| کد مطلب: ۳۸۷۲۵

نقشه اسرائیلی برای دروزی‌‏های سوریه/نتانیاهو از ضعف دولت مستقر در دمشق برای کنترل بر نواحی وسیعی در سوریه سوءاستفاده می‌‏کند

«هیئت تحریرالشام» به معنای «سازمان آزادی سوریه بزرگ» است. این گروه هرگز اسرائیل یا منافع غرب را هدف قرار نداده است. در واقع، اسرائیل قبل از اخراج و محصور شدن این گروه در ادلب در شمال غربی سوریه در سال ۲۰۱۶، مجروحان این گروه را در جنوب غربی سوریه درمان می‏کرد.

نقشه اسرائیلی برای دروزی‌‏های سوریه/نتانیاهو از ضعف دولت مستقر در دمشق برای کنترل بر نواحی وسیعی در سوریه سوءاستفاده می‌‏کند

هلال خشان استاد دانشگاه بیروت

از زمان سقوط حکومت بشار اسد در دسامبر گذشته، اسرائیل بیش از ۵۰۰ حمله هوایی به سوریه انجام داده تا از رسیدن سلاح‌های رژیم سابق به مقامات جدید سوریه که آنها را جهادی می‌نامد، جلوگیری کند. اسرائیل همچنین کنترل منطقه غیرنظامی در ارتفاعات جولان سوریه، از جمله قله استراتژیک کوه هرمون را به دست گرفته است. در جنوب سوریه، نیروهای اسرائیلی تا ۲۰ کیلومتری (12/5 مایل) پایگاه هوایی متروکه المزه، در جنوب شرقی بخش قدیمی دمشق، پیشروی کرده‌اند.

ارتش اسرائیل اعلام کرد که در جنوب سوریه مستقر شده است تا از ورود نیروهای متخاصم به مناطق اقلیت دروزی جلوگیری کند. اسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل، بیشتر از دو ماه پیش تهدید کرد که اگر دولت جدید سوریه به دروزی‌ها که ۳ درصد از جمعیت سوریه که حدود نیمی از آنها شهروند اسرائیل نیز هستند، آسیب برساند، مداخله نظامی خواهد کرد.

این تعهد در پایان ماه آوریل، زمانی که درگیری‌های فرقه‌ای در حومه دمشق پس از انتشار یک فایل صوتی منسوب به یک مرد دروزی در اینترنت که شامل توهین به پیامبر اسلام بود، آغاز شد، به بوته آزمایش گذاشته شد. اسرائیل با آنچه مقامات آن را حملات احتیاطی علیه نیروهای امنیتی دولت در شهری عمدتاً دروزی در حومه پایتخت توصیف کردند، پاسخ داد. کمی بعد، خشونت فرقه‌ای، با بیش از ۱۰۰ کشته در دو روز، تا حد زیادی پایان یافت. با این وجود، دو روز بعد، هواپیماهای جنگی اسرائیل حملات هوایی گسترده‌ای را علیه اهداف نظامی سوریه، از جمله منطقه‌ای در مجاورت کاخ ریاست‌جمهوری در دمشق، انجام دادند. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، با اعلام این حملات، تعهد خود را برای محافظت از جامعه دروزی تکرار کرد.

به نظر می‌رسد ادعای اسرائیل برای دفاع از دروزی‌ها، دستور کار عمیق‌تری را با هدف ترسیم مجدد نقشه سوریه، که بخشی از وعده نتانیاهو در ۸ اکتبر ۲۰۲۳ برای تغییر خاورمیانه است، نشان می‌دهد. ساعاتی قبل از بمباران اخیر اسرائیل، مقامات مذهبی دروزی و جناح‌های نظامی، جدایی‌طلبی را رد کرده و تأیید کردند که آنها بخش جدایی‌ناپذیر سوریه هستند. آنها همچنین از فعال شدن وزارت کشور و پلیس قضایی توسط دولت در استان سویدا، مقر جامعه دروزی، برای تضمین امنیت و ثبات حمایت کردند. استاندار سویدا درخواست‌های آنها برای صلح و رد خشونت را تأیید کرد. 

به نظر می‌رسد اسرائیل با این فرض عمل می‌کند که تجزیه سوریه - که وزیر دارایی اسرائیل چند روز قبل از بمباران دیرهنگام به عنوان یکی از اهداف این کشور ذکر کرده بود - اسرائیل را از دشمنانش محافظت می‌کند و به درگیری بیش از یک قرن با اعراب پایان می‌دهد. نتانیاهو همچنین نگران است که در نتیجه عدم اقدام، سرنوشت سوریه را به ترکیه، متحد کلیدی رژیم جدید سوریه، واگذار کند، اما در عین حال می‌خواهد از درگیری مستقیم با آنکارا جلوگیری کند.

اسرائیل از ضعف رژیم سوریه و عدم کنترل آن بر مناطق وسیعی، از جمله سواحل تحت سلطه علوی‌ها، مناطق تحت کنترل ترکیه و کردها در شمال و مناطق بادیه‌نشین در جنوب شرقی، سوءاستفاده می‌کند. اسرائیل در جنوب سوریه فعالیت می‌کند زیرا این منطقه در حال حاضر برای دمشق اولویتی ندارد و اسرائیل را قادر می‌سازد در این منطقه واقعیت جدیدی را تحمیل کند.

در نهایت، اسرائیل امیدوار است علوی‌ها و اسماعیلی‌ها، و البته کردها، را به تشکیل نهادهای خود به عنوان بخشی از طرح نتانیاهو برای بازسازی منطقه تشویق کند. ارتباط دیرینه اسرائیل با جامعه دروزی، که به سال ۱۹۴۸ و آغاز تاسیس اسرائیل برمی‌گردد، از این تلاش پشتیبانی می‌کند. اسرائیل معتقد است که می‌تواند با کمک رهبران دروزی اسرائیل، با توجه به توانایی آنها در برقراری ارتباط مستقیم با دروزی‌ها در سوریه، هویت جدایی‌طلب دروزی را در سوریه پرورش دهد. اسرائیل با تأکید بر اتحاد خونی بین دولت یهود و دروزی‌ها، به دنبال تثبیت حضور دائمی خود در جنوب سوریه است.

اتهام تروریسم

فرصت اسرائیل برای مداخله مستقیم در سوریه بلافاصله پس از فروپاشی حکومت اسد در ماه دسامبر به دست آمد. نتانیاهو به‌عنوان بخشی از تلاش خود برای تضعیف دولت جدید در دمشق، بارها احمد الشرع، رئیس‌جمهور سوریه را به رهبری سازمان‌های تروریستی که مصمم به نابودی اسرائیل هستند، متهم کرده است. اما اگرچه گروه سابق الشرع، با عنوان هیئت تحریرالشام، یک جنبش جهادی است، اما همانطور که اسرائیل به خوبی می‌داند، اهدافش فراملی نیست.

جنگ شش‌روزه سال ۱۹۶۷ نقطه عطفی در جهت‌گیری ایدئولوژیک جهادگرایی اسلامی بود. پیش از این جنگ، جنبش‌های فراملی مانند اخوان‌المسلمین و حزب آزادی اسلامی در بسیاری از کشورهای عربی و مسلمان با هدف احیای خلافت که پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸ برچیده شده بود، فعالیت می‌کردند. پس از جنگ سال ۱۹۶۷، جنبش‌های اسلامی نوظهور بر دشمن نزدیک - یعنی نظام سیاسی فاسد ملی - تمرکز کردند و قصد داشتند آن را سرنگون کرده و یک نظام سیاسی مبتنی بر شریعت بر روی ویرانه‌های آن بسازند. در این میان، احتمالاً القاعده تنها استثنا بود.

اسامه بن‌لادن پس از جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۰ علیه ایالات متحده قیام کرد. بن‌لادن از حمله عراق به کویت حمایت نکرد. او پیشنهاد تشکیل یک ارتش اسلامی برای بیرون راندن عراقی‌ها و بازگرداندن استقلال کویت را داد. اما استقرار بیش از نیم میلیون سرباز آمریکایی در عربستان سعودی را توهینی به خلوص اسلامی شبه‌جزیره عربستان می‌دانست.

«هیئت تحریرالشام» به معنای «سازمان آزادی سوریه بزرگ» است. این گروه هرگز اسرائیل یا منافع غرب را هدف قرار نداده است. در واقع، اسرائیل قبل از اخراج و محصور شدن این گروه در ادلب در شمال غربی سوریه در سال ۲۰۱۶، مجروحان این گروه را در جنوب غربی سوریه درمان می‌کرد. حتی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) هیچ علاقه‌ای به هدف قرار دادن اسرائیل نداشت و در عوض ترجیح می‌داد بر دولت سوریه و جنبش‌های اسلامی رقیب تمرکز کند. 

بحران هویت در سوریه

اگرچه هیئت تحریرالشام اکنون رهبری دولت دمشق را بر عهده دارد، اما «آزادسازی» شامات همچنان هدف نهایی الشرع و رفقایش است. از نظر جغرافیایی و جمعیتی، سوریه و عراق یک واحد را تشکیل می‌دهند. آنها از سپیده‌دم تاریخ متحد بودند تا اینکه بریتانیا و فرانسه با توافق سایکس-پیکو در سال ۱۹۱۶ منطقه را به مناطق نفوذ خود تقسیم کردند؛ به‌طوری‌که بریتانیا کنترل عراق، فلسطین و ماوراء اردن و فرانسه کنترل سوریه و لبنان را به‌دست گرفت. این تقسیم که توسط کنفرانس سان رمو در سال ۱۹۲۰ رسمیت یافت، خودسرانه و غیرمنطقی بود و هدف آن از بین بردن امید ساکنان منطقه برای تشکیل یک دولت ملت مدرن بود.

اعراب در سوریه و عراق با این ترتیبات مخالفت کردند. در سال ۱۹۱۹، فیصل بن‌حسین، رهبر هیئت نمایندگی اعراب در کنفرانس صلح پاریس، پیمان ورسای را رد کرد و خواستار اجرای توصیه‌های کمیسیون کینگ-کرین شد. این کمیسیون که از سوی وودرو ویلسون، رئیس‌جمهور ایالات متحده، برای نظرسنجی از افکار عمومی محلی ایجاد شده بود، خواستار تأسیس یک دولت عربی در سوریه بزرگ و محدود کردن مهاجرت یهودیان به فلسطین شد و به مخالفت اعراب با تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین اشاره کرد.

در ماه مارس سال ۱۹۲۰، کنگره ملی سوریه تاسیس پادشاهی عربی سوریه را اعلام کرد و فیصل را به عنوان پادشاه این کشور منصوب کرد. شورای مشورتی او در دمشق شامل اعضایی از تمام مناطق سوریه و همچنین عراق، مانند نوری پاشا السعید، طه‌پاشا الهاشمی و یاسین پاشا الهاشمی بود. با این حال، چهار ماه بعد، نیروهای فرانسوی ارتش او را در نبرد میسلون شکست دادند. فیصل به لندن گریخت و در سال ۱۹۲۱، بریتانیایی‌ها او را به عنوان پادشاه عراق منصوب کردند.

ملک فیصل، بلافاصله پس از تاجگذاری، اول یک سیاست پان‌عربی سختگیرانه اتخاذ کرد که فراتر از غرب آسیا گسترش یافت و شامل مصر و منطقه مغرب نیز می‌شد. او ساطع الحصری را که به عنوان وزیر آموزش منصوب کرده بود، مسئول تدوین دکترین ناسیونالیسم عربی کرد. او همچنین به دنبال اتحاد سوریه و عراق بود، اما بریتانیا و فرانسه تا زمان مرگش در سال ۱۹۳۳ مانع از همه این تلاش‌ها شدند.

پسرش غازی جانشین او شد. ملک غازی، به عنوان یک پان‌عربیست سرسخت، به آلمان نزدیک شد و آلمان یک ایستگاه رادیویی به او هدیه داد که از آن برای پخش تفسیرهای سیاسی ضدبریتانیایی و ترویج اتحاد بین عراق و سوریه استفاده می‌کرد. موریس پترسون، سفیر بریتانیا، که از تهدید منافع بریتانیا نگران شده بود، از بریتانیا خواست تا او را کنترل یا برکنار کند. در ۴ آوریل ۱۹۳۹، دولت عراق مرگ غازی را در یک تصادف رانندگی اعلام کرد، اگرچه بسیاری از عراقی‌ها معتقدند که بریتانیا قتل او را ترتیب داده است.

در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، اتحاد بین عراق و شام یک مسئله محوری برای سیاست داخلی و منطقه‌ای بود. پس از امضای توافق‌نامه کمپ دیوید توسط مصر در سال ۱۹۷۸، رژیم‌های بعثی در سوریه و عراق تلاش کردند تا متحد شوند. با این حال، رؤسای‌جمهور آنها - که هر دو از فرقه‌های اقلیت حاکم در کشورهای خود بودند (صدام حسین سنی و حافظ اسد علوی) - سیاست‌های شخصی و سلیقه‌ای را دنبال کردند که مذاکرات را از مسیر خود خارج کرد. با این وجود، رویای عراق و سوریه متحد هنوز هم در حافظه جمعی اکثر عراقی‌ها و سوری‌ها وجود دارد.

معضل اسرائیل

وقتی تئودور هرتزل در سال ۱۸۹۶ جزوه «دولت یهود» را منتشر کرد و از ایجاد یک سرزمین یهودی مستقل برای محافظت از یهودیان در برابر یهودستیزی و طرد اروپایی‌ها حمایت کرد، فلسطین را مکان ایده‌آلی برای تضمین امنیت قوم یهود می‌دانست. حملات مکرر فلسطینی‌ها به مهاجران یهودی، زیو ژابوتینسکی و الیاهو گولومب را بر آن داشت تا هاگانا، یک سازمان «دفاع از خود» یهودی را، در سال ۱۹۲۰ تأسیس کنند.

سال بعد، شورش‌های گسترده ضد یهودی در یافا موجی از خشونت متقابل را آغاز کرد که حتی پس از تاسیس دولت یهود در ماه مه سال 1948 هم فروکش نکرد. شاید بشود گفت که این خشونت‌ها هنوز هم وجود دارند. این واقعیت که اسرائیل پس از بیش از سه ربع قرن از موجودیت خود، از امنیت برخوردار نبوده، سوالات اساسی را مطرح می‌کند که خارج از حوصله این بحث است.

یک روز پس از حمله گسترده حماس در ۷ اکتبر، نتانیاهو گفت که اسرائیل تا پایان جنگ با حماس، خاورمیانه را متحول خواهد کرد. با این حال، هیچ تضمینی وجود ندارد که چنین تحولی امنیت اسرائیل را افزایش دهد. رویکرد فعلی اسرائیل به صلح منطقه‌ای براساس این فرض است که راه‌حل باید حاصل جمع صفر باشد و اسرائیل برنده حتماً برنده مطلق این راه‌حل باشد. اما از نظر اعراب این نبرد، نبرد هویت‌ها است. در چنین درگیری‌ای، پیروزی حتی در درازمدت نیز دور از دسترس است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار