| کد مطلب: ۳۶۷۹۹

چرا جنگ تجاری؟

دونالد ترامپ در حال بررسی کاهش تعرفه‌های سنگینی است که پس از دوره‌ای از تشدید تنش‌های اقتصادی با چین در اوایل آوریل وضع شد.

چرا جنگ تجاری؟

دونالد ترامپ در حال بررسی کاهش تعرفه‌های سنگینی است که پس از دوره‌ای از تشدید تنش‌های اقتصادی با چین در اوایل آوریل وضع شد. تعرفه‌های «روز آزادی» که ترامپ اعلام کرد، باعث شد چین فوراً واکنش نشان دهد و طرفین تعرفه‌هایی بسیار سنگین، به ترتیب ۱۴۵ و ۱۲۵ درصد، علیه یکدیگر اعمال کنند. این رویدادها به قطع ناگهانی روابط اقتصادی دو قدرت بزرگ جهان انجامید و خطر درگیری را به سطحی بی‌سابقه رساند.

نرمش اخیر ترامپ را می‌توان نشانه‌ای مثبت در نظر گرفت، زیرا ادامه جنگ تعرفه‌ای می‌تواند به قطع کامل روابط و حتی خشونت گسترده بین ایالات متحده و چین منجر شود. بااین‌حال، موانع متعددی وجود دارد که مسیر کاهش تنش را دشوار می‌کند. هر دو طرف اقدامات خسارت‌باری انجام داده‌اند و دولت ترامپ با تشویق کشورهای ثالث به قطع همکاری با چین، خطر گسترش بحران را افزایش داده است. این روند می‌تواند زنجیره‌ای از تشدید تنش‌ها را در پی داشته باشد که کنترل آن به سادگی ممکن نیست.

تحلیلگران تا مدت‌ها نسبت به جدی بودن خطر این درگیری بی‌توجه بودند و آن را به‌عنوان اختلافات تجاری قابل مدیریت تلقی می‌کردند. تصور غالب این بود که جنگ تعرفه‌ای در حد اقدامات اقتصادی محدود باقی خواهد ماند. اما در عمل، این بحران در زمینه‌های اقتصادی، نظامی و فلسفی ابعاد گسترده‌تری یافته و تهدید به تغییر ساختار کلی روابط میان دو کشور کرده است.

در دوره‌ نخست ریاست‌جمهوری ترامپ و بعد در دوره بایدن، روند شکل‌گیری بلوک‌های ژئوپلیتیکی متخاصم شدت گرفت. سیاست‌های محدودکننده بایدن علیه چین، که ادامه‌ی سیاست‌های دولت ترامپ بود، رهبران پکن را به این باور رساند که آمریکا به شکلی بنیادین با منافع چین خصومت دارد. این تصور، فضای دیپلماتیک میان دو کشور را به شدت مسموم کرد.

بااین‌حال، ترامپ در مقایسه با اطرافیانش گرایش بیشتری به معامله نشان می‌داد. تحسین شخصی او از شی‌جین‌پینگ و بی‌اعتمادی‌اش به دکترین‌های سنتی سیاست خارجی آمریکا، فضایی برای تغییر مسیر روابط فراهم کرده بود. چین این فرصت را درک کرد و پس از پیروزی ترامپ در انتخابات، تلاش‌هایی برای ارتباط غیررسمی با حلقه داخلی او آغاز کرد.

پکن ایده‌هایی درباره چگونگی همکاری برای پاسخ به اولویت‌های ترامپ مطرح کرد و در پی ایجاد کانال‌های ارتباطی پایدار بود. بااین‌وجود، شخص ترامپ مانعی بزرگ برای موفقیت این مسیر بود. او به جای پاسخ به اقدامات پکن، تصمیم گرفت با افزایش ۱۰ درصدی تعرفه‌ها علیه چین واکنش نشان دهد و این اقدامات را به بهانه مقابله با تجارت فنتانیل توجیه کرد. تعرفه‌های تنبیهی علیه کشورهای کانادا و مکزیک به سرعت لغو شد، اما فشارها بر چین ادامه یافت و در مارس نیز مجدداً تعرفه‌ها علیه چین افزایش پیدا کرد.

چین در مراحل نخستین با خویشتنداری واکنش نشان داد و امیدوار بود فضای مذاکره حفظ شود. بااین‌حال، پس از تعرفه‌های جدید، پکن رویکرد خود را تغییر داد و خواستار مذاکراتی بر مبنای برابری و احترام متقابل شد. این تغییر موضع ناشی از برداشت چین بود که ترامپ قصد دارد از تحقیر چین برای نمایش قدرت خود استفاده کند، همان‌گونه که پیش‌تر با کشورهایی چون کانادا، کلمبیا و اوکراین چنین کرده بود.

مشروعیت و ایدئولوژی سیاست خارجی چین مبتنی بر مقاومت در برابر سلطه خارجی است و حساسیت شدید دیپلمات‌های چینی به رفتار تحقیرآمیز از همین ریشه ناشی می‌شود. با وجود بررسی کاهش تعرفه‌ها، ترامپ همچنان اصرار داشت که چین باید آغازگر روند مذاکره باشد. او و مشاوران نزدیکش این دیدگاه را تکرار کردند که چین مایل به معامله است اما نمی‌داند چگونه باید عمل کند. چین ضمن ابراز آمادگی برای مذاکره، اعلام کرد که تحت فشار تسلیم نخواهد شد و خواستار فرآیند روشن و دستور کار مشخص از سوی آمریکا شد. وزارت بازرگانی چین پیشنهاد کرد که ترامپ با لغو تعرفه‌های یک‌جانبه راه را برای ازسرگیری مذاکرات باز کند.

همزمان، درحالی‌که هر دو کشور در مجامع عمومی یکدیگر را متهم می‌کنند، در پشت صحنه وارد خطرناک‌ترین مسیر شده‌اند: وادار کردن کشورهای دیگر به انتخاب میان یکی از آن‌ها. دولت ترامپ از متحدانش خواسته روابط اقتصادی خود با چین را قطع کنند و چین نیز تهدید به اقدامات تلافی‌جویانه معادل کرده است. اکنون شاهد صحنه‌ای هستیم که در آن دو قدرت جهانی همچون کودکانی لجباز رفتار می‌کنند که هریک انتظار دارد دیگری گام اول را بردارد. هرچه این بن‌بست طولانی‌تر شود، احتمال حرکت به سوی درگیری و بحران بیشتر خواهد شد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار