هر ۶ قطعنامه‌ای که از ایران می‌خواست برنامه غنی‌سازی خود را متوقف کند، رای مثبت داده‌بود...

بله! کاملاً درست است. واقعیت این است که در طول بیش از یک دهه‌ای که از صدور آن قطعنامه‌ها می‌گذرد، به نظر می‌رسد که رفتار آنها در ظاهر اندکی تغییر کرده‌باشد. اما واقعیت این است که هنوز کار مجدداً به شورای امنیت سازمان ملل متحد نکشیده‌است که موضع روسیه مجدداً در بوته آزمایش قرار گیرد. در گذشته آنها حامی موضع غرب در خصوص توقف غنی‌سازی اورانیوم در ایران بودند.

در سال‌های اخیر مسکو مرتباً تاکید می‌کند که از حقوق هسته‌ای ایران حمایت می‌کند، اما عمده این مواضع مبهم است و به صورت مشخص بر حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم در خاک خود تاکید نمی‌کنند. اگر روسیه مجدداً مانند گذشته بخواهد که با غرب در مورد غنی‌سازی صفر همراهی کند، نشان می‌دهد که آنها در محاسبات بین‌المللی‌شان، منافع خودشان را در نظر گرفته‌اند و همراهی با غرب را برای خودشان مفیدتر از همراهی با ایران می‌دانند. نباید تصور کنیم که روسیه آمادگی دارد کاملاً از فعالیت‌های ما در راستای منافع ملی ایران حمایت کند. بلکه مسکو با در نظر گرفتن محاسبات منافع ملی خودش تصمیم‌گیری می‌کند.

روسیه از زمان روی کار آمدن مجدد دونالد ترامپ، بارها اعلام آمادگی کرده‌است که در مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا به عنوان میانجی وارد عمل شود. آیا مسکو می‌تواند میانجی قابل اعتماد و اتکایی برای مذاکرات هسته‌ای باشد؟

من بارها این را گفته‌ام که کشوری می‌تواند یک میانجی قابل قبول و مفید باشد که منفعتی در موضوع مورد مناقشه دو طرف نداشته‌باشد. برای مثال عمان واقعاً منفعت مستقیمی در موضوع هسته‌ای ایران ندارد. در عین حال برای عمان ارزشمند است که مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه برسد، چون از نظر آنها توافق میان ایران و آمریکا باعث ثبات و امنیت بیشتر در منطقه می‌شود.

ولی روسیه در هر شرایطی هر اقدامی بخواهد بکند، ابتدا منافع خودش را در نظر می‌گیرد و ممکن است حتی پازلی درست بکند که مسائل ایران و آمریکا با مسئله اوکراین تا حدی در هم تنیده شوند که حتی پیچیدگی‌های مذاکره ایران و آمریکا از همین هم که هست، بیشتر شود. ما اگر دنبال میانجی و واسطه برای گفت‌وگوها با آمریکا باشیم، باید سراغ یک میانجی فاقد منفعت در اصل موضوع مورد مناقشه برویم.

نباید فراموش کرد که اگر اختلاف ما در حال حاضر با غرب است، یکی از منافع روسیه در همین روابط ایران و آمریکا و مجموعه غرب خفته است. تصور مسکو این است که اگر روابط ایران و غرب بهبود پیدا کند، ممکن است تهران در روابط خود با روسیه تجدیدنظر کند. به صورت طبیعی حضور روسیه در این مذاکرات به عنوان واسطه این سوال را ایجاد می‌کند که اگر منافع روسیه در فقدان رابطه حسنه میان ایران و غرب است، پس اساساً چرا باید برای بهبود این روابط تلاش کند؟ علاوه بر این خود روسیه هم با غرب دچار مناقشه است و اگر مشکل غرب با ایران حل و فصل شود، آنگاه غرب توجه بیشتری به مشکلات روسیه خواهد کرد. اساساً به نظر من روسیه را باید از مجموعه گزینه‌های احتمالی وساطت و میانجی‌گری در پروند هسته‌ای حذف کرد.

به اعتقاد شما مواضع روسیه در طول تجاوز ۱۲ روزه نظامی اسرائیل به ایران تا چه اندازه توانست رضایت جمهوری اسلامی ایران را جلب کند؟

اگر روسیه را به عنوان یک همسایه عادی در نظر بگیریم که روابط معمولی با ایران دارد، آنگاه می‌توان گفت که خب این کشور هر چند نه‌چندان با صراحت، اما با ادبیات خودشان این حمله را محکوم کردند. خب اگر روسیه یک کشور با وضعیت عادی در روابط خارجی ایران بود، همین میزان محکومیت می‌توانست اقدامی راضی‌کننده تلقی شود اما اگر روسیه را یک همسایه بزرگ ایران فرض کنیم که در سال‌های اخیر حجم بزرگی از روابط نظامی و امنیتی با ایران دارد، کشوری که مدعی قدرت جهانی است و به‌عنوان عضو دائم شورای امنیت مسئولیت حفاظت از صلح و امنیت جهانی دارد، آنگاه به اعتقاد من اقدام درخوری از سوی روس‌ها صورت نگرفت.

چنین اتفاقی اگر برای کشوری که در بلوک روسیه محسوب می‌شد رخ می‌داد، قطعاً رفتار آنها متفاوت بود. مسکو در بهترین حالت کم‌کاری کرد. نباید فراموش کرد، زمانی که آمریکا سال ۱۹۹۱ به عراق حمله کرد با اینکه مرزها بسته بود و آسمان عراق بسته‌بود، یووگنی پریماکف، فرستاده ویژه وقت رئیس‌جمهور روسیه در امور عراق که بعداً وزیر امور خارجه شد، دست‌کم دو بار برای مذاکره با دولت عراق از مرز زمینی و از طریق خاک ایران به عراق سفر کرد.

در آن دوران، اتحاد جماهیر شوروی، عراق را متحد خودشان می‌دانستند و تحولات عراق برای آنها اهمیت داشت. اما در این جنگ اخیر ما حتی یک تماس تلفنی هم از جانب مسکو شاهد نبودیم. به هر حال روسیه روابط خوبی با اسرائیل دارد، با آمریکا می‌توانستند در این مورد رایزنی کنند و از استمرار جنگ ممانعت کنند. من ادعا نمی‌کنم که روسیه در جنگ علیه ایران موضع‌گیری کرد، اما معتقدم که روس‌ها کم‌کاری کردند. اگر روسیه یک کشور معمولی بود، می‌شد گفت مثل دیگر کشورهای جهان عمل کرده‌است و در جبهه کشورهایی بوده‌است که حمله به ایران را محکوم کرده‌اند. اما اگر به تاریخ دیپلماسی روسیه نگاه کنیم، می‌بینیم که عملکردشان در مقابل این واقعه، خیلی ضعیف‌تر و سطح پایین‌تر از اقدامات‌شان در مقابل تحولات مشابه، به‌ویژه در قبال یک کشور متحد روسیه، بود.

درست در حین جنگ ۱۲ روزه بود که آقای پوتین در یک اجلاس اسرائیل را «یک کشور عملاً روس‌زبان» توصیف کرد که در ادبیات پوتین نوعی حمایت صریح محسوب می‌شود.

من شخصاً با این مشکلی ندارم که ولادیمیر پوتین در مقام رئیس‌جمهور روسیه از روس‌زبان‌ها در سراسر دنیا، از جمله اسرائیل حمایت کند. این برای یک کشور طبیعی است. اما مسئله اینجاست که همان زمان جنگی در جریان بوده که هر دو طرف جنگ آسیب می‌دیدند. به هر حال موشک‌های ایرانی هم بین روس‌زبان‌ها و دیگر اتباع اسرائیلی تمایزی قائل نمی‌شدند. حرف من این است که اساساً روسیه به عنوان یک کشور بزرگ و عضو شورای امنیت که سابقه ابرقدرتی دارد، در قبال چنین جنگی می‌توانست خیلی فعال‌تر از این عمل کند.

روسیه کاملاً نسبت به جنگی با این حجم که صرفاً در ایران باعث کشته‌شدن نزدیک به ۱۰۰۰ نفر شد، کاملاً بی‌تفاوت به نظر می‌رسید و هیچ گام جدی برای توقف آن بر نداشت. روسیه هیچ هزینه‌ای برای خود در این جنگ ایجاد نکرد و سعی نکرد که با موضع‌گیری سازنده سرمایه‌ای دیپلماتیک برای خود ایجاد کند. اگر مسئولان ما انتقادی از روسیه داشته‌باشند، حق دارند و اگر هم مسئولان ما انتقاد نکنند، مردم حق دارند از سکوت مسئولان در قبال بی‌عملی روسیه انتقاد کنند. اگر مسئولان ما دم از روابط بسیار خوب با روسیه می‌زنند، اقدام عملی و گام برداشتن روسیه برای توقف جنگ، می‌توانست شاهدی بر این ادعا باشد.

آیا تکرار این ادعا توسط دولت ما که روسیه، به‌ویژه پس از امضای توافقنامه جامع، به یک شریک راهبردی تبدیل شده‌است، با این تحولات زیر سوال می‌رود و ثابت می‌شود که این شراکت راهبردی فقط روی کاغذ باشد؟

به نظر من حتی روی کاغذ هم شراکت راهبردی وجود نداشت. متاسفانه ما در بیان مطالب و انتخاب واژه‌ها به مفاهیم عمیق دقت نمی‌کنیم. روابط و شراکت راهبردی آنجاست که آمریکا به محض اینکه دید اسرائیل در خطر قرار دارد و دچار مشکل شده‌است، بمب‌افکن‌های خود را اعزام می‌کند تا ایران را هدف قرار دهند. ایران هیچ جنگی با آمریکا نداشت، اما به محض اینکه واشنگتن نسبت به اسرائیل احساس خطر کرد، به ایران حمله کرد و البته تبعات آن را هم تحمل کرد. آمریکا می‌گوید که اسرائیل شریک راهبردی‌اش است.

آیا نسبت رابطه ما با روسیه مشابه رابطه اسرائیل با آمریکاست؟ قطعاً اینگونه نیست. وقتی ولادیمیر پوتین، در روزهای جنگ ۱۲ روزه می‌گوید که اسرائیل ۲ میلیون روس‌زبان دارد و عملاً یک کشور روس‌زبان تلقی می‌شود، معنای دیگرش این است که به تهران پیام می‌دهد که از من انتظار نداشته‌باشید به نفع شما دخالتی بکنم. به همین دلیل نه روس‌ها باید این روابط را راهبردی تعریف کنند و نه ایرانی‌ها. سرلوحه سیاست خارجی ما باید این باشد که روابط خوبی با کشور همسایه بزرگ خودمان داشته‌باشیم که در چارچوب منافع متقابل باشد.

اما منافع ملی ما باید در رابطه با روسیه اولویت داشته‌باشد، به همان صورت که طرف روس بیش از اندازه منافع ملی خودشان را در رابطه با ما رعایت می‌کنند و گاهی حتی منافع ملی را به قیمت زیر پا گذاشتن منافع ملی دیگر کشورها تعریف می‌کنند. از ابتدا نباید می‌گفتیم روسیه شریک راهبردی ما است و الان هم باید این ادعا را کنار بگذاریم، چراکه روسیه چه در حوزه منطقه و چه در حوزه‌های انرژی، اقتصاد، سیاسی، ژئوپلیتیک و مسائل دیگر همان اندازه که با ما اشتراک نظر و مواضع دارد، به همان اندازه هم نقاط اختلافی و مشکل بین ما وجود دارد. اگر در رابطه ایران و روسیه مبالغه و بزرگنمایی شود، آنگاه در بزنگاه‌ها و روز موعود بدهکار می‌شویم و نمی‌توانیم این ادعا را نقد کنیم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار