حملات اسرائیل و تهدید بازار انرژی جهان
حملات به تأسیسات نفتی ایران، لحظهای خطرناک برای امنیت بازار انرژی جهانی است.

حملات به تأسیسات نفتی ایران، لحظهای خطرناک برای امنیت بازار انرژی جهانی است. هنوز مشخص نیست آسیب فیزیکی به تأسیسات تولیدی ایران خورده باشد اما پیامدهای گستردهتر راهبردی همین حالا هم در بازارهای جهانی نفت موج انداخته است. نگرانی گسترده درباره امنیت تأمین انرژی و پیامدهای تورمی ایجاد شده است، هم برای اقتصادهای پیشرفته و هم اقتصادهای در حال ظهور. ایران ۹ درصد از ذخایر اثباتشده نفت جهان را در اختیار دارد و اکنون، بهرغم تحریمهای طولانیمدت آمریکا، بین 1/5 تا ۲ میلیون بشکه در روز صادر میکند، عمدتاً به چین. تولید نفت ایران، به اندازه عربستان سعودی یا امارات متحده عربی در صحنه جهانی تنیده نیست، اما هر گونه اخلال در تولید نفت ایران یا مسیرهای صادراتی، مثل تنگه هرمز که حدود ۲۰ درصد از جریان تأمین نفت جهان از آن میگذرد، خطری نظاممند ایجاد میکند. بازارها همین حالا هم واکنش نشان دادهاند.
بلافاصله بعد از حملات، قیمت نفت خام برنت بیش از ۶ درصد افزایش یافته و قیمت وست تگزاس اینترمیدییت، ۵ درصد بالا رفته است. این تحرکات در قیمتها، نهتنها بازتاب نگرانیهای کوتاهمدت درباره تأمین است، بلکه نشانه اضافهشدن هزینه ریسک ژئوپلیتیک، بابت نگرانی از درگیری گستردهتر منطقهای هم هست. با ادامه درگیری، ممکن است قیمتهای بینالمللی نفت، بیشتر هم افزایش یابند. تحلیلگران انتظار دارند، قیمت سوخت استرالیا، در هفتههای پیش رو افزایش یابد؛ در شرایطی که هزینههای داخلی سوخت با تأخیر به معیارهای بینالمللی واکنش نشان میدهند.
نگرانی فزایندهای هست که این درگیری شدیدتر شود. مشخصاً ممکن است اسرائیل، در راهبرد گسترده تضعیف ظرفیت اقتصادی ایران هدفگیری تأسیسات نفتی ایران را تشدید کند. اگر چنین شود، فشار افزایشی بیشتری بر قیمتهای جهانی نفت تحمیل خواهد شد. برخلاف خرابکاریهای منفرد، کارزار مداوم علیه زیرساختهای انرژی ایران احتمالاً منجر به فشار بیشتر بر شرایط زنجیرههای تأمین جهانی میشود. اگر اقدامات تلافیجویانه ایران، مسیرهای حملونقل دریایی یا تولیدکنندههایی دیگر در همسایگی را دچار اخلال کند، این تشدید فشار تقریباً قطعی خواهد بود. کشورهای متکی به واردات نفت، بهخصوص در آسیا، بیشترین آسیبپذیری را در مقابل چنین شوکهایی در کوتاهمدت دارند.
هند، پاکستان، اندونزی و بنگلادش، اتکای سنگینی به نفت خاورمیانه دارند و هم در مقابل اخلال در تأمین و هم در مقابل افزایش قیمت، آسیبپذیری ویژهای دارند. این اقتصادها معمولاً ذخایر راهبردی نفت محدودی دارند و وقتی قیمت نفت افزایش مییابد، با فشار بیرونی مواجه میشوند. چین، بهرغم این که بزرگترین مشتری نفت ایران است، بهواسطه تنوع تأمینکننده و ذخایر قابلتوجه، حائل بیشتری در مقابل آسیب دارد؛ اما بیثباتی مداوم در خلیج فارس، هزینههای باربری و بیمه را حتی برای پالایشگاههای چینی هم بالا خواهد برد، بهخصوص اگر تنگه هرمز به محل منازعه تبدیل شود.
این تنگه که بین خلیج فارس و دریای عمان است، تنها مسیر دریایی دسترسی خلیج فارس به آبهای آزاد است. به عنوان مثال، استرالیا مستقیم از ایران نفت وارد نمیکند؛ اما قیمت سوخت در آن به معیارهای بینالمللی گره خورده است. در واکنش به افزایش قیمت نفت در جهان، صرفنظر از این که پالایشگاههای استرالیا نفت ایران را پردازش کنند یا نکنند، قیمتهای داخلی در استرالیا افزایش خواهد یافت. این افزایش قیمت، در ادامه زنجیره اثر خواهند گذاشت و هزینه حملونقل و باربری را در سراسر اقتصاد، بالا خواهند برد.
صنایعی مثل کشاورزی، لجستیک، هوانوردی و ساختمانسازی، فشار را احساس خواهند کرد و هزینههای عملیاتی بالاتر، احتمالاً به مصرفکنندگان منتقل خواهند شد. این درگیری ممکن است مسیرهای حملونقل دریایی جهانی را هم دچار اخلال کند، بهخصوص اگر ایران با هدفگرفتن کشتیها در دریای سرخ، دریای عرب یا تنگه هرمز توسط نیروهای نیابتی، تلافی کند. هر گونه اخلال اینچنینی میتواند هزینههای بیمه حملونقل را افزایش دهد، زمان تحویل را به تأخیر بیاندازد و هر گونه آسیبپذیری از پیش موجود در زنجیرههای تأمین جهانی را تشدید کند.
در مقیاس گستردهتر، این شوک به زنجیره تأمین، میتواند در بسیاری از کشورها فشار تورمی را کلید بزند. حملات به میادین نفتی ایران و احتمالاً بالارفتن بیشتر تنشها، تهدیدی تازه برای ثبات انرژی در جهان ایجاد میکند. کارزار مداوم هدفگیری زیرساختهای انرژی در ایران توسط اسرائیل، میتواند این خطرات را تشدید کند و منجر به شوک گستردهتری در حوزه انرژی شود که بر اقتصادهای واردکننده نفت در سراسر جهان اثر بگذارد. مدیریت ذخایر راهبردی و تعامل دیپلماتیک برای مهار پیامدها اهمیت اساسی خواهند داشت.